صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 41

موضوع: نقد آرای ذهبی در معرفی «مجمع البیان»

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    April 2012
    شماره عضویت
    2582
    نوشته
    452
    تشکر
    16
    مورد تشکر
    788 در 379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    6. نگاه غیر عالمانه به مسئله سحر النبی(ص)


    ذهبی به استناد روایتی از صحیح بخاری، سحر النبی را یک واقعیت خارجی می‌داند و به برخی از مفسران شیعه که روایت مذکور را به علت منافات با حقیقت مسّلم عصمت پیامبر(ص) نادرست دانسته اند، انتقاد می‌کند که روایت موافق با قول جمهور اهل سنت است.22اما روایت مذکور نمی‌تواند درست باشد و جعلی است.23نسبت سحر نیز از طرف مشرکان ظالم بوده است؛چنان‌که خداوند می‌فرماید: «و قال الظالمون ان تتبعون الاّ رجلاً مسحوراً» (فرقان: 8). اگر نسبت سحر درست باشد، کلام ظالمان درست خواهد بود. خطاب مسحور بودن پیامبر، برای سرزنش مسلمانان و گمراه نشان دادن پیامبر است.24و چگونه ذهبی با کسانی همفکری می‌کند که در قرآن مذمت شده اند؟

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
    22. التفسیر و المفسرون، ج2، ص 134.
    23. مجمع البیان، ج1، ص 334، ذیل آیه 102 بقره.
    24. المیزان ج15، ص

  2. تشكرها 3

    *~* مهسا *~* (12-07-2012), مدير اجرايي (24-06-2012), شهاب منتظر (28-07-2012)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    April 2012
    شماره عضویت
    2582
    نوشته
    452
    تشکر
    16
    مورد تشکر
    788 در 379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    7. نگاه غیر عالمانه به برخی از تفاسیر شیعه
    ذهبی تنها روش تفسیر به رأی ممدوح را صحیح می‌خواند و آن را مختص اهل سنت می‌داند و دیگر روشها و مفسران را منحرف می‌داند و بدین سان در مورد ویژگیهای تفسیری و شخصیتی آنها کمتر دقت می‌نماید. برای مثال، وی سید مرتضی را متکلم معتزلی می‌داند و می‌گوید:

    امالی شریف مرتضی... مؤلف آن کتاب، اباالقاسم علی بن طاهر ابی احمد... و لو برادر شریف رضی و بزرگ شیعه در عراق و او ضمن شیعه بودن معتزلی نیز هست.» 25

    ذهبی نتوانسته مرزهای بین افکار شیعه و معتزله را دریابد و امامیه را متأثر از افکار معتزله می‌داند وی در مورد دیگر می‌گوید: «تأثر الامامیة الاثنی عشریة بآراء المعتزلة.»26آرای‌شیعه و معتزله، در مواردی به لحاظ اهتمام به جایگاه عقل در معارف دینی یکسان است، ولی مرزهای اعتقادی شیعه در اعتقاد به امامان معصوم و دریافت مباحث کلامی از طریق آنها با معتزله تفاوت بسیار دارد. سید مرتضی هم از اعلام شیعه است و نمی‌توان او را معتزلی دانست، زیرا معتزله اعتقاداتی چون تفویض الامر،‌ اختصاص شفاعت به اهل طاعت، و حقیقت قلبی بودن ایمان دارند که سید مرتضی بدانها معتقد نیست.


    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
    25. التفسیر المفسرون ، ذهبی، ج1 ص 403.
    26. همان، ج2، ص25.

  5. تشكرها 3

    *~* مهسا *~* (12-07-2012), مدير اجرايي (24-06-2012), شهاب منتظر (28-07-2012)

  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    April 2012
    شماره عضویت
    2582
    نوشته
    452
    تشکر
    16
    مورد تشکر
    788 در 379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ذهبی در معرفی تفاسیر شیعه امامیه راه به خطا رفته و به نظر می‌رسد نتوانسته شناختی صحیح و کامل از آنها ارائه کند. وی در آغاز معرفی تفاسیر شیعه از سیزده تفسیر نام می‌برد.27که شامل تفسیر امام حسن عسکری، تفسیر عیاشی، تفسیر قمی، تبیان شیخ طوسی، مجمع البیان، تفسیر صافی، الاصفی، البرهان، مرأة الانوار، تفسیر محمدمرتضی حسینی، تفسیر القرآن سید عبدالله، بیان السعادة و آلاء الرحمن بلاغی است وی در مقام معرفی به تعدادی از آنها اکتفا می‌کند، و به معرفی تمامی آنها نمی‌پردازد و از این رو تحلیلی جامع در مورد تفاسیر شیعه به دست نمی‌دهد.

    ذهبی به دلیل اعتقاد نادرستی که در مورد شیعه امامیه دارد، در معرفی تفاسیر بی باکانه سخن می‌گوید. وی در مورد تفسیر بلاغی که به آیه 57 سوره نساء ختم شده و در توصیف بهشتیان است، می‌گوید: قبل از آنکه بلاغی تفسیرش را تمام کند، مرگ به سراغ او آمده و تفسیر او به آیه56 سوره نساء ختم شده است. وی سپس این آیه را می‌آورد:«ان الذین کفروا بآیاتنا سوف نصلیهم ناراً ».28او چنین وانمود می‌کند که بلاغی بیش از آن شایستگی نداشته و چه بسا خود مصداقی از آن است.29اما تفسیر بلاغی با توجه به آنچه موجود است، با آیه57 سوره نساء پایان یافته که آیه‌ای در‌باره بهشت است. اگر در نظر او، ختم تفسیر مفسری به آیه عذاب یا بهشت، نشان آینده اوست، چرا این حقیقت را که تفسیر بلاغی به آیه بهشت ختم شده، مخفی می‌نماید؟ ذهبی در معرفی دیگر تفاسیر، مانند تفسیر امام حسن عسکری، مرآة الانوار، الصافی و مجمع البیان نیز دچار لغزش شده که در این نوشتار تنها به بحث وی در‌باره تفسیر مجمع‌البیان و نقد آن پرداخته می‌شود.

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
    27. همان،‌ص 42.
    28. همان، ص 43.
    29. همان، ص 44.

  7. تشكرها 3

    *~* مهسا *~* (12-07-2012), مدير اجرايي (24-06-2012), شهاب منتظر (28-07-2012)

  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    April 2012
    شماره عضویت
    2582
    نوشته
    452
    تشکر
    16
    مورد تشکر
    788 در 379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نقد آرای ذهبی در معرفی مجمع البیان


    ذهبی در آغاز معرفی طبرسی، او را از علمای بزرگ، مفسر، محدث، فقیه و ثقه می‌داند و به انگیزه‌های او از تدوین مجمع‌البیان به نقل از کلام خود او اشاره می‌کند. وی می‌گوید: تفسیر طبرسی جدای از تفکرات شیعی و اعتزالی او، کتاب عظیم و مهمی در موضوع خود است که بر پیشگامی او در فنون مختلف علمی دلالت می‌کند.30سپس او را از جمله معدود مفسران شیعه می‌داند که در تشیع خود غالی نبوده و در عقیده افراط نکرده‌اند، برخلاف غالب مفسران شیعه که راه غلو را پیموده‌اند.31


    1. طبرسی و آیات ولایت

    ذهبی در نخستین تحلیل از تفسیر مجمع البیان، به بررسی برخی از آیات ولایت در آن می‌پردازد و می‌گوید:32چون طبرسی معتقد به امامت علی(ع) است و او را خلیفه بلافصل پس از پیامبر می‌داند، تلاش فراوان می‌‌کند تا امامت او را ثابت نماید. لذا در تفسیر آیه 55 مائده،33در تفسیر آیه برای اثبات وجوب امامت علی(ع) می‌کوشد و در این خصوص از هر چیزی حتی از لغت هم بهره می‌گیرد تا بتواند مدعای خود را ثابت کند. طبرسی سعی می‌کند سبب نزول آیه را با کمک روایاتی از جمله روایت «تصدق علی بخاتمه» بیان کند تا مطلب را به اثبات برساند.

    ذهبی عبارت طبرسی را در نقل روایت مذکور ذکر می‌کند و سپس در پایان کلام او می‌گوید: بدون شک، تلاش طبرسی بی ثمر است، زیرا اساسی ترین استدلال او در اثبات ولایت علی(ع) پس از پیامبر(ص)، یعنی همان حدیث مذکور، موضوع است و ابن تیمیه در کتاب منهاج السنة متکفل رد آن شده است.34


    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
    30. همان، ص 104.
    31. همان، ص 105
    32. همان
    33. «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون».

    34. التفسیر المفسرون ج 2 ص 109


  9. تشكرها 3

    *~* مهسا *~* (12-07-2012), مدير اجرايي (24-06-2012), شهاب منتظر (28-07-2012)

  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    April 2012
    شماره عضویت
    2582
    نوشته
    452
    تشکر
    16
    مورد تشکر
    788 در 379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اما طبرسی برای اثبات امامت بلافصل حضرت علی(ع) از مقدمات فراوانی استفاده می‌کند که از جمله آنها استفاده از لغت در واژه «ولی» است. وی سپس به کلام صحابه و تابعین معروف اشاره می‌کند که سبب نزول آیه را حضرت علی می‌دانند. منابع فراوانی از اهل سنت هم حدیث مذکور را نقل کرده و تفاسیر روایی اهل سنت نیز آن را آورده‌اند35و صحابه و تابعین36بسیار بر آن شهادت داده‌اند. مرحوم طبرسی به تعدادی از راویان روایت مذکور اشاره نموده است تا ذهبی و امثال ذهبی که صحابه را محترم می‌شمارند و کلام آنها را معتبر می‌دانند، اندکی تامل کنند و این طور بی باکانه، روایت مذکور را موضوع ندانند. طبرسی حتی روایت را مستند به کلام مجاهد، سدی و عطا می‌کند که از راویان بزرگ حدیثی‌اند تا کسی مثل ذهبی به علت تعصب مذهبی، روایت مذکور را باطل تلقی نکند. اگر روایت مذکور، بنابر ادعای ذهبی، جعلی باشد، آیا می‌توان
    گفت که تمام مصادری که روایت مذکور را آورده اند، خصوصاً مصادر روایی اهل سنت که تعداد آنها نیز فراوان است، راوی روایت جعلی‌اند و بی اعتبار‌اند؟ و یا ذهبی و امثال او، بر درستی مصادر روایی اهل سنت تاکید دارند؟
    ذهبی همچنین در ذیل آیه 33 احزاب سوره: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً»، در مورد تفسیر طبرسی می‌گوید:37او چون معتقد به عصمت اهل بیت است، تلاش بی دریغی را انجام می‌دهد تا اهل بیت را تنها مصدایق آیه بداند. ذهبی پس از ذکر کلام طبرسی می‌گوید: طبرسی می‌خواهد در یک جدل نادرست اثبات عصمت نماید، در حالی‌که عقیده به عصمت باطل و غیر قابل قبول است و چنین برداشتی تفسیر به رأی و تحمیل عقاید بر آیات است.38

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
    35. روایت مذکور در منافع ذیل آمده است: تفسیر طبری، تفسیر فخررازی، تفسیر الدرالمنثور سیوطی، تفاسیر خازن، نیشابوری، ثعلبی، ابن کثیر، آلوسی، فتح القدیر، تفسیر المنیر و کتابهای ذخائر العقبی طبری، ص 88؛ اسباب النزول واحدی، ص 148؛ لباب النقول سیوطی، ص90؛ الکافی الشاف، ابن حجر عسقلانی، ص 56؛ کنز العمال، ج6، ص 391؛ الغدیر، ج2، ص71.
    36. تعدادی از روایان روایت مذکور عبارت‌اند از: ابن عباس، ابوذر غفاری، جابربن عبد الله انصاری، عبدالله بن سلام، سلمه بن کهیل، انس بن مالک، عتبه بن حکیم، مجاهد، عطاء و... (المراجعات، سید شرف الدین، ص 155).
    37. التفسیر و المفسرون، ج2، ص110.
    38. همان.



  11. تشكرها 3

    *~* مهسا *~* (12-07-2012), مدير اجرايي (08-07-2012), شهاب منتظر (28-07-2012)

  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    April 2012
    شماره عضویت
    2582
    نوشته
    452
    تشکر
    16
    مورد تشکر
    788 در 379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اما هر کس کلام طبرسی را با دقت و تامل بخواند در می‌یابد که چگونه او با کمک معانی لغوی در واژه«بیت» و نقل اقوال و ذکر کلام صحابه و تابعین و سپس روایات عامه و خاصه و بررسی عبارات آیه، به تبیین نظر خود می‌پردازد و می‌گوید:
    وقتی آیه تطهیر نازل شد، پیامبر اصحاب کساء را جمع کرد و گفت: «اللهم هولاء اهل بیتی و عترتی» و روایات در این خصوص از طریق عامه و خاصه فراوان است.39
    طبرسی سپس با کمک مباحثی ادبی به بررسی کلمه«انّما» در آیه می‌پردازد و ثابت می‌کند که آیه مخصوص افراد خاص است و نمی‌تواند عام باشد. چگونه است که ذهبی در نقل کلام طبرسی، عبارات ایشان در استناد به کلام صحابه و تابعین و گزارش سبب نزول و همچنین چگونگی استدلال به آیه را به صورت کامل نمی‌آورد و آن را تحکم در رأی می‌داند؟


    2. طبرسی و تفاسیر رمزی

    ذهبی، آن چنان که در بخش نخست مقاله در نگاه غیر عالمانه او به مسئله بطن گذشت،‌بیان می‌دارد که تفسیر باطنی قرآن از اختصاصات شیعه است. وی آن را در خدمت اثبات امامت ائمه می‌داند و بر طبرسی خرده می‌گیرد که هرچند در تفسیرش اهتمام به ظاهر آیات دارد، ظاهری که مبتادر به ذهن است، اما در مواردی نیز همانند علمای شیعه، به سوی تفسیر رمزی و یا باطنی می‌رود و گرچه ناقل آنها‌ست، چون آنها را نقد نمی‌کند و به آنها رضایت دارد و برای اثبات آنها مؤیداتی می‌آورد، از مفسران باطنی شمرده می‌شود.40
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
    39. مجمع البیان،‌ ج8، ص157، ذیل آیه 33 احزاب.
    40. التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج2، ص141.

  13. تشكرها 3

    *~* مهسا *~* (12-07-2012), مدير اجرايي (08-07-2012), شهاب منتظر (28-07-2012)

  14. Top | #17

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    April 2012
    شماره عضویت
    2582
    نوشته
    452
    تشکر
    16
    مورد تشکر
    788 در 379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ذهبی سپس مثالی می‌آورد که طبرسی در مورد آن، راه مفسران باطنی را رفته است. آن مثال آیه 35 سوره نور است که خداوند می‌فرماید:
    الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح، المصباح فی زجاحة الزجاجة کانّها کوکب دُرّی یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لاشرقیه و لا غربیه یکاد زیتها یُضی و لو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء…؛

    خداوند نور آسمانها و زمین است، مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی باشد، چراغ در حبابی قرار گیرد. حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته می‌شود که از درخت پر برکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی(روغنش آن چنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش، شعله ور شود، نوری است بر فراز نوری و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می‌کند.

    ذهبی بر تفسیر عبارت «نور علی نور» که مرحوم طبرسی در ذیل آیه به برخی از روایات وکلام صحابه اشاره نموده اشکال می‌کند. که طبرسی گفته است: مقصود از نور بر نور ، پیامبری از نسل پیامبر است. مقصود از «مصباح» پیامبر و مقصود از «لاشرقیة و لا غربیه»، مکه است. مقصود از «مشکاة» بنابر روایتی از امام رضا(ع) که فرموده ما مشکات هستیم اهل‌بیت است. امام باقر(ع) هم فرموده است: مقصود از «کمشکاة فیها مصباح»، نور علم در صدر پیامبر(ص) است، مقصود از «زجاجه»، صدر علی است و علم بسیار به صدر علی منتقل شده است. مقصود از «نور علی نور»، امامی است که خود مؤید به نور علم و حکمت است؛ امامانی(ع) از آل محمد که از نسل آدم تا ظهور قائم را فرا می‌گیرند و آنها همان اوصیایی هستند که زمین هیچ‌گاه از آنها خالی نیست. طبرسی سپس در پایان تفسیر آیه می‌گوید: مقصود از شجره مبارکه همان خانواده تقوا و ایمان است که اصل آن نبوت است و فرع آن امامت و شاخه ها تنزیل و اوراق آن تاویل و خادمان آن جبرئیل و میکائیل هستند.41

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
    41. همان؛ مجمع البیان،ج 7، ص226.

  15. تشكرها 3

    *~* مهسا *~* (12-07-2012), مدير اجرايي (10-07-2012), شهاب منتظر (28-07-2012)

  16. Top | #18

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    April 2012
    شماره عضویت
    2582
    نوشته
    452
    تشکر
    16
    مورد تشکر
    788 در 379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ذهبی عبارات فوق را که در تفسیر آیه از طبرسی نقل شده، تفسیر باطنی می‌داند در نظر وی، عبارات فوق فراتر از ظاهر و تبینی باطنی است، زیرا نور و شجره بر امامان معصوم(ع) تطبیق داده شده است. اما اگر ذهبی آن چنان که خود بدان اشاره کرده است،42تامل و دقت بیشتری می‌نمود، در می‌یافت که طبرسی نخست در تفسیر آیه، همانند مشی و شیوه خود در دیگر آیات مباحث لغوی و ادبی را بیان کرده و با توجه به آنها به تفسیر آیه مذکور پرداخته است. وی در تبیین «مشکوة» بیان کرده که مقصود جایگاهی در داخل دیوار برای قرار دادن چراغی است که از آن با عنوان چراغدان یاد می‌شود.43مقصود از شجره مبارکه، شجره زیتون است که در آن انواع منافع است. وی سپس در ادامه به بیان تشبیه نور خدا به مشکات و ذکر اقوال می‌پردازد و مصداق آیه مذکور را با توجه به اقوال تفسیری بیان می‌کند. هر مفسری با توجه به مبانی و اصول تفسیر خود می‌‌تواند به این اقوال بپردازد. اگر ذهبی آنها را تفسیر باطنی می‌داند، عیبی بر تفسیر طبرسی نخواهد بود، زیرا برخی از مفسران چنین مصادیقی را در تفسیر آیات ذکر می‌کنند تا مفهوم آیه دارای معانی وسیع باشد.
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
    42. همان در عبارت:« یقول بعد کلام طویل.»
    43. مجمع البیان، ج7، ص 224.

  17. تشكرها 2

    *~* مهسا *~* (12-07-2012), شهاب منتظر (28-07-2012)

  18. Top | #19

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    April 2012
    شماره عضویت
    2582
    نوشته
    452
    تشکر
    16
    مورد تشکر
    788 در 379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بدین جهت تفسیر باطنی که ذهبی از آن یاد کرده، جز ذکر مصادیقی در تفسیر آیه نیست. طبرسی به استناد روایات مأثور و اقوال مفسران بزرگ، از آنها یاد کرده است. این مصادیق منافات با ظاهر آیه ندارد و بر اساس اسلوب بطن گیری در آیات است که پس از الغای خصوصیت در هر آیه، ‌از مفهوم آن اصل کلی و عامی اتخاذ می‌شود که می‌تواند بر موارد فراوان قابل انطباق باشد. علامه طباطبایی هم آنها را تطبیق می‌دهد و در این باره می‌گوید: در برخی از روایات، عبارات آیه بر پیامبر و ائمه اهل بیت(ع) تطبیق شده که از موارد تطبیق است و نه تفسیر، و دلیل آن هم اختلاف روایات در تطبیق مذکور است که در برخی«مشکاة» قلب محمد(ص) در برخی نور علم در سینه پیامبر(ص) است.44سیوطی هم در ذیل آیه، عبارت«زیتونة لاشرقیة و لاغربیة» را بر قلب حضرت ابراهیم تطبیق داده که نه یهودی است و نه نصرانی.45

    علامه طباطبایی چنین شیوه‌ای را که در تفسیر آیه به برخی از روایات استناد شود و مصادیق آیه بیان گردد، آن‌چنان که طبرسی چنین مواردی را در تفسیر آیه بیان می‌کندـ از موارد اشاره به برخی مصادیق می‌داند والبته بر آن است که موارد مذکور که پیامبر و ائمه(ع) مصادیق آیه مذکورند، اشاره به بهترین مصادیق در آیه است و الا آیه عام است و می‌تواند مصادیق دیگری را نیز دارا باشد.46

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
    44. المیزان، ج15، ص142.
    45. الدر المنثور، ج6، ص200، ذیل آیه 35 سوره نور.
    46. المیزان، ج15، ص141.



  19. تشكرها 2

    *~* مهسا *~* (12-07-2012), شهاب منتظر (28-07-2012)

  20. Top | #20

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    April 2012
    شماره عضویت
    2582
    نوشته
    452
    تشکر
    16
    مورد تشکر
    788 در 379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    البته ذهبی چون نگاهی غیر عالمانه به روایات شیعه دارد و آنها را نادرست می‌داند و در تفسیر آیه نیز تفسیر طبرسی را مستند به روایات می‌داند، بر او انتقاد می‌کند که به روایات موضوع و مجعول استناد کرده است.47اما او هیچ دلیلی ارائه نمی‌کند که چگونه روایات مذکور مجعول است. به نظر می‌رسد ذهبی هر روایتی را که بر اساس افکار و آرا او صحیح نباشد، مانند غالب روایات مأثور در بحث آیات ولایت، مجعول قلمداد می‌کند.

    با توجه به آنچه گفته شد، تفسیر مذکور بیان مصداق است و اگر هم باطنی باشد، استناد روایت نبوی قرآن دارای باطن است، زیرا پیامبر(ص) فرمود:«ما فی القرآن آیه الاّ و لها ظهر و بطن؛ هیچ آیه‌ای در قرآن نیست، مگر آنکه دارای ظهر و بطن است.» هنگامی‌که از امام باقر(ع) در‌باره معنای روایت مذکور پرسیدند، حضرت فرمود:«ظهره تفسیره و بطنه تاویله. معنای ظاهری آن همان تنزیل‌ و معانی درونی آن تاویل است.»48بدین جهت قرآن دارای بطن است که اشاره به همان تاویل در آیات است که غالباً در مورد آیات متشابه صدق پیدا می‌کند. طبرسی در تفسیر باطنی آیات، معتقد به حد و مرزی است و هر چه را با مفهوم و تفسیر آنها سازگار باشد بیان می‌کند و همانند باطنیه نیست که بی ملاک به تفسیر آیات می‌پردازد.

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
    47. التفسیر و المفسرون، ج2، ص 141.
    48. بصائر الدرجات، محمد صفار، ص 195.

  21. تشكرها 2

    شهاب منتظر (28-07-2012)

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi