یكی دو ماهی است احساس میكنم صبر و تحمل گذشته را ندارم. برخوردم چه در محل كار و چه در منزل، به ویژه در منزل مناسب نیست. خیلی زود عصبانی میشوم و كنترلم را از دست میدهم. تلاش میكنم عصبانیتم را بروز ندهم اما نمیشود. میدانم در این مدت اطرافیان از دستم رنجیدهاند چون گاهی واقعا جایی برای عصبانیت نبوده؛ ولی من با هر حرف و حركتی زود از كوره درمیروم.
حس میكنم دوستانم از من فاصله گرفتهاند. در منزل هم مادر، پدر و خواهرم سعی میكنند كمتر با من صحبت كنند تا مبادا از مسالهای برنجم و عصبانی شوم. از طرفی این رفتار روی روابطم با نامزدم تاثیر منفی گذاشته است. با وجودی كه او مرد متین و آرامی است و حرفی نمیزند اما چند بار رنجش را در چهرهاش دیدهام. از این وضعیت خسته و نگرانم.
درجاتی از افسردگی، عدم موفقیت در كار و روابط فردی و اجتماعی، فشارها و استرسهای اجتماعی و خانوادگی، اضطراب، درگیری ذهنی و عدم آگاهی از مهارتهای حل مساله میتوانند زمینهساز بروز خشم باشند.
نوع نگاه فرد به مسائل هم میتواند فرد را دچار خشم و عصبانیت كند؛ به این معنی كه اگر از زاویه «بسته» به مسائل نگاه كنیم و تفسیر ناقص و اشتباهی از آنها داشته باشیم، مسائل را بزرگتر از آنچه هست، میبینیم. بزرگ شدن مسائل تحمل آنها را سخت و درنتیجه واكنش ما به آنها را شدیدتر میكند. اما اگر با دید «باز» به مسائل نگاه كنیم و تفسیر كامل و درستی از آنها داشته باشیم، مشكلات مربوط به هر مساله، به اندازه «حقیقی» آن خواهد بود. به این ترتیب تحمل آن آسانتر و واكنش ما نسبت به مسائل بهتر خواهد بود.
در بسیاری موارد افراد خشمشان را در محل كار یا در جمع دوستان و آشنایان بروز نمیدهند و این خشم فروخورده را به شكلی دیگر، مثلا پرخاش با اهل منزل یا افراد ضعیفتر از خود بروز میدهند. خشم فروخورده میتواند باعث ایجاد یا تشدید افسردگی و اضطراب شود.
تبعات خشم
خشم و پرخاشگری بیتردید آسیبهایی را به ما و دیگران وارد میكند. برای اینكه از نتایج منفی این رفتار آگاه شویم، كافی است مروری بر تبعات منفی رفتار غضبآلودمان بر خود و دیگران داشته باشیم.
1- برنده- برنده نداریم؛ هر بار ابراز خشم بیدلیل ما تاثیر منفی بر روابط ما با دیگران دارد. در این شرایط نهتنها برندهای وجود ندارد بلكه این رفتار روی عمق رابطه تاثیر منفی میگذارد و باعث سردی روابط میشود.
2- اتلاف وقت و انرژی: برای جبران اثرات منفی ناشی از بروز خشم مهارنشدهمان باید وقت و انرژی اضافی را صرف جبران خطا و ترمیم رابطهمان كنیم.
3ـ سردی روابط: پس از هر بار بروز خشم و پرخاشگری، مدتی درگیر سردی روابط خواهیم شد. این مساله برای ما و طرف مقابل هزینههای عاطفی را به همراه دارد.
4ـ عادت میكنیم: تداوم خشم پس از مدتی به جزئی از شخصیت ما تبدیل میشود. بعد از چندی به آن عادت میكنیم و دیگران ما را به عنوان فردی عصبی و غیرمنطقی خواهند شناخت. این صفت باعث كاهش عمق رابطه با دیگران و اشكال در برقراری ارتباط با آنها میشود.
5ـ سیكل معیوب: اگرچه ممكن است دفعات نخست اطرافیان بتوانند این رفتار را تحمل كنند، بعد از مدتی آنها هم به رفتار ما واكنش نشان میدهند. به این ترتیب رفتار ما با اطرافیان وارد چرخه معیوبی میشود؛ به این معنی كه ما عصبانی میشویم و طرف مقابل را خشمگین میكنیم و این روند مانند یك چرخه ادامه پیدا میكند. این سیكل باعث تخریب روابط میشود.
از طرفی ممكن است با خشم حرفمان را به كرسی بنشانیم و دیگران از روی «اجبار» یا «مراعات حال» ما حرفمان را بپذیرند اما این روند باعث ضربه خوردن لایههای عمیق ارتباطی میشود؛ هر چند روابط در سطح عادی به نظر برسند.
درمان
همانطور كه اشاره شد، عوامل مختلفی میتوانند زمینهساز بروز خشم و پرخاشگری باشند. برای درمان بهتر است به این نكتهها توجه كنیم:
ـ درمان اختلال زمینهای: اشاره كردیم درگیری با اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب و استرس میتوانند زمینهساز بروز خشم باشند. بنابراین یكی از راهكارهای مدیریت خشم، درمان اختلالات زمینهای است.
ـ فراگیری مهارتها: توانایی كنترل بحرانها و آموختن مهارتهای حل مساله میتواند به كنترل خشم كمك كند.
ـ اصلاح دید: اگر با دید باز و صحیحتری به مسائل نگاه كنیم، دیگر مسائل را بزرگتر از آنچه هست، نمیبینیم. به این ترتیب، هم تحمل ما نسبت به مسائل بیشتر میشود و هم میتوانیم آنها را راحتتر از پیش پا برداریم.
4- اضطراب: آستانه تحریك افراد اضطراب، پایین است. بنابراین با كمك گرفتن از رواندرمانی، ریلكسیشن و درمان دارویی وكنترل اضطارب خشم ناشی از آن هم كنترل میشود.
خوددرمانی
خودرویی را تصور كنید كه با سرعت 100 كیلومتر در ساعت در حال حركت است. اگر راننده یك لحظه به تبعات این سرعت بالا فكر كرده و سرعتش را كم كند، آسیب كمتری میبیند. ما هم با مرور نتایج منفی ناشی از پرخاشگری میتوانیم بهتر به خودمان كمك كنیم؛ اما چگونه؟
1- با خودمان قرار بگذاریم فاصلهای بین «احساس خشم» و «ابراز خشم» ایجاد كنیم.
2- برای این كار حدود ده ثانیه مكث كنیم. برای ایجاد این وقفه زمانی میتوانیم 20 شماره بشماریم یا نفس عمیقی بكشیم یا یك لیوان آب بنوشیم، آبی به صورتمان بزنیم یا از مكانی كه در آن هستیم، فاصله بگیریم.
3- در این فاصله به قراری كه در حالت آرامش (غیرعصبانیت) با خودمان گذاشتهایم، فكر كنیم. به یاد بیاوریم كه اگر عصبانی شویم، درگیر تبعات منفی خشم خواهیم شد.
به این ترتیب اگر هر بار به اندازه پنج تا ده درصد از واكنشهایمان كنترل شود، به تدریج میتوانیم به نتیجه مطلوب برسیم.
نكته: افراد درگیر با خشم و پرخاشگری نیاز به تشویق اطرافیان دارند تا بتوانند با گرفتن واكنشهای مثبت از آنها، پس از مهار خشم به تدریج بر حالتهایشان غلبه كنند. بنابراین زمانی كه اطرافیان تلاش فرد برای مهار خشمش را میبینند، باید با واكنشهای مثبت او را تشویق كنند.