صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19

موضوع: ╬۞╬ ائمّه اثناعشر عليهم السلام ╬۞╬

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض ╬۞╬ ائمّه اثناعشر عليهم السلام ╬۞╬







    آنچه در http://www.ayehayeentezar.com/thread21761.html ذكر شد مختصرى از ادلّه مذهب حقّ در مسأله امامت بود، و اعتقاد شیعه اثناعشریه آن است كه ائمّه معصومین دوازده نفرند :

    اوّل: على بن ابى طالب، دوم: حسن بن على، سوم: حسین بن على، چهارم: على بن الحسین، پنجم: محمد بن على، ششم: جعفر بن محمد،
    هفتم: موسى بن جعفر، هشتم: على بن موسى، نهم: محمد بن على، دهم: على بن محمد، یازدهم: حسن بن على، دوازدهم: حضرت مهدى (علیهم السلام) ;

    و تفصیل ادلّه امامت هر یك ـ از علم و اجابت دعوت و نصّ معصومـ مجال دیگرى مى طلبد.

    آنچه اشاره به آن لازم است، وجود روایاتى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در كتب عامّه است

    به عنوان دوازده خلیفه و دوازده امیر ، كه بعضى از آنها ذكر مى شود:


    ۱ ـ صحیح بخارى: « عن جابر بن سمرة قال: سمعت النبى صلّى الله علیه و سلّم یقول: یكون اثناعشر امیراً فقال: كلمة لم اسمعها

    فقال ابى: انّه قال: كلّهم من قریش. »
    ۱


    ۲ ـ صحیح مسلم: « عن جابر بن سمرة قال دخلت مع ابى على النبى صلّى الله علیه و سلّم فسمعته یقول: ان هذا الامر لاینقضى حتى یمضى فیهم اثناعشر خلیفة قال: ثم تكلّم بكلام خفى علىّ، قال: فقلت لابى: ما قال؟ قال: كلّهم من قریش. »۲

    ۳ ـ صحیح مسلم: « عن جابر بن سمرة قال: سمعت النبىّ صلّى الله علیه و سلّم، یقول: لایزال امر الناس ماضیاً ما ولیهم اثناعشر رجلا، ثم تكلم النبّى صلّى الله علیه و سلّم بكلمة خفیت علىَّ، فسألت ابى: ماذا قال رسول الله صلّى الله علیه و سلّم، فقال: كلّهم من قریش. »۳
    ۴ ـ صحیح ابن حبّان: « سمعت رسول الله صلّى الله علیه و سلّم یقول: یكون بعدى اثناعشر خلیفة كلّهم من قریش. »۴
    ۵ ـ جامع ترمذى: « یكون من بعدى اثناعشر امیراً، قال: ثم تكلّم بشیئ لم افهمه، فسألت الّذى یلینى فقال: قال: كلّهم من قریش. »۵
    ۶ ـ مسند احمد بن حنبل: « یكون بعدى اثناعشر خلیفة، كلّهم من قریش. »۶






    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ۷ ـ مسند احمد بن حنبل: « یكون بعدى اثناعشر امیراً ثم لا ادرى ما قال بعد ذلك، فسألت القوم كلّهم، فقالوا: قال: كلّهم من قریش. »۷
    ۸ ـ مسند احمد بن حنبل: « یكون من بعدى اثناعشر امیراً فتكلّم فخفى علىّ، فسألت الّذى یلینى اوالى جنبى، فقال: كلّهم من قریش. »۸
    ۹ ـ مسند احمد بن حنبل: « یكون بعدى اثناعشر امیراً، قال ثم تكلّم فخفى عـلـىّ ما قال، قال: فسألت بعض القوم او الّذى یلینى ما قال؟ قال: كلّهم من قـریـش. »۹
    ۱۰ ـ مسند ابن الجعد: « یكون بعدى اثناعشر امیراً، غیر ان حصیناً قال فى حدیثه: ثم تكلّم بشیئ لم افهمه، و قال بعضهم فسألت ابى
    و قال بعضهم فسألت القوم فقال كلّهم من قریش. »
    ۱۰

    ۱۱ ـ مسند ابى یعلى: « یقول لایزال الدین قائماً حتى تقوم الساعة و یكون علیكم اثناعشر خلیفة كلّهم من قریش. »۱۱
    ۱۲ ـ مسند احمد بن حنبل: « عن جابر بن سمرة قال: خطبنا رسول الله صلّى الله علیه وسلّم بعرفات فقال: لایزال هذاالامر عزیزاً منیعاً ظاهراً على من ناواه حتى یملك اثنا عشر كلّهم قال: فلم افهم مابعد، قال: فقلت لابى ما قال بعد ما قال: كلّهم، قال: كلّهم من قریش. »۱۲
    ۱۳ ـ مستدرك حاكم: « عن مسروق قال: كنا جلوساً لیلة عند عبدالله یقرأنا القرآن فسأله رجل فقال: یا ابا عبدالرحمن هل سألتم رسول الله صلّى الله علیه و آله سلّم كم یملك هذه الامة من خلیفة؟ فقال: عبدالله ما سألنى عن هذا احد منذ قدمت العراق قبلك، قال: سألناه، فقال: اثناعشر عدة نقباء بنى اسرائیل. »۱۳
    روایات وارده در این موضوع منحصر به كتبى نیست كه ذكر شده است ، بلكه در بعضى از كتب مذكوره هم بیش از آن است كه از آن كتاب نقل شده است، و به جهت اختصار به این تعداد اكتفا شد.۱۴




    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    نصوص وارده از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در مورد دوازده امام را بزرگان صحابه روایت كرده اند، مانند :

    عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود ، سلمان فارسى ، ابى سعید خدرى ، ابى ذر غفارى ، جابر بن سمرة ، جابر بن عبدالله ، انس بن مالك ، زید بن ثابت ، زید بن ارقم ، ابى عمامه ، واصلة بن اسقع ، ابى ایوب انصارى ، عمار بن یاسر ، حذیفة بن اسید ، عمران بن حصین ، سعد بن مالك ، حذیقة بن یمان ، ابى قتاده انصارى و دیگران كه به جهت اختصار از ذكر آنان صرف نظر مى كنیم.


    در این روایت مزایایى ذكر شده است، همچون:

    ۱) حصر خلفاء در دوازده نفر.

    ۲) استمرار خلافت آن دوازده نفر تا قیامت.

    ۳) وابستگى عزّت و مناعت دین به آنان.


    ۴) قیام دین از جهت علمى و عملى به آنان .
    زیرا قائم بودن دین به خلفایى است كه از جهت علمى بیان كننده معارف و حقایق دین،
    و از جهت عملى مجرى حق و قوانین عادله دین باشند،
    و این دو مهمّ جز با شرایطى كه خاصّه در خلفاى دوازده گانه قائلند میسر نیست.


    ۵) تنظیر به نقباى بنى اسرائیل كه كاشف از نصب الهى است، همچنان كه از آیه كریمه :
    ( وَبَعَثْنَا مِنْهُمْ اثْنَىْ عَشَرَ نَقِیباً )۱۵ استفاده مى شود.

    ۶) بودن همه آنان از قریش.

    خلفایى كه داراى این مزایا باشند آیا جز بر طریقه حقّه اثنى عشریه و دوازده امام (علیهم السلام) قابل انطباق مى تواند باشد؟!

    آیا در خلافت یزید و مانند آن، عزّت امر اسلام و گذران امر امت و حكومتى مانند نقباى بنى اسرائیل میسّر مى گردد؟!






    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    به آنچه گفته شد بعضى از محقّقین علماى عامّه نیز اعتراف كرده اند، كه

    این احادیث نه قابل انطباق بر خلفاى بعد از پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) است


    ـ چون كمتر از دوازده اند ـ و نه قابل حمل بر ملوك بنى امیه ـ به جهت ظلم و زیادتشان بر دوازده نفر ـ

    و نه قابل حمل بر ملوك بنى عباس ـ به جهت زیادتشان بر دوازده نفر و عدم مراعات آیه :

    ( قُلْ لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى )۱۶
    ;

    این احادیث محملى ندارد جز ائمّه اثنى عشر از اهل بیت و عترت آن حضرت (علیهم السلام) ;

    زیرا آنان اعلم و اجل و اورع و اتقى و اعلاى اهل زمانشان بودند نسباً ، و افضل آنها حسباً ، و اكرم آنها عندالله ;

    و اهل علم و تحقیق و اهل كشف و توفیق آنان را به این منزلت شناختند.۱۷


    و سدى در تفسیر خود نقل مى كند:

    « كه چون ساره از بودن هاجر كراهت داشت، خداوند وحى كرد به ابراهیم و فرمود:

    اسماعیل و مادرش را ببـر، و در بیت نبىّ تهامى ـ یعنى مكّه ـ منزلش بده، كه هر آینه من ذریه تو را منتشر مى كنم،

    و آنها را سنگین قرار مى دهم بر كسى كه به من كافر شده، و از ذریه او دوازده عظیم قرار مى دهم.۱۸ »


    و این موافق است با آنچه در باب هفدهم از سفر تكوین تورات است كه خدا به ابراهیم فرمود:

    « و امّا در خصوص اسماعیل تو را اجابت فرمودم، اینك او را بركت داده بارور گردانم ،

    و او را بسیار كثیر گردانم، دوازده رئیس از وى پدید آیند، و امّتى عظیم از وى بهوجود آورم. »






    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    امامت دوازده امام به روایات صحیحه و نصّ متواتر از طرق خاصّه كه مستغنى از بحث سندى است از معصوم ثابت است .

    در این مختصر به حدیث لوح كه به سندهاى متعدّد كه بعضى از آنها معتبر است و بزرگان محدّثین آن را روایت كرده اند اكتفا مى شود،

    و از آن مجموعه دو روایت ذكر مى گردد:

    اوّل : روایتى كه شیخ صدوق (رحمه الله) از امام پنجم (علیه السلام) از جابر بن عبدالله انصارى روایت مى كند، كه گفت:

    وارد شدم بر فاطمه (علیها السلام) و در مقابل او لوحى بود كه در آن اسماى اوصیا بود ; پس شمردم، دوازده نفر،

    آخر آنان قائم بود، سه از آنان محمد و چهار از آنان على بود.۱۹




    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    دوم :
    حدیثى است كه مشتمل بر اخبار غیبى است و متن آن شاهد صدور از مقام عصمت است،

    كه اكابر محدثین خاصه مانند شیخ مفید ، شیخ كلینى ، شیخ صدوق و شیخ طوسى(اعلى الله مقامهم) از عبدالرحمن بن سالم

    از ابى بصیر از امام ششم (علیه السلام)نقل كرده اند، و مضمون قریب به روایت این است كه:

    پدرم به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: همانا من به تو حاجتى دارم، كدام وقت براى تو آسان تر است كه تو را در خلوت ببینم، تا از آن سؤال كنم ؟

    جابر گفت: هر وقتى كه شما دوست بدارید.

    پس در بعضى از ایام با جابر خلوت كرد، و به او فرمود:

    اى جابر، به من خبر ده، از لوحى كه در دست مادرم فاطمه (علیها السلام) دختر رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) دیده اى،

    و آنچه مادرم به تو خبر داد كه در آن لوح نوشته بود.


    جابر گفت: خدا را شاهد مى گیرم كه در حیات رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) نزد مادرت فاطمه (علیها السلام) رفتم،

    و او را به ولادت حسین (علیه السلام) تهنیت گفتم، و در دو دست او لوح سبزى دیدم كه گمان كردم از زمرّد است،

    و در آن نوشته سفیدى، شبیه رنگ خورشید دیدم . به او گفتم: پدر و مادرم به فدایت، اى دختر رسول خدا این لوح چیست؟

    پس فرمود: این لوحى است كه خدا به رسول خود هدیه كرده است ;

    در آن اسم پدرم و اسم شوهرم، و اسم دو پسرم و اسم اوصیاى از فرزندانم هست و پدرم آن را به من عطا فرموده كه مرا به آن بشارت بدهد.


    جابر گفت: مادرت فاطمه (علیها السلام) آن لوح را به من داد، و من آن را خواندم، و نسخه اى از آن نوشتم.

    پدرم فرمود: اى جابر، آیا آن نسخه را بر من عرضه مى كنى؟

    گفت: آرى. پس پدرم با او به منزل جابر رفت، پس صحیفه اى از پوست رقیق بیرون آورد، فرمود:

    اى جابر، تو در نوشته خود نظر كن تا من بر تو بخوانم.



    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    جابر در نسخه خود نظر كرد و پدرم آن را قرائت كرد، حرفى با حرفى مخالف نبود.

    جابر گفت: خدا را شاهد مى گیرم كه در لوح این چنین نوشته دیدم:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    این كتابى است از خداوند عزیز حكیم براى محمد پیغمبر او، و نور او، و سفیر او، و حجاب او، و دلیل او، كه روح الامین آن را از نزد رب العالمین نازل كرده است .

    اى
    محمّد، تعظیم كن اسماى مرا، و شكر كن نعمت هاى مرا، و انكار مكن آلاى مرا (الطاف باطنى مرا) ، همانا منم خداوندى كه به جز من خدایى نیست.

    شكننده جبّاران، دولت رساننده به مظلومان، جزا دهنده روز جزا ; همانا منم خداوندى كه به جز من خدایى نیست، هر كس به غیر فضل من امیدوار باشد،

    یا از غیر عدل من بترسد او را عذابى كنم كه احدى از جهانیان را به آن عذاب نكرده باشم ; پس مرا عبادت كن، و بر من توكّل كن،

    همانا پیغمبرى نفرستادم كه ایامش كامل شود، و مدّتش منقضى گردد، مگر آن كه برایش وصیى قرار دادم ;


    و همانا من فضیلت دادم تو را بر انبیا، و فضلیت دادم
    وصىّ تو را بر اوصیا، و گرامى داشتم تو را به دو شبلت و دو سبطت، حسن و حسین ;

    پس
    حسن را بعد از تمام شدن مدت پدرش معدن علم خود قرار دادم، و حسین را خزانه دار وحى خود قرار دادم،

    و او را اكرام كردم به شهادت و ختم كردم براى او به سعادت، پس او افضل از هر شهیدى است، و درجه او از تمام شهدا بالاتر است،

    كلمه تامه خود را با او، و حجت بالغه خودم را نزد او قرار دادم، به وسیله عترت او ثواب مى دهم و عقاب مى كنم،

    اوّل آنان على است،
    سید العابدین و زینت اولیاى گذشته من، و پسر او شبیه جدّ محمود او، محمد است كه باقر ـ شكافنده ـ علم من، و معدن حكمت من است،

    به زودى هلاك مى شوند كسانى كه در
    جعفر شك و ریب كنند، كسى كه بر او ردّ كند، مثل كسى است كه بر من ردّ كرده است،

    حقّ است قول از من كه هر آینه مقام جعفر را گرامى مى دارم، و او را در پیروان و یاوران و دوستانش مسرور مى گردانم،

    بعد از او
    موسى است، كه در زمان او فتنه كور تاریك فراگیر شود، براى این كه رشته فرض من منقطع نمى شود، و حجت من مخفى نمى گردد،

    همانا اولیاى من با جام سرشار سیراب مى شوند، كسى كه یكى از آنان را انكار كند نعمت من را انكار كرده است،

    و كسى كه آیه اى از كتاب من تغییر دهد بر من افترا بسته است ; و هنگامى كه منقضى شده مدّت موسى بنده من و حبیب من، و مختار من،

    واى بر افترا بندان و انكار كنندگان در
    علىّ، ولىّ من، و یاور من، و كسى كه بارهاى سنگین نبوّت را بر دوش او مى گذارم،

    و او را به شدّت و قوّت در انجام آنها امتحان مى كنم، او را عفریت مستكبرى مى كشد،

    و در شهرى كه آن را بنده صالح بنا كرده، پهلوى بدترین خلقِ من دفن مى شود ; حق است قول از من، او را مسرور مى كنم به
    محمد پسر او،

    و خلیفه او بعد از او، و وارث علم او، پس او معدن علم من، و موضع سرّ من و حجت من بر خلق من است، ایمان نمى آورد بنده اى به او مگر آن كه

    بهشت را جایگاه او قرار مى دهم، و شفاعتش را نسبت به هفتاد تن از اهل بیتش كه همه آنان سزاوار آتش باشند مى پذیرم ;

    و ختم مى كنم به سعادت براى پسرش
    علىّ، ولىّ من و یاور من، و شاهد در خلق من، و امین من بر وحى من ; از او بیرون مى آورم دعوت كننده به راهم،

    و خزینه دار علمم،
    حسن را ; و كامل مى كنم آن را به پسر او، م ح م د، كه رحمة للعالمین است،

    بر اوست كمال موسى، و بهاء عیسى، و صبر ایوب ; در زمان او اولیاى من ذلیل مى شوند، و سرهاى آنان را مانند سرهاى ترك و دیلم به یكدیگر هدیه مى كنند،

    كشته مى شوند، و سوزانده مى شوند، و ترسان و بیمناك و هراسانند، زمین به خونشان رنگین مى شود، و ناله زنانشان بلند مى شود،

    آنان به حق اولیاى من هستند، به آنان هر فتنه كور تاریكى و سختى را دفع مى كنم، و به آنان زلزله ها كشف و سنگینى ها و زنجیرها را دفع مى كنم،

    آنانند كه بر آنان است صلوات از پروردگارشان و رحمت پروردگارشان، و آنانند هدایت شدگان.۲۰

    بعد از اتمام حدیث، ابوبصیر به عبدالرحمن بن سالم گفت:

    اگر در تمام روزگارت حدیثى به جز این حدیث نشنوى، همین یك حدیث تو را كفایت مى كند، آن را از نا اهل پنهان بدار.



    ادامه دارد...
    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ادلّه امامت ائمّه معصومین (علیهم السلام) بیش از آن است كه در این مختصر بگنجد، ولى به منظور معرفت مقام والاى امامت

    این بحث را به ذكر روایتى ختم مى كنیم،


    و آن روایتى است كه شیخ المحدّثین محمد بن یعقوب كلینى از محمد بن یحیى ( كه نجاشى در شأن او مى گوید:

    شیخ اصحابنا فى زمانه، ثقة، عین، و قریب به شش هزار روایت نقل فرموده)

    و او از احمد بن محمد بن عیسى (شیخ القمیین و وجههم و فقیههم غیر مدافع، و از اصحاب حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى (علیهم السلام))

    و او از حسن بن محبوب ( كه یكى از چهار ركن زمان خود و از فقهایى است كه اجماع بر صحّت روایتى است كه از او به سند صحیح نقل شود،

    و از اصحاب موسى بن جعفر و ابى الحسن الرضا (علیهما السلام) است)

    و او از اسحاق بن غالب ( كه گذشته از توثیق خاصّ ، كسى است كه مانند صفوان بن یحیى از او روایت كرده است )

    و او از ابى عبدالله (علیه السلام) روایت كرده است در خطبه اى كه آن حضرت حال و صفات ائمّه را ذكر مى كند،

    و چون لطف خاصّى در كلام امام (علیه السلام) است كه قابل وصف نیست، قسمتى از متن حدیث ذكـر مى شود :


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    عن أبی عبدالله (علیه السلام) فی خطبة له یذكر فیها حال الأئمّة (علیهم السلام) و صفاتهم:

    انّ الله عزّ و جلّ أوضح بأئمّة الهدى من أهل بیت نبینا عن دینه، و أبلج بهم عن سبیل منهاجه، و فتح بهم عن باطن ینابیع علمه،

    فمن عرف من اُمّة محمّد
    (صلى الله علیه وآله وسلم)واجب حقّ امامه، وجد طعم حلاوة ایمانه، و علم فضل طلاوة اسلامه،

    لأنّ الله تبارك و تعالى نصب الامام علماً لخلقه، و جعله حجة على أهل موادّه و عالمه، و ألبسه الله تاج الوقار، و غشّاه من نور الجبّار، یمدّ بسبب الى السماء،

    لاینقطع عنه موادّه، و لا ینال ما عند الله الاّ بجهة أسبابه، و لا یقبل الله أعمال العباد إلاّ بمعرفته، فهو عالم بما یرد علیه من ملتبسات الدّجى، و معمیات السنن،

    و مشبّهات الفتن، فلم یزل الله تبارك و تعالى یختارهم لخلقه من ولد الحسین
    (علیه السلام) من عقب كلّ إمام یصطفیهم لذلك ویجتبیهم،

    و یرضى بهم لخلقه و یرتضیهم،

    كلّ ما مضى منهم إمام نصب لخلقه من عقبه إماماً علما بیناً، و هادیاً نیراً، و إماماً قیماً، و حجّة عالماً، أئمّة من الله، یهدون بالحقّ و به یعدلون،

    حجج الله و دعاته و رعاته على خلقه، یدین بهدیهم العباد و تستهـلّ بنورهم البلاد، و ینمو ببركتهم التلاد، جعلهم الله حیاة للأنام،

    و مصابیح للظلام، و مفاتیح للكلام،

    و دعائم للاسلام، جرت بذلك فیهم مقادیر الله على محتومها.



    فالامام هو المنتجب المرتضى، و الهادى المنتجى، و القائم المرتجى، اصطفاه الله بذلك و اصطنعه على عینه فى الذرّ حین ذرأه، و فی البریة حین برأه،

    ظلاّ قبل خلق نسمة عن یمین عرشه، محبوّاً بالحكمة فی علم الغیب عنده، اختاره بعلمه، و انتجبه لطهره، بقیة من آدم
    (علیه السلام) و خیرة من ذریة نوح،

    و مصطفى من آل إبراهیم، و سلالة من إسماعیل، و صفوة من عترة محمّد
    (صلى الله علیه وآله وسلم) لم یزل مرعیاً بعین الله، یحفظه و یكلؤه بستره،

    مطروداً عنه حبائل إبلیس و جنوده، مدفوعاً عنه وقوب الغواسق و نفوث كلّ فاسق، مصروفاً عنه قوارف السوء، مبرّءاً من العاهات، محجوباً عن الآفات،

    معصوماً من الزّلات، مصوناً عن الفواحش كلّها، معروفاً بالحلم و البرّ فی یفاعه، منسوباً إلى العفاف و العلم و الفضل عند انتهائه، مسنداً إلیه أمر والده،

    صامتاً عن المنطق فى حیاته.



    فإذا انقضت مدّة والده، إلى أن انتهت به مقادیر الله إلى مشیئته، و جاءت الإرادة من الله فیه إلى محبّته، و بلغ منتهى مدّة والده (علیه السلام)

    فمضى و صار أمر الله إلیه من بعده، و قلّده دینه، و جعله الحجّة على عباده، و قیمه فی بلاده، و أیده بروحه، و آتاه علمه، و أنبأه فصل بیانه، و استودعه سرّه،

    و انتدبه لعظیم أمـره، و أنبأه فضل بیان علمه، و نصبه علماً لخلقه، و جعله حجّة على أهل عالمه، و ضیاء لأهل دینه، و القیم على عباده، رضی الله به إماماً لهم ...
    ۲۱.




    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    هر چند هر جمله اى از این حدیث شریف شرح مفصّلى دارد، ولى به بیان بعضى از نكات در چند جمله اكتفا مى شود:

    الف : امام (علیه السلام) در جمله اوّل موضوع خطبه را ائمّه هدى (علیهم السلام) قرار داده، چون ضرورت وجود امام براى امّت روشن است :

    ( یوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاس بِإِمَمِهِمْ )۲۲

    و امام امّت هم باید امام هدایت باشد، چنان كه خداوند متعال فرموده است:

    ( وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا )۲۳، ( إِنَّمآ أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْم هَاد )۲۴ .

    معرفت امامِ هدایت نیز متوقّف بر معرفت هدایت است، و معرفت هدایت محتاج به مطالعه و تدبّر در آیات وارده در این موضوع در قرآن مجید است

    كه عدد آن بیش از دویست و نود مى باشد، و شرح هر یك در این مختصر نمى گنجد، زیرا هدایت، كمال خلقت است :

    ( قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَى كُلَّ شَىْء خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى )۲۵، ( سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الاَْعْلَى * الَّذِى خَلَقَ فَسَوَّى * وَ الَّذِى قَدَّرَ فَهَدَى )
    ۲۶ و هدایت هر مخلوقى به تناسب خلقت اوست، و چون خلقت انسان بر اساس احسن تقویم است هدایت او بالاترین كمال عالَم امكان است،

    و بزرگترین نعمتى است كه به اشرف مخلوقات عنایت شده :

    ( وَ یتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیكَ وَ یهْدِیكَ صِرَطًا مُسْتَقِیمًا )۲۷ .


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi