استفاده از نمادها براي اعمال مفهوم بازاريابي
يک نماد، احساسات يا ارزشهاي فردي اعضاي سازمان را متبلور يا هدايت ميکند، تا حدي که هر عنصر از کارکردهاي زندگي سازماني به عنوان يک نماد عمل ميکند. بنابراين، نمادها ميتوانند اشکال متعدد را به خود بگيرند از جمله: فيزيکي يا مصنوعي، تشريفات، شعارها، اسطورهها، ايدئولوژيها، داستانها، آداب و رسوم، زبان وواژگان خاص، قهرمانان و ...
به هر صورت به علت محدوديت فقط نمادهاي جامع و فراگير که دراغلب مجموعهها از قبيل سازمانها وجود دارند در جدول شماره يک به نمايش در آمدهاند.(جدول 1)
نمادگرايي سازماني بيان ميکند که بايد با فرهنگ به عنوان يک اهرم استراتژيک برخورد شود که ممکن است بالا و پايين رود. اين ديدگاه ادعا ميکند که فرهنگ بايد به عنوان يک سازمان مطالعه شود و برعکس. تمرکز بر اين است که چه چيزي به سازماندهي افراد منجر ميشود و چگونه يک ديدگاه شبه واقعي ايجاد ميشود. مفهوم بازارگرايي، اگر از اين ديدگاه نگريسته شود، بيشتر تبديل به فلسفه ارائه ميشود. بنابراين، مفهوم بازارگرايي به عنوان چيزي که سازمان هست به جاي اينکه چيزي که سازمان دارد نگريسته ميشود. درحاليکه تاکيد ميکنيم که تغيير يک شبه اتفاق نميافتد، اما هر روزي که کارکنان تعهد مديريت به مشتريان به منظور کسب مشروعيت را درک کنند، با تمايل بيشتر به پذيرش کامل اين ارزشها نزديکتر ميشوند.