فرزندان ابلیس: در برخی آیات اشاره به شیاطین شده است، همچنین در آیات به کلمه «ذریته» برمی خوریم. این دو نشان دهنده آن است که ابلیس دارای فرزندانی می باشد.(سوره ی کهف، آیه ی50)
کفر نهانی ابلیس: در جریان سجده ملائکه برآدم و تمرد ابلیس، در یکی از آیات اشاره ای ظریف و دقیق به باطن ابلیس قبل از تمرد دارد. اشاره به امری پنهانی در نهان ابلیس، مطلبی که حتی برملائکه هم مخفی بوده است. کفر ابلیس همان امر پنهان است که با آزمایش (سجده بر آدم) آشکار می گردد.
«وإذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا إلاّ إبلیس أبی واستکبر وکان من الکافرین» (سوره ی بقره،آیه ی34)
«وکان من الکافرین» اشاره ای رسا و آشکار به کفر نهانی ابلیس دارد، چرا که می فرماید: و او از کافران بود.
کبر و استکبار ابلیس: کبر را می توان خودپسندی، خود برتربینی و خود بزرگ بینی معنا کرد؛ البته کبر یک حالت درونی است که ریشه ی بسیاری از صفات زشت می باشد؛ امّا استکبار طلب بزرگی کردن است، بدان معنا که بزرگی را ندارد و آن را طلب می کند. می توان این گونه نتیجه گرفت که کبر خود بزرگ بینی است و استکبار طلب خود بزرگ بینی.
کبر در نهان ابلیس مخفی بود و به سبب دستور سجده، استکبارش نیز آشکار شد، دو موقعیت ویژه در جریان سجده برابلیس گذشته است: الف) ترک امر سجده ب) زمانی که پرسیده شد، چرا سجده نکردی؟ او در پاسخ قیاس باطلش را عنوان نمود. این دو موقعیت حساس کفر و استکبار ابلیس را آشکار ساختند.
قیاس باطل ابلیس: هنگامی که خدای تعالی می پرسد: ای ابلیس! آن زمانی که امر به سجده شدی، چرا سجده نکردی؟
ابلیس پاسخ داد: من از آدم برترم من از آتش آفریده شدم و او از خاک.(سوره ی اعراف، آیه ی10)