صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 32

موضوع: ادله اثبات امامت

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ۳ ـ در روایت دیگرى فرمود:

    « یا أیها الناس إنى تارك فیكم أمرین لن تضلوا إن اتبعتموهما »
    ;

    همچنان كه در مباحث قبل اشاره شد، هدایت انسان از جهت خصوصیت خلقت او موجب سعادت ابدى ، و ضلالتش موجب شقاوت ابدى است ، چرا كه انسان عصاره موجودات جهان است، و موجودى است دنیوى ، برزخى ، اخروى ، ملكى و ملكوتى، و وابسته به عالم خلق و امر، و مخلوقى است براى بقا نه فنا ; و چنین هدایتى ممكن نیست جز به تعلیم و تربیتِ وحى الهى كه نور مقّدس از ظلمات است :

    ( قَدْ جَآءَكُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتَـبٌ مُّبِینٌ )۱۸ ;


    و بنابر قانون تناسب و سنخیت، معلّم آن هم باید معصوم از خطا و هوى باشد، و چون با تمسّك به این هدایت و هادىِ معصوم، بشر از ضلالتهاى فكرى و اخلاقى و عملى بیمه مى شود، فرمود :
    « لن تضلوا إن اتبعتموهما ».


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Parvaz* نمایش پست ها
    متاسفانه در این مورد که فرمودین چیزی نیامده
    بله دوست گرامی کی گفته که چیزی نیامده مهمترین دلیل اهل سنت بر حق بودن خلفا این است که:
    از راه هایی که امام مشخص می شود تصریح پیامبر(ص) و اجماع مردم است.اما درباره امامت بعد از پيامبر، پیامبر(ص)سخنی نگفته است
    ان شاء الله به زودی این دلیل اهل سنت رو مورد نقد و بررسی قرار می دهم

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ۴ ـ و در جمله : « و لا تعلموهما فانهما أعلم منكم » اكتفا مى شود به گفته یكى از متعصّب ترین علماى عامّه كه مى گوید۱۹:

    « و تمیزوا بذلك عن بقیة العلماء، لان الله أذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً » تا آن جا كه مى گوید: « ثم احق من یتمسّك به منهم امامهم و عالمهم على بن ابى طالب كرّم الله وجهه لما قدّمناه من مزید علمه و دقائق مستنبطاته و من ثمَّ قال ابوبكر علىّ عترة رسول الله اى الّذین حثّ على التّمسّك بهم، فخصّه لما قلنا، و كذلك خصّه (صلى الله علیه وسلم) بما مرَّ یوم غدیرخمّ ».


    توجّه به این نكته لازم است كه با تصدیق به این كه امتیاز على (علیه السلام) از بقیه علما از جهت آیه تطهیر است ـ كه به حكم این آیه از مطلق رجس پاك شده است ـ و با اقرار به این كه پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) علىّ (علیه السلام) را اعلم تمام امّت شمرده، و خدا هم مى فرماید:

    ( قُلْ هَلْ یسْتَوِى الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لاَ یعْلَمُونَ إِنَّمَا یتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الاَْلْبَـبِ )۲۰
    و ( أَفَمَن یهْدِى إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یتَّبَعَ أَمَّن لاَّ یهِدِّى إِلاَّ أَنْ یهْدَى فَمَا لَكُمْ كَیفَ تَحْكُمُونَ )۲۱

    و با اعتراف به صحّت : « إنى تارك فیكم أمرین لن تضلوا إن اتبعتموهما و هما كتاب الله و اهل بیتى عترتى » همه امّت براى نجات از ضلالت مأمور به پیروى از علىّ (علیه السلام) هستند، بنابراین حجّت بر متبوعیت على (علیه السلام) و تابعیت عموم امّت ـ بدون استثنا ـ تمام است : ( قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَـلِغَةُ )۲۲ .




    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط معمار نمایش پست ها
    بله دوست گرامی کی گفته که چیزی نیامده مهمترین دلیل اهل سنت بر حق بودن خلفا این است که:
    از راه هایی که امام مشخص می شود تصریح پیامبر(ص) و اجماع مردم است.اما درباره امامت بعد از پيامبر، پیامبر(ص)سخنی نگفته است
    ان شاء الله به زودی این دلیل اهل سنت رو مورد نقد و بررسی قرار می دهم
    حرف شما این بود که دلیل عامه را ذکر کنید.
    در مورد پاسخش یعنی همان احادیث به تفصیل امده
    با تشکر از شما
    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ۵ ـ رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) با گرفتن دست علىّ (علیه السلام) و معرّفى او خواست كه بعد از بیان كبرى، مصداق را هم معین كند تا جاى شبهه براى احدى نماند، و بیان فرماید كه این همان ثقلى است كه از قرآن جدا شدنى نیست، و عصمت او ضامن هدایت امّت است، و همچنان كه پیغمبر مولاى جمیع مؤمنین است، همان مولویت براى على (علیه السلام) نیز ثابت است :

    ( إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یقیمُونَ الصَّلَوة وَ یؤْتُونَ الزَّكوةَ وَ هُمْ رَكِعُونَ ).
    ۲۳

    هر چند حكمیت عقل و كتاب و سنّت در مسأله خلافت و امامت عامّه، امامت خاصّه را هم روشن مى كند، و اوصافى كه در امام لازم است مصداقى جز ائمّه معصومین (علیهم السلام) پیدا نمى كند، ولى به ملاحظه اتمام حجّت ـ گذشته از بیان حدیث ثقلین ـ چند حدیث دیگر كه صحّت آنها نزد اهل حدیث محرز است در مورد سیدالوصیین امیرالمؤمنین (علیه السلام) ذكر مى شود:

    حدیث اوّل
    عن أبى ذر رضى الله عنه قال: قال رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم): من اطاعنى فقد اطاع الله ومن عصانى فقد عصى الله و من اطاع علیاً فقد اطاعنى و من عصى علیاً فقد عصانى.۲۴

    در این حدیث كه صحّت آن مورد تصدیق بزرگان عامّه است به حكم بیان رسول ـ كه خداوند در قرآن عصمت گفتارش را بیان كرده و دلیل عقلى هم بر آن قائم شده ـ اطاعت و عصیان على (علیه السلام) ، اطاعت و عصیان پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم)، و اطاعت و عصیان پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) ، اطاعت و عصیان خدا شمرده شده است.


    با توجه به این كه اطاعت و عصیان در مورد امر و نهى است، و منشأ امر و نهى اراده و كراهت است، بنابر این ممكن نیست اطاعت و عصیان على (علیه السلام) اطاعت و عصیان خدا باشد، مگر این كه اراده و كراهت على (علیه السلام) مظهر اراده و كراهت خدا باشد.

    كسى كه اراده و كراهت او مظهر اراده و كراهت خداست، باید به مقام عصمتى رسیده باشد كه رضا و غضب او ، رضا و غضب بارى تعالى باشد،

    و به مقتضاى عموم كلمه « مَنْ » ، هر كس كه در دایره اطاعت خدا و پیغمبر است باید سر بر خط فرمان على (علیه السلام) بگذارد ،

    وگرنه خدا و رسول خدا را عصیان نموده است ،
    ( وَ مَن یعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَـلاً مُّبِینًا )۲۵
    ( وَ مَن یعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَــلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًا )۲۶


    و هر كس از على (علیه السلام) اطاعت كند از خدا و رسول خدا اطاعت نموده است .

    ( وَمَنْ یطِعِ اللهَ وَرَسُولَهُ یدْخِلْهُ جَنَّات تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ ۲۷
    ( وَمَنْ یطِعِ اللهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً ۲۸
    ( وَمَنْ یطِعِ اللهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَیهِمْ ).۲۹



    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    حدیث دوم

    ان رسول الله (صلى الله علیه وسلم) خرج الى تبوك و استخلف علیاً فقال اتخلفنى فى الصبیان و النساء قال الا ترضى ان تكون منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لیس نبى بعدى.۳۰

    این روایتى است كه در صحاح و مسانید معتبره عامّه ذكر شده است، و جمعى از بزرگان عامّه اتفاق بر صحّت حدیث را نقل كرده اند، كه نمونه گفتار آنان از این قرار است:

    « هذا حدیث متفق على صحّته رواه الائمّة الحفاظ، كأبى عبدالله البخارى فی صحیحه، و مسلم ابن الحجاج فی صحیحه، و أبى داود فی سننه، و أبى عیسى الترمذى فی جامعه، و أبى عبدالرحمان النسائی فی سننه، و ابن ماجة القزوینی فی سننه، واتفق الجمیع على صحّته حتى صار ذلك اجماعاً منهم، قال الحاكم النیسابورى هذا حدیث دخل فى حدّ التواتر ».۳۱


    این روایت به مقتضاى عموم ، منزلت هر مقامى را كه هارون نسبت به موسى داشته براى على (علیه السلام) نسبت به پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) ثابت مى كند، و استثناى مقام نبوّت مؤكّد این عمومِ منزلت است.


    در قرآن مجید منزلت هارون نسبت به موسى این چنین بیان شده:

    ( وَ اجْعَلْ لِّى وَزِیرًا مِّنْ اَهْلِى * هَـرُونَ أَخِى * اشْدُدْبِهِ أَزْرِى * وَ أَشْرِكْهُ فِى أَمْرِى )۳۲،
    ( وَ قـَالَ مُوسَى لاَِخِیهِ هَـرُونَ اخْلُفْنِى فِى قَوْمِى وَ أَصْلِحْ وَ لاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ ).۳۳


    و آن منزلت در پنج امر خلاصه شده است:


    ۱ ـ وزارت :
    وزیر كسى است كه بار سنگین مسؤلیتى كه امیر دارد بر دوش مى كشد، و متصدى انجام آن مى شود، و این مقام نه تنها در حدیث منزلت ، بلكه در روایات دیگرى هم در كتب حدیث و تفسیر عامّه ، براى آن حضرت وارد شده است.۳۴


    ۲ ـ اخوّت و برادرى :
    چون برادرى هارون با موسى نَسَبى بود، این منزلت را رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) براى علىّ (علیه السلام) به عقد اخوّت محقق كرد، و روایات عامّه و خاصّه در این موضوع بسیار است، كه به یك روایت اكتفا مى شود: عبدالله بن عمر گفت: چون پیغمبر به مدینه وارد شد، بین اصحاب اخوّت و برادرى برقرار كرد ; پس علىّ(علیه السلام) با چشم گریان آمد، گفت : یا رسول اللّه اصحابت را برادر كردى، و مرا با كسى برادر نكردى، فرمود: « یا على انت اخى فى الدنیا و الآخرة ».۳۵


    این اخوت آشكار مى كند كه مقام حضرت على (علیه السلام) هنگام نزول آیه ( إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ )۳۶ از هر مؤمنى رفیع تر و بالاتر بوده است ; زیرا بر حسب مدارك عامّه و خاصّه حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم) بین اصحاب بر حسب منزلت ایشان اخوت برقرار نمود ، آنچنان كه بین ابوبكر و عمر ، و بین عثمان و عبدالرّحمن ، بین ابى عبیده و سعد بن معاذ و ... اخوت قرار داد ،۳۷

    و حضرت على (علیه السلام) را براى اخوت با خود برگزید ;
    بنابراین چگونه او در مرتبه اشرف فرزندان آدم نباشد ، و حال آن كه حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم) به اخوت با او در دنیا و آخرت تصریح نموده است !


    این اخوت و برادرى روشن مى سازد كه همانندى روحى ، علمى ، عملى و اخلاقى بین حضرت على (علیه السلام) و افضل اهل عالم یعنى حضرت رسول خاتم (صلى الله علیه وآله وسلم) به مستواى درجه آن حضرت رسیده است ، ( وَلِكُلّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُواْ ) ،۳۸ و درجات در دنیا و آخرت بر حسب سعى و كوشش و كسب و اكتساب انسان است . ( وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیوْمِ الْقِیامَةِ فَلاَ تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئاً )۳۹ ، و خداوند متعال عالم تر است به حق جهادى كه على بن ابیطالب (علیه السلام) در حق پروردگار متعال انجام داد ، تا آن جا كه به مقام در دارالقرار رسید با كسى كه خداوند سبحان در شأن او مى فرماید : ( عَسَى أَن یبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً مَّحْمُوداً )۴۰ .

    از این مقام و درجه تعبیرى نتوان كرد ، مگر همان كه رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به آن تعبیر فرموده است : ( انت اخى فى الدنیا والآخرة ) .

    آن حضرت بعد از عبودیت به این اخوت مفتخر گردید ، همانطور كه خود مى فرمود : ( انا عبدالله واخى رسوله )۴۱ ، من بنده خدا و برادر رسول خدایم ; و در روز شورى فرمود : ( آیا در میان شما كسى است كه رسول خدا بین او و خودش برادرى قرار داده باشد غیر از من )۴۲ .



    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    شدت ازر
    احادیث دیگرى وارد شده است كه حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم) از خداوند متعال درخواست نمود كه پشت او را به حضرت على (علیه السلام) محكم گرداند ، و خداوند تبارك و تعالى دعاى حضرت را استجابت فرمود .۴۳

    شكى نیست كه وظایف سنگین رسالت خاتمیت از بزرگترین مسئولیت هایى است كه خداوند متعال تكلیف فرموده است ، و كسى را یاراى تحمّل چنین بار مسئولیتى نیست مگر رسول خاتم كه ظهیر انبیا و مرسلین است .


    لذا بعد از آن كه حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم) متحمّل این مسئولیت سنگین از طرف خداوند متعال شد ، از پروردگار خود درخواست نمود كه پشت و بازو ، و قدرت و قوّت او را به على (علیه السلام) محكم گرداند ، و خداوند درخواست حضرت را پذیرفت آنچنان كه درخواست موسى را پذیرفت : ( سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِیكَ )۴۴ .


    این دعا از رسول خدا و اجابت از خدا دلیل بر این است كه انجام امر رسالت جز با دست و زبان على بن ابى طالب كه قاهر به قدرت الهى ، و ناطق به حكمت خداوندى است ، ممكن نبوده است
    .

    آیا معقول است بعد از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) براى امّت ظهیر و پشتیبانى باشد غیر از آن كسى كه ظهیر و پشتیبان رسول خدا بوده است ؟ ! و آیا ممكن است كه امّت ، بازو و یاورى غیر از آن كس كه بازو و یاور رسول خدا بود ، اتخاذ كند و بگیرد ؟ !


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اصلاح امر

    ( وَقَالَ مُوسَى لاَِخِیهِ هَـرُونَ اخْلُفْنِى فِى قَوْمِى وَأَصْلِحْ )۴۵

    موسى به برادر خود ، هارون ، گفت : جانشین من در قومم باش و امر آنان را اصلاح كن .


    همانطور كه هارون مصلح قوم موسى، و جانشین موسى در اصلاح امّت او بود، همچنین این مقام و منزلت در امّت رسول ، براى على (علیه السلام) است ،

    و اصلاح كردن به قول مطلق ، شأن كسى است كه خود متصف به صلاح مطلق و كامل باشد ، نه به مطلقِ صلاح به هر مرتبه اى،

    كه در قرآن مجید وصف حضرت یحیى ( وَسَیداً وَحَصُوراً وَنَبِیاً مِّنَ الصَّـلِحِینَ )۴۶،
    و وصف حضرت عیسى ( وَیكَلِّمُ النَّاسَ فِى الْمَهْدِ وَكَهْلا وَمِنَ الصَّـلِحِینَ )۴۷ . قرار گرفته است .




    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    شركت در امر


    همچنان كه هارون شریك كار موسى بود، این مقام به مقتضاى این حدیث ـ به جز در مقام نبوّت ـ براى علىّ(علیه السلام) ثابت شد.
    از جمله كارهاى پیغمبر اكرم (صلى الله علیه وآله وسلم) تعلیم كتابى است كه در آن بیان همه چیز شده است ، و تعلیم حكمتى كه خداوند متعال در شأن آن مى فرماید :

    ( یؤْتِى الْحِكْمَةَ مَن یشَاءُ وَمَن یؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَیراً كَثِیراً )۴۸،
    ( وَأَنزَلَ اللهُ عَلَیكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللهِ عَلَیكَ عَظِیماً )۴۹ .


    شكى نیست ، آنچه خداوند متعال از كتاب و حكمت بر پیغمبر خاتم نازل فرموده است ، شامل همه آنچه كه بر تمام انبیا و مرسلین نازل فرموده ، و بلكه زیاده بر آن مى باشد ، زیادى و اضافه به نسبت نبوّت عامّه و رسالت خاتمیه و امامت آن حضرت براى تمام انبیا ، و سیادت و برترى بر جمیع خلق پروردگار متعال .

    و از جمله كارهاى حضرت (صلى الله علیه وآله وسلم) ، بیان امور مورد اختلاف مردم و حكم بین آنان است :

    ( لِیبَینَ لَهُمُ الَّذِى یخْتَلِفُونَ فِیهِ )۵۰،
    ( إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَینَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللهُ )۵۱


    و از جمله شئون حضرت خاتم (صلى الله علیه وآله وسلم) این است كه او به مؤمنین از خود آنان سزاوارتر است ، پس على (علیه السلام) شریك در امر كسى است كه ولىّ امر در نظام تكوین و تشریع است .


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    خلافت

    همچنان كه هارون خلیفه موسى بود، به مقتضاى این حدیث خلافت بلا فصل آن حضرت ثابت مى شود.

    خلیفه و جانشین ، وجود تنزیلى و نازل منزله كسى است كه به جاى او مى نشیند ، و خلاء وجودى آن كس به هنگام غیبت و نبودش توسط خلیفه پر مى شود .
    جانشین حضرت خاتم الانبیا (صلى الله علیه وآله وسلم) ، با جانشین هر یك از انبیاى دیگر ، بلكه با جانشینى همه انبیا قابل قیاس نیست ، چون او جانشین كسى است كه تمام انبیا از آدم تا عیسى بن مریم همه زیر لوا و پرچم او هستند ، و چگونه مى توان سایه عرش را با سایه مادون عرش قیاس نمود .

    آرى هارون خلیفه موسى است ، و جانشینِ كسى است كه خداوند متعال در شأن او مى فرماید :
    ( وَنَادَینَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الاَْیمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِیاً )۵۲ ;

    ولى على بن ابى طالب (علیه السلام) خلیفه خاتم النّبیین (صلى الله علیه وآله وسلم) و جانشین كسى است كه خداوند متعال در شأن او مى فرماید :
    ( ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنَى )۵۳
    .


    در روایت صحیحه از ابان احمر است ، كه حضرت صادق (علیه السلام) فرمود :


    یا ابان چگونه مردم قول امیرالمومنین (علیه السلام) را منكر مى شوند ، كه فرمود : « اگر بخواهم ، پاى خود را بلند كرده و بر سینه پسر ابى سفیان در شام مى زنم ، و او را از تختش سرنگون مى كنم » ولى منكر این نیستند كه آصف ، وصى سلیمان ، قدرت آوردن تخت بلقیس را به نزد سلیمان قبل از چشم بر هم گذاشتن او داشت !


    آیا مگر نه اینكه پیغمبر ما (صلى الله علیه وآله وسلم) افضل انبیا ، و وصىّ او افضل اوصیا است ؟ !
    آیا وصىّ خاتم را همانند وصىّ سلیمان هم قرار ندادند ؟ ! خداوند متعال بین ما و بین آنان كه جاحد به حق ما ، و منكر فضل ما شدند ، حكم فرماید .۵۴
    بنابراین وزارت رسول اكرم (صلى الله علیه وآله وسلم) ، محكم شدن پشت او ، شركت در امر آن حضرت ، اخوت با آن حضرت ، اصلاح امر در امّت ، و خلافت آن حضرت قابل قیاس با كسى كه داراى این مقامات از غیر نبىّ اكرم است ، نخواهد بود .
    هر آن كس كه در حدیث منزلت تأمّل كند ، و اهل تدبّر در كتاب و تفقه در سنّت باشد ، خواهد دانست كه فصل بین رسول خدا و آن كس كه خود حضرت او را در زمان حیاتش جانشین خود قرار داد ، مخالف با حكم عقل و كتاب و سنّت است .




    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi