. مکتب ورود entry school منازعهcontestability school اینمکتب در فاصله سالهای82-1975 توسط اقتصاددانان بنامی چون بامولbaumol، بیلی baily وویلینگ willing پایه ریزی شد. این دانشمندان مشابه دانشمندان مکتب شیکاگو و مکتبرفتارگرایی برای ساختار بازار نقش موثری در تعیین عملکرد بازار قائل نیستند. بهعقیده این افراد ورود بنگاههای بالقوه از خارج صنعت به داخل آن مهمترین عامل درتعیین نتیجه و عملکرد بازار می باشد. بنگاههای بالقوه ای که در صدد ورود به صنعتهستنــد تنها عامل و عنصر موثر در عملکرد می باشند. اگر موانع ورود به بازار چندانمرتفع نباشد، بنگاههایی که از قبل در صنعت فعالیت داشته اند مجبور به عمل در سطحبهینه و رقابتی می شوند، زیرا ورد تازه واردین آنها را مجبور به تولید در سطح بهینهو قیمت گذاری رقابتی می نماید. در چنین حالتی، حتی اگر بنگاههای موجود رفتار مبتنیبر همکاری و ائتلاف را پیش گیرند و یا بعضی از آنها سهم بازار قابل توجهی داشتهباشند و بازار بسیار متمرکز باشد باز به دلیل ورود بنگاههای جدید نهایتاً رفتار وعملکرد رقابتی تحقق خواهد یافت.به عبارتی انحصار و رفتارهای غیررقابتی بهدلیل امکان ورود بنگاههای بالقوه به بازار محکوم به فنا هستند و دولتهـا نبایدنگران پدیده ای به نام انحصار باشند زیرا بنگاههای بالقوه آماده منازعـه و رقابت بابنگاههای قدیمی می باشند