نفس چيست و چه تفاوتي با روح دارد ؟ آيا هردوي اين کلمات بارمعنايي يکسان دارند ؟
نفس چيست و چه تفاوتي با روح دارد ؟ آيا هردوي اين کلمات بارمعنايي يکسان دارند ؟
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (06-02-2015), مدير اجرايي (08-05-2012), سابحات (23-05-2012)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- انسان شناسی
- طلب امداد از خداوند در کنترل نفس
- انسان شناسی از منظر نهج البلاغه
- ملاصدرا و اصالت وجود
- دیدگاه قرآن و احادیث در مورد حقیقت روح
- حقیقت نفس از نظر ملاصدرا
- نفس چیست و چه تفاوتی با روح دارد ؟
- مقایسه مسئله سیر روح در فلسفه هگل و حرکت...
- نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق
- نفس انسانی یا روان شناسی فلسفی فارابی
نکته اول:
این دو کلمه در علوم قرآن معانی مختلفی دارند
كلمه «روح»، در اصطلاح قرآن در چند معنا استعمال شده است:
1- روحى كه خداوند در کالبد انسان دمید. «نُفِخ فيه من روحه» « سجده، 9»
از روح خويش در وى دميد
2- وحى. «يُلقى الرّوح من أمره على مَن يشاء من عباده لينذر يوم التلاق» « غافر، 15»
روح (مقدّس) را به فرمانش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد القاء مى كند
3- قرآن. «كذلك اوحينا اليك روحاً من أمرنا» « شورى، 52»
و بدين گونه ما روحى (به نام قرآن) را از فرمان خود به تو وحى كرديم
4- روح القدس. «ايّدناه بروح القدس» « بقره، 87»
او را با روح القدس، تأييد و يارى نموديم
نکته دوم:
نفس در اصطلاح قرآن در چند معنا استعمال می شود
1-اماره یعنی نفسی که بسیار امر کننده به بدیها است-- إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ-- نفس (سركش) بسيار به بديها امر مى كند(یوسف آیه 53)
2 نفس لوّامه،یعنی ملامت کننده. حالتى است كه انسان اگه مرتکب خلافی شود این نفس لوامه,انسان را ملامت می کند
در قرآن هم به این نفس تصریح شده و لا اقسم بالنفس اللوامه--قیامت آیه 2--و سوگند به (نفس لوّامه و) و جدان بيدار و ملامتگر
3- نفس مطمئنّه، نفسی که به او اطمینان دارند .حالتى است كه تنها اولیا خدا این نفس رو دارند و فریب وسوسه های شیطان نمی خورند--يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (فجر آیه27)تو اى روح آرام يافته
قیام (04-07-2012), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (06-02-2015), مدير اجرايي (08-05-2012), پرسشگر ...؟ (08-05-2012), سابحات (23-05-2012), عهد آسمانى (19-11-2017)
با تشکر از سوال زیبایی که مطرح کردید اجازه می خواهم که نکته کوچکی در این باره بنویسم همین سوال شما مدتی دغدغه ذهنی من بود و کاوش زیادی انجام دادم من به این نتیجه رسیدم که معمولا این دو لفظ را مترادف می گیرند برخی نیز مانند حکیم سبزواری در شرح منظومه بین این دو فرق می گذارد ایشان بر این باور است که لگر جنبه تجرد در نظر بگیریم از آن تعبیر به روح می شود و اگر جنبه تعلقی آن در نظر بگیریم که باید متعلق به بدنی باشد از آن تعبیر به نفس می شود امیدوارم توانسته باشم منظورم را بفهمانم.
به سخن نگاه کنید نه به صاحب سخن
قیام (04-07-2012), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (06-02-2015), مدير اجرايي (20-05-2012), سابحات (23-05-2012)
❤ |
حقیقت انسان همان بعد باطنی او، یعنی روح و قلب و نفس اوست. این تعبیرات مختلف مثل روح و قلب و نفس همگی به حقیقت و معنای واحدی اشاره دارند و آن بعد مجرد انسان و حقیقت خود است, با این تفاوت که وقتی این واژگان با هم و در کنار هم استعمال می شوند هر یک به شان خاصی از بعد مجرد انسان اشاره می کنند. به بعد مجرد انسان روح گفته می شود چون منبع زندگی و حیات انسان است, به آن عقل می گویند چون نیروی درک, محاسبه , مقایسه , نتیجه گیری و عاقبت اندیشی در آن نهفته است, به آن نفس اطلاق می شود, چون به مدیریت بدن و بعد طبیعی انسان می پردازد و به آن قلب گفته می شود چون مرکز تحول , دگرگونی, عواطف و حالات مختلف آدمی است. و این همه شئون مختلف خود حقیقی انسان است.
می توان گفت نفس دو معنا دارد، معنی اول این است که نفس گفته میشود و از آن، آن حیثیّت و ناحیه وجود انسان قصد میشود که اگر کنترل نشود و عقل با کمک نیروی بازدارنده ایمان آن را در حد اعتدال بین افراط و تفریط نگاه ندارد، سبب شقاوت و سقوط انسان میگردد؛ باید عقل با نیروی بازدارنده و راننده ایمان، نفوسی را که سستی و وقوف و عقب ماندگی و تنبلی دارند به پیش براند و نفوس حادّ و سرکش و افراطی را از طغیان باز دارد.
این بعد وجود انسان، همان غرائز گوناگون او مثل غریزه شهوت، غضب، حب نفس، حب جاه و سایر میلها و غرائز است که اگر چه همه را تحت سه قوه «شهویه» و «غضبیه» و «واهمه» میشمارند، وجود انسان میدان عملیات این غرائز و تنازع آنها است و به این ملاحظه نفس در برابر عقل گفته میشود.
معنی دوم این است که گاهی نفس گفته میشود و از آن یکی از حالات و شؤون مختلف آن قصد میشود مانند«نفس امّاره» که صاحب خود را به بدی امر میکند.
بعد مجرد انسان داراى شؤون و مراتبى است. پایینترین مرتبه آن، نفس اماره بالسوء است که مربوط به حالت نقص نفس و مرحلهاى است که انسان از درون میل به کجروى و افراط و تفریط در امور زندگى و گرایش به بدى و شرور دارد و از خیر و حالت تعادل در انتخاب و گرایش منحرف مىشود.
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (06-02-2015), مدير اجرايي (03-07-2012)
ممنون جالب و مفید بود
lida1s (02-07-2015), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (06-02-2015)
طبق مطالعاتی که من در پی این موضوع انجام دادم اکثر پاسخ کارشناسان و کتابها و رساله ها به این شکل بوده است :
نفس عبارت از قوه ای است که در جسم موجود است یا به آن تعلق می گیرد و منشأ آثار گوناگون است.
توضیح:برخی اجسام دارای آثاری می باشند که به صورت یکنواخت از آن ها ظهور می یابند، مثلاً آتش همواره دارای اثر سوزندگی یا ایجاد حرارت است. یخ همواره سرد و خورشید همیشه سوزان است و نور افشانی می کند.
بنابراین آثار این اجسام به صورت یکنواخت ظاهر می گردد.
اجسام دیگری هستند که آثار یکنواختی ندارند، مثلاً انسان گاهی نشسته است و گاهی ایستاده؛ زمانی می خندد و زمانی می گرید؛ هم چنین دارای ادراکات متفاوتی است و این آثار از خاستگاه واحدی سرچشمه می گیرد که نام آن را نفس می گذاریم.
پس نفس امری است که منشأ آثار مختلف و ناهمگون در جسم می شود.
دربارة تفاوت میان روح و نفس می توان گفت:روح و نفس از نظر فلسفی در بعضی کاربردها تفاوت دارد؛ زیرا اگر آن را به عنوان موجودی مجرد از ماده در نظر بگیریم، از آن تعبیر به روح می شود، اما اگر موجود مجردی باشدکه ارتباط و اضافه و تعلق به بدن دارد، از آن تعبیر به نفس می شود.
نفس جوهری است که ذاتاً مجرد است، ولی در عمل مادی می باشد، یعنی هر چند از جنس ماده نیست، ولی افعال خود را از طریق ابزارهای مادی انجام می دهد، مانند دانش هایی که انسان ها کسب می کنند که با استفاده از اندام حسی صورت می پذیرد. و برای مثال تصور ان میتواند در عالم مثال باشد که امام صادق ( ع ) فرمود هنگامی که خداوند مومن را قبض روح می کند او را در قالبی همانند دنیا قرار می دهد که با آن می خورد می آشامد و اگر تازه وارد آشنایی بیاید، او را در همان شکل که در دنیا بوده است، می شناسد .
ولی امام در مورد روح فرموده اند که روح را نتوان به سنگینی و سبکی توصیف کرد و روح جسمی رقیق ميباشد که قالب غلیظی را چون جامه در برنموده است.
سؤال شد، آیا روح بعد از خروج از بدن متلاشی ميشود؟
امام فرمود: نه، تا روزی که در صور دمیده شود، همچنان روح باقی و پایدار است.(قبض روح، ص22، به نقل از تفسیر صافی)
روح ذاتاً و فعلاً مجرد است، یعنی ماده نیست و در کنش ها و فعالیت هایش نیازمند به ابزار مادی نمی باشد.
البته معمولاً نفس و روح به صورت مترادف به کار می روند و توجهی به تفاوت بین این دو نمی شود.
اختلافی که میان نفس و روح بیان شد، اختلاف فلسفی است، اما در بحث های اخلاقی معنای نفس غالباً به حالت ها وگرایش های درونی انسان ها و یا قوه ای که درون انسان وجود دارد، اطلاق می شود، ما نند نفس اماره، لوامه، راضیه و مطمئنه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)