صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 32

موضوع: ادله اثبات امامت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض ادله اثبات امامت



    امامت

    بین عامّه و خاصّه در لزوم وجود خلیفه براى پیغمبر اختلافى نیست، اختلاف در این است كه آیا خلافت خلیفه پیغمبر به انتصاب است یا به انتخاب.


    عامّه مى گویند:

    احتیاج به تعیین از جانب خدا و پیغمبر نیست، و خلیفه به انتخاب امّت معین مى شود ; خاصّه مى گویند جز به نصب و تعیین پیغمبر كه نصب و تعیین خداست معین نمى شود.


    حَكَم در این اختلاف عقل و كتاب و سنّت است.



    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  2. تشكر

    مدير اجرايي (03-05-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    الف: حکومت عقل


    به سه وجه اكتفا مى شود:


    ۱ ـ اگر مخترعى كارخانه اى تأسیس كند كه محصول آن كارخانه گرانبهاترین گوهر است، و غرض از اختراع ، ادامه آن محصول است، و در حضور و غیاب و حیات و موت مخترع نباید كار متوقف شود، و براى حصول آن محصول در ساخت ابزار آن كارخانه و كیفیت عمل آنها ظرافتها و دقتهایى اعمال شده كه اطلاع بر آنها جز به راهنمایى آن مخترع میسّر نیست،

    آیا مى شود باور كرد كه آن مخترع كسى را كه دانا به اسرار ابزار آن كارخانه و توانا بر به كار انداختن آن ابزار است معین نكند؟! و مهندسىِ آن كارخانه را به انتخاب مردمى وابگذارد كه از شناخت ابزار و ظرافتهاى كاربرد آن بیگانه اند؟!



    آیا دقّت و ظرافت معارف و سنن و قوانین الهى در جمیع شؤون حیات انسان كه ابزار كارخانه دین خداست و محصولش ارزشمندترین گوهر خزینه وجود است ـ كه آن كمال انسانیت به معرفت الله و عبادت الله و تعدیل شهوت انسان به عفّت، و غضب او به شجاعت، و فكر او به حكمت، و ایجاد مدینه فاضله براساس قسط و عدالت استـ كمتر از دقّت و ظرافتِ اعمال شده در اختراع آن مخترع است؟!


    كتابى كه خداوند متعال در تعریف آن فرموده است:

    ( وَ نَزَّلْنَا عَلَیكَ الْكِتَـبَ تِبْیـناً لِّكُلِّ شَىء وَ هُدىً وَ رَحْمَةً )۱
    و ( كِتَـبٌ أَنزَلْنَـهُ إِلَیكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَـتِ إِلىَ النُّورِ )
    ۲
    و ( وَ مَآ أَنزَلْنَا عَلَیكَ الِكتَـبَ إِلاَّ لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِى اخْتَلَفُواْ فِیهِ )
    ۳

    مبینى مى خواهد كه آنچه را كه این كتاب تبیانِ آن است استخراج كند، و محیط بر ظلمات فكرى و اخلاقى و عملى بشر و راهنماى او به عالَم نور باشد ;

    و در تمام آنچه مورد اختلاف نوع انسان است مبین حقّ و باطل باشد، كه مرز آن اختلافات از عمیق ترین مسائل وجود در مبدأ و معاد است كه فكر نوابغ اندیشه را به حلّ خود مشغول كرده است تا ـ مثلا ـ اختلاف دو زن بر سر فرزند شیرخوارى كه هر یك ادّعاى مادرى او را داشته باشند.



    آیا مى توان پذیرفت كه كاربرد این كتاب در هدایت عمومى و تربیت انسانى و حلّ مشكلات و رفع اختلافات ، به رحلت رسول اكرم (صلى الله علیه وآله وسلم) تمام شده است؟!

    آیا خدا و پیغمبرش این قانون و تعلیم و تربیت را بدون مفسّر و معلّم و مربّى رها كرده، و تعیین مفسّر و معلّم و مربّى را به انتخاب مردمِ بى خبر از علوم و معارف و قوانین و احكام این كتاب وا گذاشته اند؟!


    ۲ ـ امامت و رهبرىِ انسان یعنى پیشوایى و رهبرى عقل انسان، زیرا موضوع بحث امامت ، كسى است كه امام انسان است، و انسانیتِ انسان به عقل و فكر اوست « دعامة الإنسان العقل ».۴


    در نظام خلقتِ انسان قوا و اعضاى بدن محتاجند به راهنمایىِ حواسّ، و اعصابِ حركت نیازمندند به تبعیت از اعصاب حسّ، و راهنماى حواسّ در خطا و صواب عقل آدمى است،
    كه آن هم با ادراك محدود و آسیب پذیرى به خطا و هوى ، نیازمند به رهبرىِ عقلِ كاملى است كه محیط بر درد و درمان و عوامل نقص و كمال انسان و مصون از خطا و هوى باشد،
    تا هدایت عقل انسان به امامت او محقّق شود ; و راه معرفت چنین عقل كاملى تعریف خداست.


    از این رو تصوّر حقیقت امامت از تصدیق به انتصابى بودن امام از جانب خداوند متعال جدا نمى شود.

    ۳ ـ از آن جا كه مقام امامت مقام حفظ ، تفسیر و اجراى قوانین خداست، به همان دلیل كه عصمتِ مبلّغِ قانون الهى لازم است، عصمتِ حافظ و مفسّر و مجرى آن قانون هم لازم است ;

    و همچنانكه خطا و هوى در مبلّغ ، غرض از بعثت را كه هدایت است باطل مى كند، خطا و تأثّر از هوى در مفسّر و مجرى قانون نیز موجب اضلال است، و شناخت معصوم جز به ارشاد خداوند متعال میسّر نیست.





    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  5. تشكر

    مدير اجرايي (03-05-2012)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ب: حکومت قرآن

    نظر به رعایت اختصار ، به سه آیه اشاره مى شود:


    آیه اوّل

    ( وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَ كَانُوا بِـاَیـتِنا یوقِنُونَ ).۱


    هر درختى را به اصل و فرع، و ریشه و میوه اش باید شناخت ; اصل و فرعِ شجره طیبه امامت در قرآن مجید ، در این آیه بیان شده است .

    اصل امامت صبر و یقین به آیات خداوند است، و این دو كلمه ، مبین بالاترین مرتبه كمال آدمى است ;

    یعنى امام باید از جهت كمال عقلى به معرفت و یقین به آیات خداوند متعال ـ كه جمع مضاف به آن ذات قدّوس است ـ نایل باشد، و از جهت ارادى به مقام صبر ـ

    كه حبس نفس است از هر چه مكروه خداست و بر هر چه محبوب اوست ـ رسیده باشد، و این دو جمله مبین علم و عصمت امام است.


    و فرع امامت هدایت به امر خداست ، و هدایت به امر الهى وساطت امام را بین عالَم خلق و عالَم امر اثبات مى كند، و خودِ این فرع هم كه ظهور آن اصل است تبلور علم و عصمت امام است.

    شجره طیبه اى كه آن اصل، و این فرع اوست جز به یدِ قدرت خداوند متعال پرورش نمى یابد، از این رو فرمود:

    ( وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَ كَانُوا بِـاَیـتِنا یوقِنُونَ ).





    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  7. تشكر

    مدير اجرايي (03-05-2012)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Parvaz* نمایش پست ها

    عامّه مى گویند:

    احتیاج به تعیین از جانب خدا و پیغمبر نیست، و خلیفه به انتخاب امّت معین مى شود ;
    دوست گرامی خوب بود دلیل عامه هم ذکر می کردید تا بهتر می شد دلیلشان را مورد نقد قرار داد

  9. تشكرها 2

    مدير اجرايي (03-05-2012), سابحات (03-05-2012)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آیه دوم
    ( وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَـت فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیتِى قَالَ لاَ ینَالُ عَهْدِى الظَّـلِمِینَ ).
    ۲


    امامت مقامى است كه حضرت ابراهیم بعد از آزمایشهاى طاقت فرسا ـ مانند امتحان به گذاشتن زن و فرزند به تنهایى در بیابانى بدون زرع و آبادى و مهیاشدن براى قربانى اسماعیل و سوختن به آتش نمرود ـ و طىّ مراتب نبوّت و رسالت و خلّت ، به آن منصب رسید، و خداوند متعال فرمود:

    « إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا » ;


    عظمت آن مقام آن چنان نظرش را جلب كرد كه آن را براى ذرّیه خود درخواست نمود، و خداوند فرمود:

    « لاَ ینالُ عَهْدِى الظَّـلِمـِینَ ».



    در این جمله از امامت به عهد خداوند متعال تعبیر شده است، كه جز مقام عصمت به این منصب نایل نمى شود .



    تردیدى نیست كه ابراهیم امامت را براى عموم ذرّیه خود نخواست، زیرا ممكن نیست خلیل خدا امامت انسانیت را از خداوند عادل براى كسى كه عادل نیست بخواهد، و چون براى ذریه عادل خود در خواست كرد و این خواسته نسبت به عادلى هم كه در گذشته ظلمى از او سر زده باشد عمومیت داشت،

    لذا مقصود از جواب پروردگار این بود كه این دعا در مورد كسى كه ظلمى از او سر زده مستجاب نیست، بلكه امامت مطلقه به حكم عقل و شرع مشروط به طهارت و عصمت مطلقه است.


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  11. تشكر

    مدير اجرايي (03-05-2012)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آیه سوم

    ( یـأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِى الاَْمْرِ مِنكُمْ ).۳

    در این آیه كریمه ، اولى الامر بر رسول عطف شده است، و هر چند عطف در قوّه تكرار « اطیعوا » است، ولى اكتفا به یك « اطیعوا » در هر دو ، نشان مى دهد كه وجوب اطاعت اولى الامر با وجوب اطاعت رسول اكرم (صلى الله علیه وآله وسلم) از یك سنخ و یك حقیقت است،

    و مانند اطاعت رسول ـ بدون قید و شرطى در وجوب، و بدون حدّى در واجب ـ لازم است
    ;
    و چنین وجوبى بدون عصمت ولىّ امر ممكن نیست، چون اطاعت هر كس مقید به عدم مخالفت فرمان او با فرمان خداست، و به جهت این كه فرمان معصوم به مقتضاى عصمت ، مخالف فرمان خدا نیست، وجوب اطاعتش مقید به قیدى نیست.


    با اعتراف به این كه امامت، خلافت رسول است در به پا داشتن دین و حفظ حوزه ملت، به گونه اى كه پیروى او بر تمام امّت واجب است،۴ و به مقتضاى :

    ( انّ اللّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسانِ )۵
    و ( یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهاهُمْ عَن الْمُنْكَرِ )
    ۶

    اگر ولىّ امر معصوم نباشد، اطاعت مطلقه او مستلزم امر خدا به ظلم و منكر، و نهى خدا از عدل و معروف است.


    گذشته از این، اگر ولىّ امر معصوم نباشد، ممكن است كه فرمان او برخلاف فرمان خدا و رسول باشد، كه در این صورت امر به اطاعت خدا و پیغمبر ، و امر به اطاعت ولىّ امر، امر به ضدّین ، خواهد بود ، و محال است.

    نتیجه آن كه : امر به اطاعت اولى الامر بدون قید و شرط ، دلیل بر عدم تخلّف امر آنان از امر خدا و رسول است، و این خود شاهد عصمت ولىّ امر است. و تعیین معصوم جز از طرف عالِم السرّ و الخفیات ممكن نیست.


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  13. تشكر

    مدير اجرايي (03-05-2012)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط معمار نمایش پست ها
    دوست گرامی خوب بود دلیل عامه هم ذکر می کردید تا بهتر می شد دلیلشان را مورد نقد قرار داد
    با سلام
    من از این بابت این مقاله رو انتخاب کردم که به اختصار هست و یادگیریش آسانه. متاسفانه در این مورد که فرمودین چیزی نیامده
    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  15. تشكر

    مدير اجرايي (03-05-2012)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ج: حکومت سنت

    (استشهاد به روایات عامّه وارده از طرق عامّه بر امامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جهت اتمام حجت ، و جدال به احسن است ، و گرنه ، با وجود اخبار متواتره دالّه بر این كه در آن نفس قدسیه ، تمام شرائط مذكور در كتاب و سنّت براى امامت ، جمع است ، نیازى به این استشهاد نیست .

    و روایاتى كه از عامّه نقل ، و بر آن اطلاق صحیح شده است ، برحسب موازین صحّت در نزد آنها است ، و اطلاق صحّت بر اخبار منقول از طرق خاصّه از جهت اعتبار آن خبر است ، اعم از صحیح اصطلاحى و موثّق بر حسب موازین رجال در نزد خاصّه ).

    پیروى از سنّت رسول ، به مقتضاى ادراك عقل است كه پیروى از معصوم لازم است، و به مقتضاى حكم كتاب خداست كه:
    ( وَ مَا ءَاتَیكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَیكُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ ).۱


    از سنّت به حدیثى اكتفا مى شود كه صحّت آن مسلّم، و به فرمان خدا پذیرفتن آن واجب است، و آن حدیث را عامّه و خاصّه از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل كرده اند، و به صدورش از آن حضرت اعتراف نموده اند;

    و اگر چه به طرق متعددى نقل شده، ولى به یكى از طرق كه صحت آن ثابت است نقل مى شود، و آن روایتِ زید بن ارقم است:


    قال: لما رجع رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) من حجة الوداع و نزل غدیرخم امر بدوحات فقممن، فقال: كانى قد دعیت فاجبت، انى قد تركت فیكم الثقلین احدهما اكبر من الاخر كتاب الله و عترتى فانظروا كیف تخلفونى فیهما، فانهما لن یتفرقا حتى یردا على الحوض، ثم قال ان الله عزّ و جلّ مولاى و انا مولى كل مؤمن، ثم اخذ بید على رضى الله عنه فقال من كنت مولاه فهذا ولیه اللّهم والِ من والاه و عاد من عاداه، و ذكر الحدیث بطوله.۲

    اهمیت امامت امّت در نظر آن حضرت به حدّى بود كه نه تنها در بازگشت از حجة الوداع، بلكه در مناسبتهاى مختلف ، حتّى در مرض موت هم كه اصحاب در حجره اش جمع بودند به كتاب و عترت وصیت كرد .


    در بعضى به عنوان :
    « انى قد تركت فیكم الثقلین »۳


    و در بعضى به عنوان :
    « انى تارك فیكم خلیفتین »۴


    و در بعضى به عنوان :
    « انى تارك فیكم الثقلین »۵


    و در بعضى :
    « لن یفترقا »۶

    و در بعضى :
    « لن یتفرقا »۷

    و در بعضى :
    « لا تقدموهما فتهلكوا و لا تعلموهما فانهما اعلم منكم »
    ۸


    و در بعضى :
    « انى تارك فیكم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما ».۹


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  17. تشكر

    مدير اجرايي (03-05-2012)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    هر چند بیان تمام نكاتى كه در كلام رسول خداست میسر نیست، ولى به چند نكته اشاره مى شود:

    ۱ ـ جمله : « انى قد تركت » مبین این است كه كتاب خدا و عترت، تركه و میراثى است كه از آن حضرت براى امّت به جا مانده است،

    زیرا نسبت پیغمبر به امّت نسبت پدر است به فرزند ; چون انسان جسم و جانى دارد كه نسبت روح به تن، نسبت معنى به لفظ و مغز به پوست است، و قوا و اعضاى جسمانى از طریق پدرِ جسمانى به انسان افاضه شده، و قوا و اعضاى روحانى از عقاید حقّه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه از طریق پیغمبر كه پدر روحانىِ انسان است عنایت شده است.


    واسطه افاضه سیرتِ روحانى و صورتِ عقلانى، با واسطه افاضه صورت مادّى و هیئت جسمانى قابل مقایسه نیست، همچنان كه مغز با پوست و معنى با لفظ و مروارید با صدف قابل مقایسه نیست.

    چنین پدرى به جمله : « كانى قد دعیت فاجبت » خبر از رحلت خود مى دهد، و میراث و تركه خود را براى فرزندان خود معین مى كند، كه باز مانده و حاصل وجود من براى امّت دو چیز است : « كتاب الله و عترتى ».
    كتابْ رابطه خدا با امّت، و عترتْ رابطه پیغمبر با امّت است ; قطع رابطه با كتاب قطع رابطه با خداست، و قطع رابطه با عترت قطع رابطه با پیغمبر است، و قطع رابطه با پیغمبرِ خدا قطع رابطه با خداست .

    خاصیت اضافه آن است كه مضاف از مضاف الیه كسب حیثیت مى كند، و هر چند اضافه كتاب به خدا، و عترت به پیغمبرِ خاتم كه شخص اوّل عالَم است، منزلت و مقام كتاب و عترت را روشن مى كند، ولى به لحاظ اهمیت مطلب، حضرت این دو را به ثقلین وصف مى نماید، كه حاكى از ارزشمندى و گرانسنگى این دو باز مانده پیغمبر است.

    نفاست و سنگینى وزن معنوى قرآن فوق ادراك عقول است، چون قرآن تجلّى خالق براى خلق است، و براى درك عظمت قرآن توجّه به این چند آیه كافى است:

    ( یس * وَ الْقُرْءَانِ الْحَكِیمِ )۱۰، ( ق وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِیدِ )۱۱، ( إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِیمٌ * فِى كِتَـب مَّكْنُون * لاَّ یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ )۱۲، ( لَوْ أَنزَلْنَا هَـذاَ الْقُرْءَانَ عَلَى جَبَل لَّرَأَیتَهُ خَـشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الاَْمْثَـلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَكَّرُونَ ).۱۳


    وصف عترت به همان صفتى كه وصف قرآن است مبین این است كه عترت در كلام رسول ، عِدل قرآن و شریك وحى است.

    همسنگ بودن عترت با قرآن در بیان پیغمبر خاتم كه میزان حقیقت است، ممكن نیست مگر این كه آن عترت در :

    ( تِبْیـنًا لِّكُلِّ شَىْء )۱۴ شریك علم،
    و در : ( لاَ یأْتِیهِ الْبَـطِلُ مِن بَینِ یدَیهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِه )۱۵ شریك عصمت قرآن باشد.
    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  19. تشكر

    مدير اجرايي (03-05-2012)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ۲ ـ جمله : « فانهما لن یتفرقا » دلالت بر تلازم و عدم تفكیك قرآن و عترت دارد، كه هر یك از دیگرى جدایى پذیر نیست، زیرا قرآن كتابى است كه براى همه افراد بشر با ظرفیتها و قابلیتهاى مختلف نازل شده است،
    وعبارات آن براى عوام ، اشارات آن براى علما ، لطایف آن براى اولیا و حقایق آن براى انبیا است ;
    و پست ترین افراد نوع بشر ـ كه همّت آنها تأمین حوایج مادّى است ـ تا بالاترین افراد ـ كه اضطراب روحى آنان جز با اطمینان به ذكر الله رفع نمى شود، و گمشده آنان اسماى حسنى و امثال علیا و تحمّل اسم اعظم است ـ باید از هدایت آن بهره مند شوند.


    و این كتاب همانند آفتابى است كه انسانِ سرما خورده ، به حرارت آن خود را گرم مى كند، و زارعْ پرورش زراعتش را از آن مى خواهد، و دانشمندِ طبیعى ، تجزیه اشعّه آن و آثار آنها را در پرورش معادن و نباتات جستجو مى كند، و عالِمِ الهى به تأثیر خورشید در زمین و موالید آن نظر كرده و در سنن و قوانینى كه در طلوع و غروب و قُرب و بُعد خورشید از زمین به كار برده شده، گمشده خود را كه خالق و مدبّر آفتاب است مى یابد.

    چنین كتابى كه براى همه افراد بشر و پاسخگوى تمام نیازهاى انسانیت در دنیا و برزخ و آخرت است، معلّمى لازم دارد كه همه آنها را بداند، زیرا طبِّ بدون طبیب ، و علمِ بدون معلّم ، و قانون آن هم قانون خدا براى تنظیم معاش و معاد بدون مفسّرى متناسب با آن ، ناقص است، و با :

    ( اَلْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ )۱۶ سازگار نیست، و نقض غرض از نزول این كتاب لازم آمده

    و با : ( وَ نَزَّلْنَا عَلَیكَ الْكِتَـبَ تِبْیـنًا لِّكُلِّ شَىْء )۱۷ جمع نمى شود ;

    و تشریع دینِ ناقص از حكیم و كاملِ على الاطلاق ، قبیح بوده و نقضِ غرض محال است، و به این جهت فرمود: « لن یتفرقا ».


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  21. تشكر

    مدير اجرايي (03-05-2012)

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi