صفحه 28 از 35 نخستنخست ... 18242526272829303132 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 271 تا 280 , از مجموع 345

موضوع: عارفانه ها .... نغزترین اشعار و غزلیات عارفانه

  1. Top | #271

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    جـــــــــانا چه شده ياد زِجانان نكني تو؟
    فرياد و فغان از غم هجــــــران نكني تو؟

    گـــــــويا كه فراموش شده عهد اَلَستت
    چـون‌ شد كه وفا بر سر پيمان نكني تو؟

    گــــــــــر جلوه‌ي آن جنّت رخسار ببيني
    ديگر هوس روضه‌ي رضــــــوان نكني تو

    اي آن‌كه شبي در سفـــر عشق نبودي
    هــان!دست درآن زلف پريشان نكني تو

    تـــــــــا ساقي مــا رنج خمارت نچشاند
    پيداست كه جا درصف مستان نكني تـو

    ترسم نرسد دست تـو بركعبه‌ي مقصود
    پــــــــاي آبله كـــز خار مغيلان نكني تو

    هشدار «شكوهي»كه اگر طالب وصلي
    شـِكـوه به كسي ازغم هجران نكني تو




    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #272

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
    کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

    ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد
    باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا

    یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی
    غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا

    هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردی
    نک سرده مهمان شد تا باد چنین بادا

    زان طلعت شاهانه زان مشعله خانه
    هر گوشه چو میدان شد تا باد چنین بادا

    زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینش
    عالم شکرستان شد تا باد چنین بادا

    شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد
    خورشید درخشان شد تا باد چنین بادا

    از دولت محزونان وز همت مجنونان
    آن سلسله جنبان شد تا باد چنین بادا

    عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد
    عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا

    ای مطرب صاحب دل در زیر مکن منزل
    کان زهره به میزان شد تا باد چنین بادا

    درویش فریدون شد هم کیسه قارون شد
    همکاسه سلطان شد تا باد چنین بادا

    آن باد هوا را بین ز افسون لب شیرین
    با نای در افغان شد تا باد چنین بادا

    فرعون بدان سختی با آن همه بدبختی
    نک موسی عمران شد تا باد چنین بادا

    آن گرگ بدان زشتی با جهل و فرامشتی
    نک یوسف کنعان شد تا باد چنین بادا

    شمس الحق تبریزی از بس که درآمیزی
    تبریز خراسان شد تا باد چنین بادا

    از اسلم شیطانی شد نفس تو ربانی
    ابلیس مسلمان شد تا باد چنین بادا

    آن ماه چو تابان شد کونین گلستان شد
    اشخاص همه جان شد تا باد چنین بادا

    بر روح برافزودی تا بود چنین بودی
    فر تو فروزان شد تا باد چنین بادا

    قهرش همه رحمت شد زهرش همه شربت شد
    ابرش شکرافشان شد تا باد چنین بادا

    از کاخ چه رنگستش وز شاخ چه تنگستش
    این گاو چو قربان شد تا باد چنین بادا

    ارضی چو سمایی شد مقصود سنایی شد
    این بود همه آن شد تا باد چنین بادا

    خاموش که سرمستم بربست کسی دستم
    اندیشه پریشان شد تا باد چنین بادا







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #273

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
    واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

    بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
    باده از جام تجلی صفاتم دادند

    چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
    آن شب قدر که این تازه براتم دادند

    بعد از این روی من و آینه وصف جمال
    که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند

    من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
    مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند

    هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
    که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

    این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد
    اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند

    همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
    که ز بند غم ایام نجاتم دادند

    لسان الغيب حافظ شيرازي





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #274

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ
    شب تا به سحر گریهٔ جانسوز و دگر هیچ

    افسانه بود معنی دیدار، که دادند
    در پرده یکی وعدهٔ مرموز و دگر هیچ


    حاجی که خدا را به حرم جست چه باشد
    از پارهٔ سنگی شرف اندوز و دگر هیچ

    خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات
    مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ

    روزی که دلی را به نگاهی بنوازند
    از عمر حساب است همان روز و دگر هیچ

    زین قوم چه خواهی؟ که بهین پیشه‌ ورانش
    گهواره‌تراش‌اند و کفن‌ دوز و دگر هیچ

    زین مدرسه هرگز مطلب علم که اینجاست
    لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ

    خواهد بدل عمر، بهار از همه گیتی
    دیدار رخ یار دل‌افروز و دگر هیچ



    امضاء



  6. Top | #275

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    میکنم هرچند پنهان میشود این راز فاش
    عشق را نتوان نهفتن هست بیجا این تلاش

    دل ز من بردی ببر جان نیز اگر خواهی رواست
    هر دو عالم باشد ار قربان یکموی تو باش

    مدعائی نیست دلرا غیر جان کردن فدا
    مدعی گر غیر این گوید سپردم با خداش

    مرغ دل خواهد که بر گرد سرت گردد مدام
    گر بجان میشد میسر بنده میکردم تلاش

    ماه و خورشید فلک شمع و پری حور و ملک
    هر فروزان روی پیش روی تابان تولاش

    سرو شمشاد و صنوبر کی رسد بر قامتت
    هر سهی قدی بلاگران بالای تو کاش

    دل بر آن ناید عبث آن زلف را بر هم مزن
    این دل آشفته جز زلف پریشان نیست جاش

    ای که گفتی نیست خوبانرا وفا بردار دل
    از پی دل میرود کاری ندارم با وفاش

    گر تو گوئی دل نسازد با جفای گلرخان
    دیده سازد با رخش کو دل نسازد با جفاش

    هرکسی خواهد که از خود دفع گرداند بلا
    فیض میخواهد که باشد تا که باشد در بلاش

    فیض کاشانی


    امضاء



  7. Top | #276

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای
    فرصتت باد که دیوانه نواز آمده‌ای

    ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت
    چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده‌ای

    پیش بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ
    چون به هر حال برازنده ناز آمده‌ای

    آب و آتش به هم آمیخته‌ای از لب لعل
    چشم بد دور که بس شعبده بازآمده‌ای

    آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب
    کشته غمزه خود را به نماز آمده‌ای

    زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم
    مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌ای

    گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده‌ست
    مگر از مذهب این طایفه بازآمده‌ای

    حافظ


    امضاء



  8. Top | #277

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی

    چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی

    تو چه ارمغان آری که به دوستان فرستی؟

    چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیایی

    بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی

    شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی

    تو جفای خود بکردی و نه من نمی توانم

    که جفا کنم، ولیکن نه تو لایق جفایی

    چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان

    تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشاهی

    دل خویش را بگفتم چو تو دوست می گرفتم

    نه عجب که خوبرویان بکنند بی وفایی

    سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم

    دگری نمی شناسم تو ببر که آشنایی

    من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت

    برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی

    تو که گفته ای تامل نکنم جمال خوبان

    بکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی

    در چشم بامدادان به بهشت برگشودن

    نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی



    امضاء


  9. Top | #278

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    سحر ز هاتف غيبم رسيد هيهائي
    فتاد در سر من شورشي و غوغائي

    شدم ز شهر برون تا بکام دل نالم
    که شور را نبود چاره غير صحرائي

    به دلنواز خودم در مقام راز و نياز
    سخن کشيد بجائي ز شور سودائي

    که از شنيدن و گفتن ز خويشتن رفتم
    بخويش باز رسيدم ز ذوق آوائي

    چه گفت؟ گفت تو را چون مني يکي باشد
    . مراست چون تو بسي عندليب شيدائي

    کجا روي ز در من کجا تواني رفت
    بغير درگه ما هست در جهان جائي؟

    بيا بيا بطلب هر چه خواهي از در ما
    که هست اينجا هر مطلب مهيائي

    سجود کردم و گفتم مرا ز تو چيزيست
    که يافت مي نشود نزد چون تو مولائي

    مراست لذت زاري بدرگه چه توئي
    تو را کجا است چنين نعمتي و آقائي

    گرم بخويش بخواني ز ذوق جان بدهم
    ورم ز پيش برائي خوشم بپروائي

    خوشا دلي که در آن جاي چون توئي باشد
    خوشا سري که در آن هست از تو سودائي

    کجا روم ز در تو کجا توانم رفت
    کجاست در دو جهان غير درگهت جائي

    دلم خوش است که در وي گرفته منزل
    کراست همچو تو يار لطيف زيبائي

    سر من و در تو تا نفس بود در تن
    که (فيض) را نبود غير تو تمنائي





    امضاء



  10. Top | #279

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ
    شب تا به سحر گریهٔ جانسوز و دگر هیچ

    افسانه بود معنی دیدار، که دادند
    در پرده یکی وعدهٔ مرموز و دگر هیچ


    حاجی که خدا را به حرم جست چه باشد
    از پارهٔ سنگی شرف اندوز و دگر هیچ

    خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات
    مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ

    روزی که دلی را به نگاهی بنوازند
    از عمر حساب است همان روز و دگر هیچ

    زین قوم چه خواهی؟ که بهین پیشه‌ ورانش
    گهواره‌تراش‌اند و کفن‌ دوز و دگر هیچ

    زین مدرسه هرگز مطلب علم که اینجاست
    لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ

    خواهد بدل عمر، بهار از همه گیتی
    دیدار رخ یار دل‌افروز و دگر هیچ



    امضاء

  11. Top | #280

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    سحر ز بلبل شيدا به باغ پرسيدم
    چرا به ديده كسى شادمان نمى بينم!

    نه خنده اى است به لبها نه شور در سرها
    سرود عشق به پير و جوان نمى بينم!

    نه آسمان محبت ستاره باران است
    ز مهر و ماه فروزان نشان نمى بينم

    وفا و صدق و صفا رخت بسته از دلها
    طراوتى به گل و بوستان نمى بينم

    نه نغمه اى به هزاران، نه جلوه در گلها
    تبسمى به لب باغبان نمى بينيم

    صبا به بوى شقايق نمىوزد بر ما
    شراره اى به دل عاشقان نمى بينم

    كجا شدند عزيزان و دوستان قديم
    چرا صفاى رخ دلبران نمى بينم

    چه روى داده كه در زير آسمان كبود
    دلى كه مهر بورزد عيان نمى بينم

    خداى را، به من غم رسيده رحم كنيد
    چرا به پيكر گيتى روان نمى بينم!

    به خنده گفت كه دنياى ما پر از غوغاست
    دراین محنت سرا دلی شادمان نمی بینم


    حضرت آیت آلله العظمی مکارم شیرازی


    امضاء

صفحه 28 از 35 نخستنخست ... 18242526272829303132 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi