به عبارت دیگر، اثربخشی و کارایی هرگونه برنامه ریزی، سازمان دهی، هدایت و کنترل در عرصه مدیریت، متوقف بر آن است که پیش از همه، دو گام اساسی برداشته شود:
نخست بررسی و مطالعه موضوعات اساسی در زمینه انسان شناسی(3) ، که عموما بین رشته ای بوده، در کلیه علوم انسانی به گونه ای مورد بحث، کنکاش و استفاده قرار می گیرد، اما با مباحث مدیریت، ارتباطی شدیدتر دارد و به گونه ای با مسائل مدیریتی درآمیخته که موجب گردیده است حل بسیاری از مسائل اساسی مدیریت در گرو طرح و بررسی آن ها باشد. و درست به همین دلیل است که بررسی این موضوعات، به ویژه در دو حوزه روان شناسی(4) و فلسفه اخلاق، از پیش نیازهای اساسی مدیریت شمرده می شود. (5)
دوم آن که پس از شناخت ویژگی های انسان و ارزش های انسانی، نقش آن ها در ابعاد گوناگون مدیریتی از جمله برنامه ریزی، هدایت و کنترل نیروی انسانی، بهره وری و توسعه سازمانی بررسی شود.