نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: هوس‌هاي زيادي مايه گرفتاري است… (حکایت مورچه و زنبور)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو آشنا
    تاریخ عضویت
    May 2012
    شماره عضویت
    2689
    نوشته
    43
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    100 در 33
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    هوس‌هاي زيادي مايه گرفتاري است… (حکایت مورچه و زنبور)





    هوس‌هاي زيادي مايه گرفتاري است…






    حکایت مورچه و زنبور



    مورچه ای در پي جمع کردن دانه هاي جو از راهي مي گذشت

    و نزديک کندوي عسل رسيد. از بوي عسل دهانش آب افتاد ولي کند

    و بر بالاي سنگي قرار داشت و هر چه سعي کرد از ديواره سنگي بالا رود

    و به کندو برسد نشد. دست و پايش ليز مي خورد و مي افتاد...


    هوس عسل او را به صدا درآورد و فرياد زد:


    اي مردم، من عسل مي خواهم،

    اگر يک جوانمرد پيدا شود و مرا به کندوي عسل برساند يک «جو» به او پاداش مي دهم.


    يک مورچه بالدار در هوا پرواز مي کرد. صداي مورچه را شنيد و به او گفت:

    مبادا بروي ها... کندو خيلي خطر دارد!

    مورچه گفت: بي خيالش باش، من مي دانم که چه بايد کرد...!

    بالدار گفت:آنجا نيش زنبور است.

    مورچه گفت:من از زنبور نمي ترسم، من عسل مي خواهم.

    بالدار گفت:عسل چسبناک است، دست و پايت گير مي کند.

    مورچه گفت:اگر دست و پاگير مي کرد هيچ کس عسل نمي خورد!!!

    بالدار گفت:خودت مي داني، ولي بيا و از من بشنو و از اين هوس دست بردار،


    من بالدارم، سالدارم و تجربه دارم، به کندو رفتن برايت گران تمام مي شود

    و ممکن است خودت را به دردسر بيندازي...

    مورچه گفت:اگر مي تواني مزدت را بگير و مرا برسان،

    اگر هم نمي تواني جوش زيادي نزن.

    من بزرگتر لازم ندارم و از کسي که نصيحت مي کند خوشم نمي آيد!

    بالدار گفت:ممکن است کسي پيدا شود و ترا برساند،


    ولي من صلاح نمي دانم و در کاري که عاقبتش خوب نيست کمک نمي کنم.

    مورچه گفت: پس بيهوده خودت را خسته نکن.

    من امروز به هر قيمتي شده به کندو خواهم رفت.

    بالدار رفت و مورچه دوباره داد کشيد:

    يک جوانمرد مي خواهم که مرا به کندو برساند و يک جو پاداش بگيرد.





    ادامه دارد...





  2. تشكرها 2

    مدير اجرايي (04-05-2012), نرگس منتظر (22-08-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو آشنا
    تاریخ عضویت
    May 2012
    شماره عضویت
    2689
    نوشته
    43
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    100 در 33
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ادامه مطلب








    مگسي سر رسيد و گفت: بيچاره مورچه!

    عسل مي خواهي و حق داري، من تو را به آرزويت مي رسانم...

    مورچه گفت: آفرین، خدا عمرت بدهد. تو را مي گويند حيوان خيرخواه!!!

    مگس مورچه را از زمين بلند کرد و او را دم کند و گذاشت و رفت...


    مورچه خيلي خوشحال شد و گفت:

    به به، چه سعادتي، چه کندويي، چه بويي، چه عسلي، چه مزه يي،

    خوشبختي از اين بالاتر نمي شود،

    چقدر مورچه ها بدبختند که جو و گندم جمع مي کنند

    و هيچ وقت به کندوي عسل نمي آيند...!


    مورچه قدري از اينجا و آنجا عسل را چشيد

    و هي پيش رفت تا رسيد به ميان حوضچه عسل،

    و يک وقت ديد که دست و پايش به عسل چسبيده

    و ديگر نمي تواند از جايش حرکت کند...


    مور را چون با عسل افتاد کار

    دست و پايش در عسل شد استوار

    از تپيدن سست شد پيوند او

    دست و پا زد، سخت تر شد بند او


    هرچه براي نجات خود کوشش کرد نتيجه نداشت.

    آن وقت فرياد زد: عجب گيري افتادم، بدبختي از اين بدتر نمي شود،

    اي مردم، مرا نجات بدهيد. اگر يک جوانمرد پيدا شود و مرا از اين کندو بيرون ببرد

    دو جو به او پاداش مي دهم !!!


    گر جوي دادم دو جو اکنون دهم


    تا از اين درماندگي بيرون جهم

    مورچه بالدار از سفر برمي گشت، دلش به حال او سوخت

    و او را نجات داد و گفت: نمي خواهم تو را سرزنش کنم

    اما هوسهاي زيادي مايه گرفتاري است...

    اين بار بختت بلند بود که من سر رسيدم؛

    ولي بعد از اين مواظب باش پيش از گرفتاري نصيحت گوش کني

    و از مگس کمک نگيري.

    مگس همدرد مورچه نيست و نمي تواند دوست خيرخواه او باشد...








  5. تشكرها 2

    مدير اجرايي (04-05-2012), نرگس منتظر (22-08-2012)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi