ميلز و استوارت ميزان بهينة نگهداری پول داخلی و پول خارجی را تابعی از ريسک انتظاری و بازده نسبی دو پول در نظر گرفتهاند. در قدم بعدی، برای نشان دادن تأثير نااطمينانی به ارزش آتی نرخهای برابری پول داخلی و پولهای خارجی, رفتار عقلانی ساکنان را در اين حالت، با حداکثرسازی خالص سود انتظاری به دست آمده از نگهداری پول داخلی و پول خارجی نشان میدهند (Stewart,1980: 613-625&Miles ).
آرنگو و نديري نشان دادهاند که هنگامي که پول داخلي ضعيف ميشود، تقاضا براي پول داخلی کاهش و تقاضا برای پول خارجی افزايش می يابد. زيرا مردم ترجيح میدهند پول خارجي را جانشين پول داخليکنند يعني قانون گرشام معکوس می شود و پول خوب پول بد را از بازار خارج میکند (Arango & Nadiri,1981: 69-83).
اورتيز اندازة درجة دلاري شدن اقتصاد را نسبت دلارهاي درگردش به پول داخلي در گردش در هر لحظه از زمان تعريف ميکند. به گفته وی در کشورهايي که پول خارجي جانشين پول داخلي ميشود، سياستهاي پولي بيتأثير است (Ortiz,1983: 174 -85).
راميرز روياس تابع تقاضای پول کشورهای آرژانتين، مکزيک و اوروگوئه را برآورد میکند. وی ابتدا در پی يافتن عوامل تعيينکنندة جانشينی نامتقارن ارز به جای پول ملی در کشورهای در حال توسعه، انتظار ارزان کردن پول ملی را از هر عامل ديگری که در اين باره ممکن است به چشم آيد مهمتر میشمرد (Ramirez-Rojas,1985: 626-667)