خود مدیریتی برای ایجاد قدرت در افراد برای مدیریت بر رفتار وعملکردشان از سه طریق عمل میکند:اول، محرکها؛ دو دسته عامل وجود دارد که رفتارهای ما را شکل میدهد. دسته اول، عوامل درونی و دسته دوم عوامل بیرونی است.عوامل بیرونی همان محرکها هستند. پس وقتی ما میخواهیم رفتار خود را اصلاح و کنترل کنیم نخستین کار این است که بتوانیم محرکهای محیطی را تحت کنترل خود درآوریم. دوم، بحث حالات درونی است. عوامل درونی شامل نیازها، انگیزهها و ... میباشد تا این عوامل در انسان شدید نشوند رفتار را شکل نمیدهند و رمزشان در شدّتشان است. آنچه در شدّت این عوامل تأثیر دارد، توقع و انتظار است که این توقع و انتظار جمع معرفت ما تا به امروز و به بیان دیگر فراگردهای شناختی ماست. بنابراین ما باید فراگردهای شناختی خود را نیز تحت کنترل درآوریم، تا بر شدت انگیزه و نیازها و سپس بر رفتار خود مدیریت داشته باشیم. سوم، نتایج است. در الفبای مدیریت میگوییم ما باید پیش زمینهای را فراهم کنیم تا رفتاری شکل بگیرد. ادامة این رفتار در گرو نتایجی است که حاصل میشود؛ پس ما باید این نتایج را هم اقتضایی کنیم و سعی کنیم مطلوبیت این نتایج برای ما بالا باشد. پس برای اینکه بتوانیم بر رفتارها و عملکرد خود مدیریت داشته باشیم از سه طریق: مدیریت محرکهای محیطی، فراگردهای شناختی و نتایج اقتضایی به دست آمده عمل میکنیم.