صفحه 24 از 35 نخستنخست ... 1420212223242526272834 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 231 تا 240 , از مجموع 345

موضوع: عارفانه ها .... نغزترین اشعار و غزلیات عارفانه

  1. Top | #231

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در ره او بی سر و پا می‌روم
    بی تبرا و تولا می‌روم

    ایمن از توحید و از شرک آمدم
    فارغ از امروز و فردا می‌روم

    نه من و نه ما شناسم ذره‌ای
    زانکه دایم بی من و ما می‌روم

    سالک مطلق شدم چون آفتاب
    لاجرم از سایه تنها می‌روم

    مرغ عشقم هر زمانی صد جهان
    بی پر و بی بال زیبا می‌روم

    چون همه دانم ولیکن هیچ دان
    لاجرم نادان و دانا می‌روم

    قطره‌ای بودم ز دریا آمده
    این زمان با قعر دریا می‌روم

    در دلم تا عشق قدس آرام یافت
    من ز دل با جان شیدا می‌روم

    شرح عشق او بگویم با تو راست
    گرچه من گنگم که گویا می‌روم

    بارگاهی زد ز آدم عشق او
    گفت بر یک جا به صد جا می‌روم

    زو بپرسیدند کاخر تا کجا
    گفت روزی در به صحرا می‌روم

    چون هویت از بطون در پرده بود
    در هویت بس هویدا می‌روم

    گرچه نه پنهانم و نه آشکار
    هم نهان هم آشکارا می‌روم

    گر هویدا خواهیم پنهان شوم
    ور نهان جوییم پیدا می‌روم

    نه چنینم نه چنان نه هردوم
    بل کزین هر دو مبرا می‌روم

    چون فرید از خویش یکتا می‌رود
    هم به سر من فرد و یکتا می‌روم

    عطار نیشابوری


    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #232

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
    که به ماسوا فکندی همه سایه هما را


    دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
    به علی شناختم به خدا قسم خدا را


    به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
    چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را


    مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
    به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را


    برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
    که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را


    بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
    چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا


    بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
    که علم کند به عالم شهدای کربلا را


    چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
    چو علی که میتواند که بسر برد وفا را


    نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
    متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را


    بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
    که ز کوی او غباری به من آر توتیا را


    به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
    چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را


    چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
    که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را


    چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم
    که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را


    «همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
    به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»


    ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
    غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا




    امضاء

  4. Top | #233

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    حاصل تهذیب دل روشنی جان بود
    تیرگی جان کجا، شعله‌ی عرفان کجا ؟ !

    شیوه‌ی آزادگان وسعت اندیشه است
    حجره در ایوان کجا،خیمه‌به‌کیهان کجا؟ !

    نسبت ما و منی در این انجمن
    انجمن جا کجا، شمـع پریشـان کـجا؟ !

    پی نبرد بی‌خرد بر غم اهل خرد
    خنده‌ی بی غم کجا،دیده‌ی گریان کجا؟ !

    ره به سعادت برد، هر که پی جان رود
    اهـرمن جا کجا، راه بـه یـزدان کجـا ؟ !

    مقصد جان « رفیع» راه به جانان بود
    راه به جانان کجا، گمـرهی جـان کجا؟ !

    رفیع



    امضاء

  5. Top | #234

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    من می روم ز کوی تو و دل نمی رود

    این زورق شکسته ز ساحل نمی رود

    گویند دل ز عشق تو برگیرم ای دریغ

    کاری که خود ز دست من و دل نمی رود

    گر بی تو سوی کعبه رود کاروان ما

    پیداست آن که جز ره باطل نمی رود

    در جست وجوی روی تو هرگز نگاه من

    بی کاروان اشک ز منزل نمی رود

    خاموش نیستم که چه طوطی و آینه

    آن روی روشنم ز مقابل نمی رود


    محمّدرضا شفیعی کدکنی


    امضاء

  6. Top | #235

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    شانه ­ات را دیر آوردی، سرم را باد برد

    خشت خشت و آجر آجر، پیکرم را باد برد

    من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند

    نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد

    از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا

    بیت­ های روشن و شعله ورم را باد برد

    با همین نیمه، همین معمولی ساده بساز

    دیر کردی نیمة عاشق ترم را باد برد

    بال کوبیدم قفس را بشکنم، عمرم گذشت

    وا نشد، بدتر از آن بال و پرم را باد برد

    حامد عسکری





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #236

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
    شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع


    روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرست
    بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع


    رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
    همچنان در آتش مهر توسوزانم چو شمع


    گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو
    کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع


    در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
    این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع


    در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
    ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع


    بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است
    با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع


    کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
    تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع


    همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو
    چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع


    سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین
    تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع


    آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت


    آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع
    حضرت آیت آلله العظمی مکارم شیرازی





    امضاء

  8. Top | #237

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای
    فرصتت باد که دیوانه نواز آمده‌ای

    ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت
    چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده‌ای

    پیش بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ
    چون به هر حال برازنده ناز آمده‌ای

    آب و آتش به هم آمیخته‌ای از لب لعل
    چشم بد دور که بس شعبده بازآمده‌ای

    آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب
    کشته غمزه خود را به نماز آمده‌ای

    زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم
    مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌ای

    گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده‌ست
    مگر از مذهب این طایفه بازآمده‌ای

    حافظ


    امضاء

  9. Top | #238

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    لحظه اى خود را بيا از خويشتن بيگانه كن
    ديدنى ها را فداى ديدن جانانه كن

    تا به كى مِى از سبوى غير مى نوشى بيا
    از سبوى رحمت حق باده در پيمانه كن

    گنج در ويرانه پنهان ست بايد رنج كرد
    گنج بى رنج ار كه خواهى خويش را ويرانه كن

    تا نگردد از پريشانى پريشان خاطرت
    هر كجا ديدى پريشان گيسوانى شانه كن

    هر كجا ديدى كه عقل تو حريف نفس نيست
    عقل را بگذار و خود را در جهان ديوانه كن

    همچو شمعى فيض بخش ديگران باش و بسوز
    در مقام جانفشانى خويش را پروانه كن

    بهر تاريكى گورِ خويش شمعى برفروز
    فكر فردا و حساب خالق جانانه كن

    در مقام خاكسارى همچنان خورشيد باش
    خدمت خلق خدا با همّتى مردانه كن

    پند عبرت مى دهد «ژوليده» با پندش تو را
    تا نگرديدى اسير دام ترك دانه كن




    امضاء

  10. Top | #239

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ترسم آن روز که یارم ز سفر باز آید .
    رو به جز من ، به همه خلق زمین بگشاید .
    .
    ترسم آن روز کند حکم که دورش سازید .
    جز به من ، بر همه مخلوق کرم بنماید .

    .
    بسکه هر روز به انبوه غمش افزودم .
    قتلم ار حکم کند ، عدل چنین می باید .
    .
    آه دنیا ، تو چنین خار و ذ لیلم کردی .
    که دلم دور شده ، گر چه رهش پیماید .
    .
    آنچنان دور شدم ، صوت ورا نشنیدم .
    چو کر و کور بخوانند مرا می شاید .
    .
    چه توان کرد سیاهی به رخم بنشست است .
    جای من نیست در آن شهر که جانان آید .
    .
    بوته ای هرزه به بستان چه مقامی دارد ؟
    خار در محضر گل ، خاک به سر می ساید .
    .
    باغ را بلبل و گل باشد و سبزی چمن .
    برگ زردی چو من زار ، بدآن جا نآ ید .
    .
    آه ، صد بار زدم توبه و بشکست بسی .
    باز هم توبه کنم ، کاش به ماهی پا ید.



    امضاء

  11. Top | #240

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
    عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست

    به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
    تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست

    نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل
    آنچه در سر سویدای بنی‌آدم ازوست

    به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست
    به ارادت ببرم درد که درمان هم ازوست

    زخم خونینم اگر به نشود به باشد
    خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم ازوست

    غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد
    ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست

    پادشاهی و گدایی بر ما یکسانست
    که برین در همه را پشت عبادت خم ازوست

    سعدیا گر بکند سیل فنا خانه‌ی دل
    دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست



    امضاء

صفحه 24 از 35 نخستنخست ... 1420212223242526272834 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi