صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

موضوع: پاسخ به دو پرسش درباره دفاع مقدس

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ به دو پرسش درباره دفاع مقدس



    پاسخ به دو پرسش درباره دفاع مقدس
    چکیده

    در این مقاله سعی شده است به دو پرسش مهم درباره دفاع مقدس پاسخ داده شود:

    1. آیا استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر به مصلحت نظام بوده است یا به ضرر آن؟

    2. آیا استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر بدون نظر قاطع حضرت امام(ره) امکان پذیر بود یا خیر؟

    در بررسی های به عمل آمده در خصوص پرسش اوّل به این نتیجه رسیدیم که چون صدام و حامیان بین المللی او به اهداف از پیش تعیین شده خود نرسیده، بلکه نسبت به اهداف خود نیز حساس تر شده بودند و با توجه به خوی تجاوزگری صدام و حزب بعث و با عدم ضمانت اجرایی بین المللی درباره قطعنامه 598 سازمان ملل در آن مقطع زمانی، هیچ اقدامی از نظر عقل جز استمرار جنگ به مصلحت نظام نبوده و هر تصمیمی غیر از آن نادرست بوده است.


    اما در پاسخ به پرسش دوم نیز با توجه به ویژگی های خاص حضرت امام(ره) در مدیریت و رهبری انقلاب و سخنان ایشان پس از فتح خرمشهر و اظهارات فرماندهان دفاع مقدس، به این نتیجه می رسیم که حضرت امام(ره) به هیچ وجه تمایل به صلح تحمیلی نداشتند، بلکه می خواستند ضمن احتیاط و دقت لازم تصمیمی عقلانی گرفته شود. بدین جهت نیز پس از گرفتن نظرات کارشناسانه فرماندهان دفاع مقدس متقاعد شدند که می بایست با تمام توان در مقابل دشمن ایستاد و امر دفاع را ادامه داد.



    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مقدمه

    هشت سال دفاع مقدس، مقطعی درخشان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است که به جرأت می توان گفت تثبیت انقلاب اسلامی مدیون آن است، امروزه دشمنان انقلاب اسلامی درکنار هر حرکت انقلاب، در چهره ای ناصحانه و دلسوزانه اما با ماهیتی مزوّرانه و منافقانه ظهور می کنند تا دل ها را بربایند، تفرقه ایجاد کنند و خادمین به انقلاب اسلامی را خائن معرفی نمایند.

    بحران سازی و ایجاد جنگ روانی از جمله تاکتیک های مؤثر دشمنان در داخل نظام است که نوک پیکان این جوسازی ها و شانتاژهای تبلیغاتی نیز متوجه مقدسات نظام بویژه جایگاه مقدس رهبری، نهادهای انقلاب و ارزش هایی مانند دفاع مقدس می باشد.

    دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه با طرح این شبهات سعی دارند در اذهان عموم نسبت به افتخارات سال های جنگ ایجاد شک و تردید کرده، از این طریق، نسل دوم انقلاب بویژه جوانان تحصیل کرده را با ارزش ها، اصول و افتخار آفرینان انقلاب و دفاع مقدس بیگانه نمایند.


    بر این اساس به دلیل طرح برخی پرسش ها درباره ادامه جنگ پس از آزادسازی خرمشهر درصدد برآمدیم ضمن تجزیه و تحلیل آن، در حد توان، پاسخی منطقی به آن ها بدهیم.
    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    طرح پرسش ها

    برخی از نویسندگان، از روی آگاهی یا نا آگاهی، مطالبی را در خصوص دفاع مقدس در مطبوعات منعکس کردند که منجر به ظهور پرسشهایی در افکار عمومی گردید.

    به عنوان مثال یکی از اساتید دانشگاه امام صادق(ع) می گوید:

    ادامه جنگ اقدامی بدون دلیل بود؛ در جایی که کشورهای خلیج، حاضر به پرداختن غرامت جنگ بودند، ما بی جهت جنگ را ادامه دادیم تا جایی که تسلیم فشار نظامی عراق شدیم.

    فرد دیگری نیز در یکی از روزنامه ها چنین اظهار نظر می نماید:

    ادامه جنگ امری غیر عاقلانه بود، همه چیز برای پذیرش خواسته های ما آماده بود، ولی پس از سال ها ادامه جنگ همه چیز از دستمان رفت.


    در همین راستا نیز کتابی تحت عنوان «عالیجناب سرخپوش» به بازار آمد و ضمن مخدوش ساختن شخصیت یکی از مسئولین نظام، استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر را زیر سؤال برد. نویسنده در این کتاب می نویسد:

    آقای هاشمی رفسنجانی مسئولیت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را به عهده امام می گذارند، در حالی که حاج سید احمد خمینی(ره) فرمودند:

    در مقابل مسائل خرمشهر، امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود. اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند که باید تا کنار شط العرب (اروند رود) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصولا با این کار موافق نبودند و گفتند اگر بناست که شما جنگ را ادامه دهید، بدانید که اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید، دیگر این جنگ تمام شدنی نیست، و ما باید این جنگ را تا نقطه ای خاص ادامه بدهیم و الان هم که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است.
    و سپس یادآور می گردد که آقای هاشمی در خاطرات روز 15 / 12 / 1360 خود می نویسد:

    وابسته نظامی ایتالیا گفته: کشورهای نفت خیز منطقه مایلند شصت میلیارد دلار خسارات جنگ را از طرف صدام به ایران بدهند و ایران از شرط سوم که کیفر صدام است منصرف شود.

    بدین ترتیب نویسنده مذکور ضمن گزینش کردن بخشی از مصاحبه مرحوم حاج سید احمد خمینی که در روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسیده بود، سعی می کند:

    اولاً) استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر را یک جرم در تاریخ انقلاب معرفی نماید؛
    ثانیاً) ضمن تحمیلی دانستن جنگ به حضرت امام، هدایتگری های فرماندهی کل قوا را در زمان جنگ زیر سؤال برد.


    بدین ترتیب برای اینکه ما صحت و سقم این شبهه را مشخص نماییم می بایست به دو سؤال جواب دهیم:

    1. آیا استمرار جنگ بعد از فتح خرمشهر به مصلحت نظام بود یا به ضرر آن؟
    2. آیا استمرار جنگ بعد از فتح خرمشهر بدون نظر قاطع حضرت امام امکان پذیر بود یا خیر؟


    برای پاسخ به سؤال اول سعی خواهیم کرد استمرار جنگ را در ابعاد مختلف مورد نقد و بررسی قرار دهیم.



    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    1. هدف از تحمیل جنگ به ایران


    طبق بررسی های به عمل آمده و اعترافات فرماندهان حزب بعث و استراتژیست های کاخ سفید، هدف از تحمیل جنگ به ایران موارد زیر بوده است:

    ـ نابودی انقلاب اسلامی و یا حداقل کنترل آن؛
    ـ تشکیل عربستان بزرگ؛
    ـ تصرف خوزستان و گرفتن کل شط العرب؛


    بدین ترتیب در 31 شهریور 1359 صدام به این نتیجه رسیده بود که حکومت ایران به دلیل انقلاب، از نظر توان نظامی بسیار ضعیف شده، لذا از آن موقعیت استفاده کرده و با حمایت و تحریک قدرت های استعماری جنگ را بر ما تحمیل کرد. حالا این سؤال مطرح است که آیا دشمن پس از فتح خرمشهر متنبه شده و هدف «نابودی انقلاب اسلامی» را رها کرده بود یا خیر؟

    اصولا دشمن از جنگ به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کرد. اما جمهوری اسلامی بعد از فتح خرمشهر، مقتدرتر شده بود و به همین جهت خطر آن در نزد دشمنان نیز افزون تر شده بود. بنابراین دشمن چون به هدف خود نرسیده بود، به دنبال این بود که این نظام تقویت شده را به انحاء مختلف تضعیف نماید.

    نکته دیگری نیز مطرح بود و آن این که، دشمن از اهدافش دست برنداشته بلکه نسبت به اهدافش هوشیارتر هم شده و حمایت های دیگری هم ممکن بود جلب نماید. در این حال، چه تضمینی وجود داشت که با توقف جنگ دیگر اقدام به تجاوز مجدد نکند؟ بنابراین منطق نظامی در آن شرایط، حکم می کرد که برای رفتن به پشت میز مذاکره و توقف جنگ، ایران پشتوانه ای به عنوان تضمین صلح داشته باشد و این پشتوانه چیزی جز پیشروی در قسمتی از خاک عراق نمی توانست باشد.



    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    2. خوی تجاوزگری صدام و حزب بعث

    در سال 1361 در شرایطی زمزمه های صلح و آتش بس از سوی عراق و متحدان منطقه ای آن مطرح شد که جمهوری اسلامی به عنوان پیروز جنگ، توانسته بود در مقابل عراق، قدرت نمایی کند و به همین جهت نیز به هیچ وجه حاضر به دادن کوچک ترین امتیاز به طرف مقابل نبود و شرایط ملی هم به او چنین اجازه ای نمی داد.

    از طرف دیگر، صدام در جنگ به شدت تضعیف شده و در طی دو سال نیروهایش به شکل مفتضحانه یا فرار کردند یا اسیر شدند و یا کشته شدند که این ضربه بزرگی به حزب بعث و ارتش عراق بود به شکلی که سازماندهی ارتش عراق در آن مقطع زمانی به کلی بهم ریخت و نیز اهدافی که زمان شروع جنگ در ذهن استراتژیست های نظامی بغداد بود هیچ کدام محقق نشده و طبیعی بود که صدام به عنوان رئیس حزب بعث عراق می بایست توجیهی برای قول هایی که در ابتدای جنگ به مردمش داده بود می داشت.

    با توجه به روحیه روانی و خوی تجاوزگری صدام قطعا بعثی ها به دنبال صلح دایم نبودند، اما زمزمه های صلح را مطرح می کردند تا با این تاکتیک ضمن تجهیز قوا، ارتش به هم ریخته خود را سر و سامانی داده و پس از آن اقدام به تجاوز مجدد نمایند.

    صدام توجیه اولیه اش برای شروع جنگ این بود که:

    «قرارداد 1975 الجزایر به ما تحمیل شد؛ چون از یک طرف توان نظامی و تسلیحاتی ما به شدت کاهش یافته بود و از طرف دیگر چون عقبه استراتژیکی ایران با توجه به حمایت های شدید آمریکا بسیار قوی بود، ما مجبور به انعقاد قرار داد شدیم و به همین جهت امروز اعلام می کنیم که قرار داد مزبور مورد قبول ما نیست و ناگزیر هستیم از طریق قوه قهریه و جنگ به حق و حقوق تضییع شده خود برسیم»

    و به همین بهانه به خاک جمهوری اسلامی ایران حمله کرد.

    لذا اگر ایران پس از فتح خرمشهر هم حاضر می شد آتش بس نماید و تن به صلح بدهد، قطعا زمانی که عراق احساس می کرد نقاط ضعف خود را برطرف نموده است، مجددا به ایران حمله می کرد و این بار موفق هم می شد، چرا که صحنه جنگ در جبهه ایران به علت آتش بس و صلح سرد شده بود و نیروها به عقب برگردانده می شدند و به دلیل احساس پیروزی، شور و شوق جنگ در آنان کم شده، امکان فراخوانی مجدد آنان به جبهه ها غیر ممکن و یا بسیار مشکل بود. به همین جهت لشکر ایران اسلامی در مقابل ارتش تازه نفس عراق تن به شکست می داد.


    حالا اگر چنین وضعیتی رخ می داد چه تضمینی برای احقاق حق ملت ایران وجود داشت؟


    کدام مرجع بین المللی از ایران حمایت می کرد؟ بدین ترتیب می بینیم که ما با توجه به شرایط روحی و روانی صدام و خوی تجاوزگری او، چاره ای جز دفاع و استمرار جنگ و حتی پیشروی در خاک عراق برای به دست آوردن امتیازی که این خوی تجاوزگری را تعدیل نماید نداشتیم.

    حالا ممکن است کسی بگوید مگر این خوی تجاوزگری در سال 1367 (زمان قبول قطعنامه) در صدام و حزب بعث نبود؟ پس چرا به ایران حمله نکرد؟

    در جواب باید گفت که:


    اولاً) پس از قبول قطعنامه 598 از سوی ایران، عراق اقدام به حمله وسیعی در مناطق جنوبی ایران کرد و موفق شد مجددا قسمت هایی از خاک ایران را به تصرف درآورد، اما در همان زمان ایران خیلی زود توانست توازن قوا را در جبهه ها به وجود آورده و تک عراق را با قدرت جواب دهد و او را یک بار دیگر به عقب براند و شرایط را به گونه ای تغییر دهد که دیگر صدام نتواند اقدام به تجاوز نماید و به همین جهت نیز ناچار شد به پذیرش قطعنامه 598 تن دهد.


    ثانیاً) در سال 1367 ایران پشتوانه بین المللی به نام قطعنامه 598 سازمان ملل متحد داشت که تا حدودی او را حمایت می کرد، اما در مقطع زمانی سال 1361 هیچ سند رسمی که بتواند ایران را در صحنه بین الملل پشتیبانی کند وجود نداشت.


    ثالثاً) این خوی تجاوزگری صدام پس از قبول قطعنامه 598 و ناامیدی از حمله مجدد به ایران او را درگیر جنگی در خلیج فارس با کویت کرد که منجر به کاهش شدید قدرت او در منطقه گردید و دیگر توانایی مقابله با ایران را از دست داده بود.



    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    3. بعد حقوقی

    درباره دلایل حقوقی استمرار جنگ پس از عملیات بیت المقدس، مطالب زیر بیان می گردد:

    در خصوص تعارضات داخلی یک کشور یا یک واحد سیاسی، با توجه به این که قوانین و مقررات حقوقی نهادینه شده اند و نظام های حقوقی هر کشور اقتدار کافی را در سطح جامعه دارا می باشند، امکان این امر برای هر دولتی فراهم است که با متخلفین از قوانین و مقررات و متجاوزین به حقوق مردم برخورد قاطع داشته باشد.

    وقتی چنین برخوردی از سوی دستگاه های مربوطه بر جامعه حاکم باشد خود به خود اقدام فردی و انتقام جویانه توسط افراد ممنوع می شود، اما چنانچه در جامعه ای چنین حاکمیتی از سوی دستگاههای اجرایی و قضایی وجود نداشته باشد، ناچار افراد متوسل به توانایی های فردی شده و جهت استیفای حقوق خوداقدامات خودسرانه ای را انجام می دهند و جامعه را با هرج و مرج مواجه می سازند؛ مانند احقاق حق در جوامع بدوی.

    جامعه بین المللی و حقوق بین الملل هم در آغاز همین گونه بود ونهاد حقوق بین الملل هنوز هم نتوانسته اقتدارات عالیه را شکل بدهد. در جامعه بین المللی، رکنی است به نام «سازمان ملل متحد» که براساس منشور ملل متحد شکل گرفت و به وجود آمد. اختیاراتی هم براساس همین منشور به سازمان مزبور داده شد.

    این اختیارات عمدتا محدود شده اند به اختیاراتی که در فصل هفتم منشور، به شورای امنیت برای مقابله با متجاوز داده شده است.


    وظایف شورای امنیت هم براساس صلاحیت هایش به دو بخش کلی تقسیم می شود:


    1. تشخیص متجاوز
    2. رأی به اقدامات متناسب با تجاوز به صور مختلف، از قبیل محاصره اقتصادی، قطع روابط دیپلماتیک، تعطیلی فرودگاه ها، بمباران بنادر، اقدام مستقیم نظامی و... غیره.

    اما ساختار شورای امنیت دارای بافتی است که منجر به عدم اجرای وظایف شورا به صورت عادلانه در سطح بین المللی شده است. شورای امنیت دارای پنج عضو دائم است که رأی هر کدام از این پنج عضو در تصمیم گیری شورا سرنوشت ساز است.

    به همین جهت امروزه در سطح بین الملی هر کشوری که بخواهد خارج از منافع این پنج عضو اقدامی را انجام دهد، هنگام تعیین متجاوز و اجرای وظایف شورا در قبال کشورها، عضو دائم شورای امنیت سعی می کند کشور مخالف منافع خود را محکوم کند. بنابراین با این وضعیتی که بر حقوق بین الملل حاکم است چگونه سازمان ملل متحد می تواند عدالت را در احقاق حق کشورها اعمال نماید؟ نمونه بارز این بی عدالتی را می توان در برخورد سازمان ملل نسبت به اشغال فلسطین به دست رژیم صهیونیستی و جنگ ایران و عراق جستجو کرد.

    بدین ترتیب در چنین شرایطی، اگر کشوری به واسطه استقامت و صبر خود توانست حق خود را به صورت قانونی بگیرد، آن کشور موفق است، اما اگر نتوانست از حق و حقوق خودش به صورت قانونی دفاع کند، نمی تواند منتظر بماند تا اینکه هستی و نیستی خود را از دست دهد. لذا مجبور به دفاع و سرکوب متجاوز می شود.


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    حالا برگردیم به زمان بعد از فتح خرمشهر، ایران کشوری بود که مورد تجاوز واقع شده، شهرهایش ویران گردیده، میلیاردها ریال خسارت اقتصادی دیده، بخشی از خاکش هنوز در اشغال حزب بعث قرار داشت و نیروی انسانی وسیعی را هم از دست داده بود.

    با توجه به وضعیت و شرایطی که بر شورای امنیت و حقوق بین الملل حاکم بود، با فرض این که ایران جنگ را خاتمه می داد و وارد خاک عراق نمی شد، براساس چه مبنایی عراق را مجبور می کرد حقوق او را ادا کند؟ با چه اهرمی عراق را وادار می کرد تا در مقابل او تمکین کند؟ آیا غیر از امتیازگیری از عراق و پیشروی در قسمتی از خاک آن راه دیگری برای احقاق حق باقی مانده بود؟


    دقت در زمان و موقعیتی که شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 598 را صادر کرد بسیار جالب و مهم است، قطعنامه 598 سازمان ملل متحد در سال 1365، در زمان اوج قدرت ایران، و در زمانی که بندر استراتژیکی فاو و شرق بصره را در اختیار داشت. صادر شد.

    این امر نشان می دهد که قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای بویژه همان پنج عضو دائم شورای امنیت، در مقطعی از جنگ، که عراق را شدیدا در موضع ضعف دیدند و ایران را در موضع قدرت، از ترس به خطر افتادن منافعشان اقدام به صدور چنین قطعنامه ای کردند و در اصل در مقابل ما تمکین نمودند و همین مسئله می تواند به خوبی اثبات نماید که بهترین و دقیق ترین سیاستی که مسئولین جنگ می توانستند پس از پیروزی عملیات بیت المقدس اتخاذ نمایند، همین استمرار و تداوم جنگ بود.



    در این جا شاید این شبهه مطرح گردد که:

    اعراب حاضر شده بودند 60 میلیارد دلار غرامت جنگی به ایران بپردازند و ما با قبول این غرامت می توانستیم حقوق خود را بدست آوریم.


    در این خصوص نیز باید گفت که هر چند حقوق تضییع شده ملت ایران فقط خسارات مادی نبود که بتوان با دریافت غرامتی آن را نادیده گرفت. اما به هرحال به فرض قبول این مسئله، ضمانتی برای حرف عربستان و دیگر کشورها وجود نداشت. هنگامی که رزمندگان اسلام بخش بزرگی از خاک عراق را تصرف کردند، عربستان دیگر چنین سخنی نگفت! چون موقعیت ایران عوض شده و در اوج قدرت بود و می توانست عقب نشینی خود را موکول به پرداخت غرامت نماید.


    بنابراین تدبیر مسئولان جنگ بود که به صرف مطرح شدن چنین مطلب بدون پشتوانه ای جنگ را خاتمه ندهند و به پای میز مذاکره نروند. اگر چنین می کردند امروز مخاطب قرار می گرفتند که چرا فریب سخنان بدون پشتوانه را خورده و صلح را پذیرفته اند؟!



    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    پرسش دوم:

    آیا استمرار جنگ بدون نظر قاطع حضرت امام امکان پذیر بود یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا استمرار و تداوم جنگ ـ آن گونه که برخی مطبوعات مطرح کرده اند ـ به حضرت امام تحمیلی بود یا خیر؟


    برای رسیدن به پاسخ این سؤال نیز باید به ابعاد مختلف استمرار جنگ از دیدگاه شخص حضرت امام و دیگر مسئولان نظام و دفاع مقدس پرداخت.

    1. از بعد تکلیف شرعی

    حضرت امام در خصوص دفاع مقدس فرمودند:

    «ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم.»


    این سخن حضرت امام، به بخش اعظمی از سؤال مورد نظر پاسخ می گوید.

    در رأس هرم قدرت در جمهوری اسلامی ایران، بر خلاف دیگر کشورهای دنیا ولی فقیه و مجتهد جامع الشرایطی قرار دارد که تمام امور کلان نظام را سیاستگذاری می کند.

    تصمیم گیری در امر جنگ و صلح نیز به صراحت قانون اساسی به عهده ولی فقیه و رهبری این کشور می باشد. بنابراین مردم مسلمان ایران هم با توجه به وظیفه دینی خود، اطاعت از فرامین ولی فقیه را بر خود تکلیف شرعی فرض کرده اند وهمین عمل به تکلیف و جلب رضایتِ ایزدمنان، انگیزه حضور آنان در عرصه های نبرد بوده است.


    حضرت امام نیز در این خصوص می فرمایند:

    ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نماید و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند.

    یا درجای دیگر می فرمایند

    «...راستی مگر فراموش کرده اید ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم و نتیجه فرع آن بوده است».


    سؤال این است آیا ممکن است، زمانی که استمرار جنگ از سوی ولی فقیه زمان یک تکلیف شرعی مطرح می شود و همه مکلف به انجام آن می گردند، خود ایشان به این تکلیف ایمان نداشته باشند؟ یعنی کسی حکم به تکلیف نماید در صورتی که خود بدان ایمان پیدا نکرده باشد.

    اگر کسی باشد که چنین چیزی را بپذیرد مشخص می شود که هیچ اطلاعی از سابقه، ویژگی ها و خصوصیات حضرت امام نداشته است. در صورتی که ما بدون هیچ تردیدی ایمان داریم که حضرت امام اول خود ایمان به وظیفه الهی پیدا کردند و سپس به مردم امر نمودند که شما هم با چنین انگیزه ای (انجام تکلیف شرعی) پا به میدان نبرد بگذارید، که در هر صورت پیروز هستید.


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    2. اعتراف به اشتباه


    در خصوص تحمیلی بودن استمرار جنگ به حضرت امام، می بایست گفت که ایشان هرگز زیر بار تحمیل نمی رفتند و اگر گاهی اوقات مشورت های دوستان را می پذیرفتند و بر نظر خود ترجیح می دادند و بعد مشخص می شد که این مشورت، مشورت خوبی نبوده، این شجاعت را داشتند که به اشتباه خودشان اعتراف نمایند.

    به عنوان نمونه در خصوص دولت موقت و روی کار آمدن لیبرالها در اول انقلاب، ایشان در بیانیه مورخه 3 / 12 / 67 خطاب به علما فرمودند:


    من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می کنم که بعضی تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی(ص) نداشته اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی رود.»

    همچنین در خصوص مسایل دیگری همچون قائم مقامی منتظری، ریاست جمهوری بنی صدر نیز امام فرمودند:

    من از اول با قائم مقامی منتظری و ریاست جمهوری بنی صدر مخالف بودم و به او رأی ندادم و فقط بخاطر مصلحت قبول کردم.


    اما در خصوص استمرار جنگ، زمانی که برخی افراد تحلیل شان این بود که ما اشتباه کردیم که بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادیم، حضرت امام با قاطعیت تمام و با شدت در مقابل آن ها موضع گری کرده و طی بیانیه ای در سال 1367 فرمودند:

    «... من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل های غلط این روزها رسما معذرت می خواهم و از خداوند می خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم، راستی مگر فراموش کرده ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم و نتیجه، فرع آن بوده است؟


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3. دقت در تصمیم گیری


    حضرت امام همواره در تمام برنامه هایشان سعی می کردند نهایت دقت عمل را داشته باشند و همه جوانب کار را بسنجند. به همین جهت دور از عقل است که ایشان در خصوص امر مهمی مانند جنگ صرفا به دلیل نظر برخی از مسئولین دفاع مقدس چنین تصمیمی اتخاذ نمایند؟

    بلکه آنچه که از اظهارات برخی مسئولین برمی آید، حضرت امام در خصوص استمرار جنگ، با جمع بندی اطلاعات و دلایل مستند و منطقی فرماندهان جنگ به این نتیجه رسیدند که به مصلحت نظام است که قسمتی از خاک عراق را به عنوان امتیاز در مقابل دشمن به تصرف درآورند. در این خصوص فرمانده وقت سپاه پاسداران آقای محسن رضایی می گوید:


    اصولا پس از فتح خرمشهر همه اعضای شورای عالی دفاع نظرشان این بود که ما باید از مرز عبور کنیم امام هم برای آن دلایل مستند می خواستند و پس از اعلام دلایل و شرایط که از سوی مسئولین جنگ خدمت حضرت امام مطرح شد، ایشان موافقت خود را با ورود نیروها به خاک عراق اعلام کردند.


    سخنگوی وقت شورای عالی دفاع، جناب آقای هاشمی رفسنجانی در خصوص همین مسئله می فرمایند:

    «... امام می خواستند جنگ را پیگیری کنند تا مسئله عراق حل شود، وقتی صدام جنگ را شروع کرد، امام فرمودند: آنها به دام افتادند، الان باید مسأله عراق را حل کنیم و در این باره بسیار جدی بودند...
    امام موافق نبودند که نیروهای ما وارد خاک عراق شوند و در عین حال متوقف کردن جنگ را هم اصولا قبول نداشتند، این معادله با هم سازگاری نداشت و به همین جهت فرماندهان ارتش و سپاه خدمت امام رفتند. من هم بودم، یک جلسه طولانی بود.
    فرماندهان گفتند: اگر حاکمان بغداد مطلع شودند که ما وارد خاک این کشور نمی شویم با خیال آسوده علیه ما شرارت می کنند، منطق جنگ این را نمی پسندد. امام مسائل انسانی را مطرح می کردند و می گفتند:
    مردم عراق گناهی ندارند و نباید به آنها آسیبی برسانیم و تا آخر هم این موضع را حفظ کرده بودند، (وقتی عراق شهرهای ما را با بمب و موشک می زد امام اجازه نمی داد ما هم مقابله به مثل کنیم، وقتی دیدند که عراق دارد خیلی شرارت می کند، اجازه دادند،
    ولی گفتند، شما باید 48 ساعت قبل اعلام کنید تا هر کسی می خواهد از شهرها بیرون برود.) نهایتا با استدلالات منطقی که فرماندهان جنگ برای امام مطرح کردند امام اجازه دادند به صورت محدود در مناطقی که مردم عراق نیستند ما وارد خاک عراق شویم.»




    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi