صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 29

موضوع: روشنفکر ضد دین، بنیانش بورژوازی است، نه علم !

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روشنفکر ضد دین، بنیانش بورژوازی است، نه علم !

    درافتادن علم با مذهب تصادفی نبود !

    آنچه که به ما و به همه ی روشنفکران می گویند که :

    در قرن شانزدهم و هفدهم ، عده ای نابغه و روشنفکر ،
    یک مرتبه از زمین جوشیدند !
    و یا از آسمان افتادند !
    و ناگهان فهمیدند که قرون وسطی منحط است ،
    مذهب ، دست و پا گیر است ،
    و با مذهب بایستی مخالفت کرد تا جامعه آزاد شود ،

    و نیز در این عصر جدید ، دانشمندان « روشن » شدند !
    و علم از قید مذهب آزاد شد ،
    و فهمید که مذهب خرافه است ،

    چنین چیزی ، نه بود ،
    و نه از لحاظ جامعه شناسی ممکن است چنین چیزی باشد !


    بلکه باید ریشه ی اقتصادی و طبقاتی داشته باشد .

    مشهود است که از پایگاه اعتقادی و از جبهه ی مذهب ، به این مسئله و این طرز فکر غیر مذهبی انتقاد نمی شود ،
    بلکه از پایگاه « جامعه شناسی ِ طبقاتی » و بر اساس زیربنای اقتصادی و « قانون تحول مادی جامعه » مساله مطرح می شود .

    این روشنفکران و این نهضت روشنفکران ، در آغاز قرون جدید و تمدن و علم ِ امروز ِ اروپا ، زیربنای ِ اقتصادی شان چیست ؟

    زیربنای اقتصادی این تحول ِ فکری و بینش علمی ، « رشد و تولید بورژوازی » و از میان رفتن ِ تولید ِ کشاورزی و تولید « سیستم فئودالیته » است .
    بنابراین درست است که روشنفکری که در قرن شانزده و هفده در دنیا با مذهب مبارزه می کند ، سلاحش فلسفه و علم است ،
    اما « ریشه » اش طبقه ی بورژوازی است و روحیه و هدف و اخلاقش ، روح و اخلاق ِ ویژه ی بورژوازی است .

    بورژوازی چه می خواست ؟
    چرا با مذهب درافتاد ؟


    همانطور که گفته شد ، بخاطر اینکه مذهب کاتولیک ، نگهبان سنت فئودالیته ای بود که روشنفکر باید آن سنت و آن طبقه را از بین می برد ،
    تا جامعه را تبدیل به یک جامعه ی مادی و بازاری ، یعنی بورژوازی با مصرف های مدرن - برای بورژوا - می کرد .

    سلاح و وسیله ی فریب دهنده ی او برای این تغییر دادن چه بود ؟
    اول ترقی ،
    دوم علم ،
    سوم آزادی ،
    چهارم واقعیت گرائی ِ مادی ،
    و بعد ، آنچه که در قرون هجده و نوزده به آن اضافه شد ، « لذت ِ زندگی » و « اصالت ِ فرد یاخودمداری » ،

    یعنی فلسفه ی ایجاد ِ « بهشت ِ موعود ِ ادیان » در روی ِ زمین !

    یعنی فلسفه ی اصالت ِ مصرف ، بجای همه ی اصالت های فلسفی و اخلاقی و ماوراء الطبیعی !
    و خلاصه ، یعنی اینکه : همه ی حرف ها و دغدغه ها و گرایش ها و قیدها و عقیده ها و فضیلت ها و ارزش ها را رها کن و :

    خودت را بچسب و برخورداریت را !! که هر چه هست ، همین است !

    این، از « اصول » بورژوازی است .

    بنابراین بورژوازی در قرون جدید ، علم را به عنوان اسلحه ای گرفت و روی مذهب کشید !
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روشنفکر ضد دین، بنیانش بورژوازی است، نه علم !

    ازدواج ِ نامشروع ِ پول و علم !!

    و این ، نه خود ِ علم بود که :
    بدون ِ ضرورت و علت و حرکت ِ طبقاتی ،
    و همینطوری ناگهان ! با شکفتن ِ مرموز ِ نبوغ و الهام و کشف و شهود ِ علمی و انقلاب فکری ! ، « کشکی » ! با مذهب مخالف شد !

    همانطور که در قرون ِ وسطی ، مذهب ، اسلحه ی دست فئودالیسم بود ،
    در دوره ی تفوق بورژوازی ِ قرون ِ جدید ،
    « علم » اسلحه ی دست بورژوازی شد !


    و هدفش : از بین بردن مذهب بود که : زیربنای ِ فرهنگی ِ دوره ی فئودالیته بود ،
    و ایجاد یک بهشت ِ بورژوازی در زمین،

    بهشت ِ بورژوازی یعنی چه ؟
    یعنی : ایجاد یک فلسفه ی خاص ، برای زندگی مادی .

    کدام فلسفه ؟
    فلسفه ی : « رفاه زندگی و مصرف ِ مادی »
    شعار ِ گذشته که می گفت :
    « زندگی کنیم تا به شناخت ِ حقیقت برسیم » - که شعار ِ مذهب بود -
    به این شکل درآمد که :
    « حقایق را بشناسیم ، تا خوب زندگی کنیم »

    « مصرف » ، برای زندگی شد ، « زندگی » برای مصرف !

    « ساختن ِ وسایل ِ زندگی ، برای کسب ِ آسایش » ،
    شد : « فدا کردن ِ آسایش ، برای ساختن و فراهم کردن ِ وسایل ِ زندگی » !

    و بالاخره ، « علم در جستجوی ِ حقیقت » ، راهش را کج کرد و شد :
    « علم ، در کسب ِ قدرت » ،
    این شعار ِ : بهتر زیستن در همین زمین ، شعار ِ ایجاد ِ « بهشت ِ مصرفی ِ بورژوازی » است ،

    بهشتی را که مذهب می گفت با :
    عشق و پرستش
    و فداکاری و کسب ارزش های اخلاقی
    و تعالی روحی و معنوی
    و گذشت و شهادت
    و پاکی و پارسائی و کمال انسانی ،

    به پاداش خواهید یافت ،

    بورژوازی و فلسفه ی بورژوازی ِ جدید می گفت که ما آن را در روی ِ همین زمین می سازیم .
    به کمک چه چیز ؟
    بجای آنهمه ، فقط با 2 چیز :
    « سرمایه » و « علم » ،
    سرمایه و علم ، دست بدست هم می دهند و « تکنیک » را می زایند ،
    و تکنیک ، جانشین مذهب می شود .

    این است که بورژوازی ، علم و سرمایه را با هم تالیف داد ،
    از ازدواج نامشروع ِ پول و علم ، تکنیک ِ جدید بوجود آمد ،


    بنابراین ، ماشین ، فرزند ِ نامشروع ِ « پیوند ِ علم و پول » است .
    و پیداست که وقتی عالم و پولدار به ازدواج هم درآیند ،
    کدام زن است و کدام شوهر !!


    بنابراین رسالت جدید ِ علم ، یعنی مدعی و مخالف ِ مذهب شدن ِ او،

    و ادعای ِ « هدایت بشر » و آنهمه ستایش دیگری که از علم می شد ، همه کار ِ بورژوازی بود!!
    برای آنکه زمینه ی پیشرفت و قدرت و حاکمیت ِ پول را در زمین برایش فراهم آورد .

    شعار تازه ای که برای بشریت اعلام شد ،
    « قدرت » و « ثروت » ، شعار بورژوازی بود ، اما « عالم » از زبان ِ او و بجای او این شعار را می داد !!
    و ما تا بحال ، گول ِ این شعار را خورده ایم !

    چون در قدیم بقول شاعر ، همیشه این بوده است :
    دانش و خواسته است ، نرگس و گل ــــــ که به یک جای نشکفند به هم
    هر که را دانش است ، خواسته نیست ــــ هر که را خواسته است ، دانش کم !
    دانش و پول ، مثل گل ِ نرگس و گل سرخ هستند که همزمان با هم نمی شکفند ، بطوریکه هر که دانش دارد ، پول ندارد ، و هر که پول دارد دانش ندارد،
    اما اینجا به این شکل در نیامد ،

    این دو دشمن ِ همیشه - که علم مخالف با پول بود و بیزار از زندگی ِ مادی ، و زندگی مادی هم نیازی به علم و علماء نداشت - با هم یک « شرکت سهامی » ! درست کردند .
    که قیود جدید و انسانی امروز بوجود آمد . و آن :

    ساختن ِ یک زندگی مصرفی ، به کمک علم ، برای « پول » است !

    این « فلسفه ی جدید ِ زندگی » است ،
    اما شعارهایش عالمانه بود !
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روشنفکر ضد دین، بنیانش بورژوازی است، نه علم !

    این مخالفت ها ، اصلا تصادفی نیست !

    تصادفی نیست که علم ، نه تنها با مذهب مخالف می شود ،
    بلکه با فلسفه و با اخلاق هم ناسازگاری می کند !
    و اصلا « روحیه و جهتش » هم تغییر می کند !

    یعنی دغدغه ی همیشگی اش را که :

    « پی بردن به کنه و ذات اشیاء » ،
    شناختن واقعیت ِ‌ انسان و زندگی
    و بالاخره جستجوی حقیقت بود ،
    از سر بدر کرد و گفت :


    من فقط به پدیده ها و خواص ظاهر اشیاء و روابط میان آنها و کشف قوانین طبیعت ِ‌ مادی کار دارم ،
    آنهم نه برای یافتن حقیقت !
    بلکه برای
    استخدام اینها در کسب قدرت و منفعت !!

    می بینیم که این لحن ، لحن ِ‌ بورژوازی است که علم تقلید می کند !

    و این علم ، به کشف هیچ رمزی و رازی ، به هیچ مجهولی نیازمند نیست ،
    به ماوراء الطبیعه احتیاجی ندارد ،
    و به بعد از مرگ نمی اندیشد ، اصولا بعد از مرگ قیدی وجود ندارد !
    این است و جز این نیست که در آن هستیم ! که عمر نام دارد .

    و انسان و زندگی انسان جز این نیست که به رفاه برسد و راهش هم « تامین مصرف » است ! و وسیله اش علم ،
    اما همه ، به نفع طبقه ی بورژوازی ِ‌ پولدار !!


    بورژوازی چرا می خواست پایه ی « فلسفه ی اصالت اقتصاد » و پایه ی « اصالت مصرف » را محکم کند ؟

    علم می تواند برخلاف آنچه که مذهب می گفت ، به کمک پول درهمین زندگی و به وسیله ی تکنیک و ماشین و شناخت همین طبیعت و استخدام ِ‌ طبیعت ، بهشت بسازد .

    بهشت کجا است ؟
    آنجائیکه به سادگی با کار بسیار اندک - چون با تکنیک و علم است - می شود به مصرف های فراوان و زندگی ای برخوردار و مرفه ، و به رفاه اقتصادی رسید.

    علم ، که آنهمه فضیلت های ماوراء مادی و ارزش های خارق العاده و ایده آل های فوق طبیعی برای انسان قائل بود و انسان را مظهر خدا و دارای روح خدائی نشان می داد و می خواست ؛


    ناگهان نظرش برگشت !
    و گفت :
    انسان یک « حیوان اقتصادی » است !!
    واگر مصرفش تامین شود ، دیگر به هیچ چیز احتیاج ندارد !


    چه حادثه ای پیش آمد که علم ناگهان تغییر رویه داد ؟!
    نظرش تا این حد پست شد ؟
    و انسان یکباره در چمش حقیر گشت و بلند گرائی هایش را از دست داد ؟

    حادثه این بود ‌ :
    علم از « خدمت به مذهب » به « خدمت پول » درآمد !


    و از یکطرف وسوسه ی مردم را برای تقوی ، اخلاص ، تکامل انسانی ،‌ فردا ، سرنوشت بشری ، شناخت عالم و راز ِ‌ هستی و حقیقت ِ وجود و راه درست و آنچه باید بود ، از بین برد .
    و وسوسه ای را که در ذات آدمی هست و فلسفه و مذهب ، همیشه بدان پاسخ می گفته اند ، نابود کرد !

    چرا ؟؟!!
    برای اینکه انسان را برای « اشتهای کثیف بورژوازی » آماده سازد !!


    و به زندگی مصرفی ِ اقتصادی و تولیدی محدود کند.
    و از طرفی خودش « ایده آل
    ها و هوس های سرمایه و پول » را به کمک « قدرت و منطق ِ‌ علمی خودش » در روی زمین تحقق بخشد .

    این است که شعار شورانگیز قرون شانزده و هفده و هجده و نوزده و اوایل قرن بیستم این بود که :


    ای انسان ها !
    چون هیچ چیز نیست ، باید این وسوسه ها را دور ریخت و با آن حرف ها نباید کار داشت !
    اینها همه افسانه های مذهبی است !‌ خرافه های فلسفی است !!

    زندگی ِ‌ عملی و رآلیسم ، همین است که بخوریم ، بیاشامیم و غرائزمان را در زندگی اشباع کنیم ...

    و به چیز دیگری هم کاری نداشته باشیم !!

    این را علم می گفت ؛
    اما لهجه ، « لهجه ی بورژوازی »‌ است !!

    شعار زندگی او ایجاد بهشت در روی زمین بود ، فلسفه ی زندگی اش « اصالت مصرف » بود ، و ایده آل ِ‌ زندگی :

    « برخورداری ِ هر چه بیشتر »‌ !!
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روشنفکر ضد دین، بنیانش بورژوازی است، نه علم !

    کدام برخورداری؟
    احتیاج مصرفی

    شعار زندگی بورژوا ، « ایجاد بهشت ِ اُخروی در روی زمین » بود،
    فلسفه ی زندگی اش ، « اصالت مصرف » بود،
    ایده آل زندگی اش چه بود؟
    برخورداری هر چه بیشتر !!

    اما کدام برخورداری؟
    برخورداری ای که علم به کمک بورژوازی - یعنی بورژوازی به کمک علم ! - می خواهد بسازد، چه نوع برخورداری ای است؟
    برخورداری مادی !

    اما پول که ایمان نمی سازد،
    پول کالا می سازد ، کالاهای متنوع ؛
    اگر همه ی نیازهایمان هم اشباع شده باشد، باز هم خودش برایمان نیازهای جدید دیگری می سازد!

    دستگاه های تبلیغاتی اکنون چه کار می کنند؟
    شما در خانه تان نشسته اید ، تمام وسائل مادی زندگی تان کافی است، توی خانه تان وسائل مبلمان و فرش و ... به اندازه کافی دارید، برای آشپزخانه تان همه چیز دارید، پوشاک و ظروف و خوراک و همه چیزتان تکمیل و کافی است.
    به محض اینکه تلویزیون تان را روشن می کنید، ده ها نیاز مصنوعی تازه به شما تحمیل می کند !!
    و فردا، شما یا همسر یا فرزندانتان را به دنبال آن کالاها می فرستد تا آنها را بخرید !
    تا ابد باید بروید دنبال مصرف تازه !

    بورژوازی فقط کالای مصرفی نمی سازد که تمامی داشته باشد،
    احتیاج مصرفی هم می سازد که هیچگاه حد نهائی ندارد !
    زیرا علم در اختیارش است:
    جامعه شناسی ، روان شناسی ، عقده شناسی ، عقده شناسی ، احمق شناسی !
    ادبیات و هنر و تبلیغات را هم در اختیار دارد.
    بنابراین احتیاج می سازد.

    و آدم تازه با احتیاج ِ تازه می سازد ، و بعد ، احتیاج او را هم خودش برآورده می سازد !!
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روشنفکر ضد دین، بنیانش بورژوازی است، نه علم !

    همه ی دنیا ، مزرعه ی خور و خواب ِ بورژوازی !
    و همه ی ملت ها استثمار شده ی آنها

    ما نسل بسیار خوشبختی هستیم.
    اگر چه بیش از همه ی نسل های تاریخ رنج می کشیم.

    نسلی خوشبخت ، از این جهت که دوره های درد و شکست انسان را با چشم خود می بینیم.
    آیا نه اینست که شکست و درد راستین بهتر است از امید و شور دروغین؟
    آیا درد ِ زاده ی آگاهی ، بهتر از بی دردی زاده ی بی عقلی و ناآگاهی نیست؟

    ما باید خیلی خوشحال باشیم که در نیمه دوم قرن بیستم و نیمه اول قرن بیست و یکم هستم .
    و در قرن 19 نیستیم که احمقانه برای بهشت بورژوازی که در قرن 20 و 21 می خواهد در روی زمین درست بشود ، شعار بدهیم .

    اکنون ، در زمانی که بهشت بورژوازی درست شده است ، به چشم می بینیم که سه قرن علم ، « گوساله ی سامری » پول شد؛
    و با صورتی طلائی و فریبنده ، ولی بدون روح و معنویت ، پول ، بانگ دروغین سر می داد و احمق ها را در برابر خود به سجده می انداخت !

    این بهشت بورژوازی که اکنون درست شده یعنی چه؟
    یعنی نه برای همه ی انسان ها ، نه !

    این زندگی مصرفی و وفور نعمت که از در و دیوار به روی اروپائی و امریکائی می بارد، از هوا نیامده !
    بلکه به قیمت گرسنگی دو میلیارد انسان دیگر درست شده است!

    برای خود ِ بورژوازی اروپای سه قرن پیش درست شده که همه چیز را می توان در آن یافت :

    الماس تانزانیا،
    کنف مصر،
    قهوه ی کامرون ،
    نیشکر کوبا ،
    شراب الجزائر،
    چای هند،
    کائوچوی ویتنام ،
    نفت خاورمیانه ،
    و ...

    پس همه ی دنیا ، مزرعه ی خور و خواب خوراک آنهاست !
    و همه ی ملت ها استثمار شده ی آنها ،
    کارگران ِ بی جیره و مواجب ِ این بهشت پلید ،
    بنابراین در این بهشت باید دید همان انسان اروپائی چگونه زندگی می کند!

    این انسان به منتهای شعارهای که بورژوازی در طی 3 قرن می داد ، رسید.
    برخورداری و مصرف به اوجش رسید !
    بطوریکه اکنون، 10% قلمهای اقتصادی او ، مصرف های عینی و اصلی است ،
    و 90% آن مصرف های تفننی !
    از این برخورداری بیشتر چه می خواهید؟!!

    دیگر اینکه علم ، به منتهای ایده آل و ادعای خودش، که ایجاد یک تکنیک در روی زمین برای تسخیر زندگی مادی و قوای طبیعی باشد ، موفق شده ،
    و این زندگی ِ مبتنی بر « اصالت مصرف » را ساخته است.

    اما ...
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روشنفکر ضد دین، بنیانش بورژوازی است، نه علم !

    بورژوازی امروز به انتهای رسالتش رسیده است !

    بیداری و عصیان انسان امروز غربی علیه بورژوازی و علم دروغین او و بهشتش

    آنچه را که بورژوازی پیش بینی نمی کرد - و این بزرگترین حقیقت زندگی این قرن و انسان امروز است - عصیان همین انسان در چنین بهشت بورژوازی است .

    درست همانطور که آدم در باغ بهشت اولیه به تعبیر قرآن عصیان کرد؛
    همه چیز داشت و هر چه دلش می خواست می توانست بخورد،
    اما عصیان کرد و از درخت ممنوع خورد,

    انسان ِ امروز ِ غربی ِ وابسته به زندگی مصرفی و زندگی بورژوازی ِ پیشرفته ،که دارد در مرحله ی « امپریالیسم جهانی » زندگی می کند،
    و بر دنیا و زمین و آسمان ها مسلط است ، و بر همه ی مائده ها و نعمت های بشری ِ دنیا دست یافته و می خورد ؛
    عصیان کرده ،
    عصیان در زندگی مرفه و در برخورداری و رفاه !
    میوه ی ممنوعی که انسان امروز را به عصیان واداشته چیست ؟

    خودآگاهی ِ انسانی .

    بیدار شدن و ناگهان احساس کردن که علم هم 3 قرن است که به او دروغ می گوید .
    و « نوکر سرمایه داری » است ، نه « هدایت کننده ی پارسا و دوستدار انسان » !

    به او نمی گویند : « تو که انسانی » یعنی چه ؟

    این شعار ِ « مصرف و قدرت » دیگر برای انسان امروز کافی نیست !
    زیرا به هر دو رسیده است و چیز دیگری می خواهد.

    این شعار ِ بخصوص و این عصیان برای انسان ، از وقتی شروع می شود که تمام رنجهای موقتی مادی و گرسنگی های این جهانی اش بر طرف می شود ،
    و آنگاه نیاز به یک جهان بینی که با آن جهان را بشناسد و بفهمد ، پیدا می کند،

    آنچه که علم ، سه قرن دائما کتمان می کرد و دائما مردم را به طرف اشاعه ی و گسترش « بینش ِ تجاری بورژوازی » منحرف می کرد.

    معنی زندگی کردن چیست؟

    برای چه باید بود؟

    زندگی ای که با این قدرت و با این رفاه اکنون می گذرد ، جهتش کدام است؟

    در این زندگی ، به چه جهتی و به طرف کدام هدف می رویم؟

    به جای « ایمان » ، « ایده آل » ، « ارزش » ، « اخلاق » ، « روح » ، « عشق » ، « فضیلت » و « نیازهای برتر » ،
    که همگی را « علم ِ بورژوا کیش ِ پول اندیش » نفی می کند،

    چه چیز را باید جانشین کرد؟

    باز هم مصرف ؟!

    عصیان می کند !

    نه « علم »جواب می دهد و نه « تکنیک » و نه حتی « علوم انسانی » !

    زیرا همه ی اینها دست اندکار ساختن « زندگی مصرفی » هستند ، مخصوصا زندگی مصرفی در خدمت و برای یک طبقه !

    اما امروزه بورژوازی به انتهای رسالتش رسیده است !

    و برخلاف قرون شانزده و هفده که آن همه ادعا و جوانی و شور و امید داشت، و به آینده اش سخت ایمان داشت ،
    امروزه در انتهای پیری و شکست قرار دارد و رو به زوال همیشگی است .

    و برای همین می بینیم که به حیله و به جنایت های بزرگ دست می زند!
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روشنفکر ضد دین، بنیانش بورژوازی است، نه علم !

    امروزه بورژوازی با کمک روشنفکر ، فاشیسم می سازد !

    امروز بورژوازی به انتهای رسالتش ! رسیده
    و برخلاف قرون شانزده و هفده که آن همه ادعا و جوانی و شور و امید داشت و به آینده اش سخت ایمان داشت، امروز در انتهای پیری و شکست قرار دارد و رو به زوال است و می بینیم که به حیله ها و جنایت های بزرگ دست می زند !

    بورژوازی که دیروز با ارتجاع و دیکتاتوری و اشرافیت های پوسیده مبارزه می کرد،
    و انقلاب کبیر فرانسه راه می انداخت !
    اکنون می بینیم که دژخیم شده است !

    و فاشیسم می سازد !!!

    و ملت ها را می خورد.
    و جز با تکیه بر جنگ و استعمار و قتل عام جهان ، نمی تواند سر پا بایستد !

    می بینیم علم ، برخلاف قرون شانزده و پانزده ، که مست از نابود کردن قرون وسطی ، و محکوم کردن علوم قدیم و فرود آوردن قدرت عظیم کلیسا بود، و پشت سر هم پیشرفت و اختراع می کرد،
    الان به بن بست رسیده است ،

    بطوری که « برتولت برشت » می گوید:
    « انسان امروز از علم بیزار است ، زیرا علم بود که فاشیسم را به وجود آورد ،
    و دو جنگ را به بشریت تحمیل کرد،
    و علم بود که برای اولین بار ، مسئله ی گرسنگی را در سطحی به این وسعت ، ایجاد کرد » !

    آری ! علم است که « استثمار طبقاتی » و « غارت سود اضافی » را به این حد رساند،
    علم است که استعمار را از صورت بدوی ، ساده و صریحش ، این چنین توانا و ریشه دار و سخت کرد.

    علم است که « استعمار فرهنگی » ملت های جهان را پدید آورد.

    علم است که اروپا را « کرگدن وحشی » کرد !
    و دنیای سوم را « بره های مسخ شده ی گرگ زده » ...

    آری علم !
    همان علمی که به دروغ می گفت از قید مذهب آزاد شده است ،
    اکنون می بینیم که « ارباب » عوض کرده است !

    و « پول » را به جای خدا ، « معبود » خود گرفته است
    و برای به دست آوردن ِ این پول ، هر کاری می کند...
    انسان را « مسخ » می کند ،

    و او را آنچنان می سازد که بورژوازی « سفارش » داده است !!
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روشنفکر ضد دین، بنیانش بورژوازی است، نه علم !

    آری علم !
    همان علمی که به دروغ می گفت از قید مذهب آزاد شده است ،

    اکنون می بینیم که « ارباب » عوض کرده است !

    و « پول » را به جای خدا ، « معبود » خود گرفته است
    و برای به دست آوردن ِ این پول ، هر کاری می کند...
    انسان را « مسخ » می کند ،

    و او را آنچنان می سازد که بورژوازی « سفارش » داده است !!
    __________________________________________________ __

    بیم ِ « متلاشی شدن تمدن ِ امروز بشری » !

    بنابراین نیاز انسان امروز به مذهب برای این است که به 2 سوالش پاسخ گوید:
    یکی دادن ِ یک « جهان بینی معنوی بزرگ » و « بیان یک تفسیر روحانی از عالم هستی » ،
    به گونه ای که انسان ِ آزاد - آنگونه که اگزیستانسیالیسم می گوید ، و الان ! راست می گوید - خودش را در آن بیگانه و مجهول احساس نکند.

    دوم ایجاد یا ارائه ی « یک جهت و هدف ِ انسانی برای زیستن » .
    زیرا که یکی از خصوصیات ممتاز انسان نسبت به همه ی حیوانات در این است که حیوانات دیگر زندگی می کنند ، بدون آنکه لازم بدانند که « بفهمند چرا؟ » .
    اما انسان است که وقتی می گویند « زندگی کن » ، قبل از اینکه بگوید چگونه ، می پرسد : « چرا » ؟

    بنابراین ، به این انسان ، فقط « آموختن ِ چگونه زیستن » کفایت نمی کند !

    انسان تا وقتی که گرسنه است به دنبال « مواهب معمولی زندگی » می رود و برای رفع دردهای روزمره اش تلاش می کند،
    و تنها در این هنگام است که از این سوال ها بیش و کم فارغ - یا غافل - می شود.

    اما وقتی این نیازهایش برطرف شد ، « نیازهای اساسی ِ انسان بودند » و « در کجا بودن » برایش مطرح می شود ،
    این است که مذهب امروز و « احساس ِ مطلق مذهبی » ، امروز بیشتر و جدی تر و حیاتی تر مورد نیاز است .

    مسئله ی دیگری که لزوم « شناخت دقیق و عالمانه » ی مذهب را ایجاب می کند ، این است که بررسی ِ تاریخ ادیان ، این حقیقت ِ بزرگ را به ما نشان می دهد که :
    دین ، در مسیر تاریخ ، دارای 2 جریان است :
    یک جریان انسانی
    و یک جریان تاریخی

    جریان انسانی همواره زنده است و بلکه انسان ِ امروز بیش از انسان گذشته به مذهب و « جریان ِ انسانی مذهب » نیازمند است .
    چرا نیازمند است ؟
    برای اینکه انسان ِ گذشته را « سنت » و « احترام ِ به گذشته » اشباع می کرد،
    « ملیت » و « تفاخرات ِ خاک و خون » سیر می کرد،
    و « تلاشش برای زندگی مادی » او را سرگرم و غافل می کرد،
    انسان ِ عصر جدید را حتی « کشف های تکنیکی و علمی » اقناع می کرد،

    اما امروز هیچیک از اینها چنگی به دل انسان نمی زند !
    و باز هم با داشتن ِ همه ی اینها ، باز هم « طغیان » می کند،
    طغیانی که به حد مرگ و جنون می رسد !
    به حدی که بیم ِ « متلاشی شدن تمدن ِ امروز بشری » می رود .

    و این بر خلاف ِ گذشته است .

    در گذشته « جهل انسان » ، « ضعف انسان » ، « ترس انسان » و « نیازهای مادی انسان » با مذهب در آمیخته بود ،
    و انسان « همه چیز » را می خواست از مذهب بگیرد .

    ولی اکنون ، علم ، بسیاری از نیازها را برآورده می کند، آما آنچه را که برآورده نمی کند ، « مذهب ِ متعالی » است ،
    مذهبی است که برای انسان ِ امروز « جهان » را توجیه بکند ،
    و به انسان و زندگی ، « معنی » ببخشد .
    و انسان ِامروز بیش از هر وقت به این مذهب احتیاج دارد ،

    جریان ِ دوم ، آن « جریان منفی » و جریان « حاکم بر تاریخ » است ،
    که ضد این « وجهه ی انسانی » است .
    و آن مذهبی است که به دست قدرت های حاکم ، علیه مردم و برای توجیه وضع موجود به ضرر مردم به کار گرفته می شود.

    این 2 بُعد ِ واقعی و حقیقی در طول تاریخ با هم حرکت و همیشه هم با هم مبارزه داشته اند .
    و اکنون ، در انتهای این تاریخ ، مذهب از این 2 نظر بررسی می شود:
    یکی از نظر وابستگی ما به زمان و قرنی که در جستجوی یک « احساس معنوی » و یک تفسیر ماوراء علمی ،
    و یافتن معنائی ، مفهومی ، روحی ، ایمانی و عشقی متعالی برای زیستن است .

    دوم از نظر اینکه ما وابسته به « یک تاریخ و یک جامعه و فرهنگ مذهبی » هستیم،
    که آن « جریان ِ منفی مذهب » نیز در طول تاریخ ما ، حرکت و حاکمیت داشته و پیوسته بر ضد خود ِ مذهب و بر ضد مردم و تاریخ ما و حرکت مردم ما و اجتماع ما نقش داشته.

    باید این نقش را نشان داد و شناخت !
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روشنفکر ضد دین، بنیانش بورژوازی است، نه علم !

    تفاوت « طبقه ی حاکم » با « هیئت حاکم »

    از قرون 16 و 17 در غرب ، طبقه ی تازه ای به وجود آمد بنام طبقه ی متوسط یا بورژوازی ، یعنی طبقه ای که با پول کار می کند و با تجارت و کسب و با فروش کالاهای صنعتی روزگار می گذراند.
    بورژوازی که به وجود آمد ، نهضت فکری ِ جدیدی نیز شکل گرفت.

    این طبقه را به آن جهت طبقه ی متوسط می گویند که در قرون وسطی ، در جامعه ی فئودالی و مالکیت های بزرگ ، جامعه به دو طبقه تقسیم می شود:

    یکی « طبقه ی اشرافی یا اربابی » ، که صاحب همه چیز است ،
    هم نیروهای مادی و اقتصادی ِ جامعه را مالک است،
    و هم - به همین دلیل - نیروهای معنوی ، اخلاقی ، فکری ، هنری و ادبی جامعه را در اختیار دارد.

    و دیگری « طبقه ی رعیت » است به معنای ِ اعم :
    چه به شکل « سرو » در دوره ی « سرواژی » - یعنی دهقانی که برده نبود ، اما وابسته به زمین بود ، و وقتی مالک ملکش را می فروخت ، دهقان هم با زمین فروخته می شد -
    و چه به صورت « برده » در برده داری ، - که غلام ، وابسته به زمین نبود، اما یکی از اموال مالک به حساب می آمد و مانند حیوانات و اشیاء خرید و فروش می شد و مالک ، صاحب ِ جان و هستی اش بود -
    و چه به شکل تکامل یافته ترش : دهقان - که برده نبود ، وابسته به زمین هم نبود ، رسما هم خرید و فروش نمی شد ، اما فاقد همه چیز بود.

    به این 2 طبقه ، به طور اعم گفته می شود : طبقه ی حاکم و طبقه ی محکوم .

    « طبقه ی حاکم » ، غیر از « هیئت حاکم یا هیئت حاکمه » است !
    هیئت حاکمه عبارت از دستگاه و مجموعه ی افرادی است که حکومت ِ اجتماع را به عهده دارند و قدرت های « سیاسی ، قضائی و نظامی » به دست آنهاست,
    و اینان ، یک « گروه » اند ، نه یک « طبقه ».

    اما « طبقه ی حاکم » ، طبقه ای است که همه ی « قدرت های اجتماعی ، معنوی و مادی » در قبضه ی آنهاست .
    حتی اگر وارد در مسائل سیاسی نباشند !
    حتی اگر پست سیاسی هم نداشته باشند !

    هر یک از افراد ِ این طبقه ، به میزان « سرمایه و قدرت و نفوذی » که بر روی گروهی دارند ، جزء « طبقه ی حاکم » قرار می گیرند .
    ولو با « هیئت حاکم » ارتباط مستقیم نداشته باشند ،
    و حتی اگر مخالفشان هم باشند !
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روشنفکر ضد دین، بنیانش بورژوازی است، نه علم !

    ظهور طبقۀ متوسط

    میان این دو طبقه - که بطور اعم « طبقه ی حاکم » و « طبقه ی محکوم » نامیده می شوند -
    به این صورتش در قدیم - دوره ی برده داری ، دوره ی فئودالیته و دوره ی سرواژی - یک خلاء مطلق وجود دارد.

    این « دو گانگی طبقاتی » را در جامعه های قدیم - حتی در دهات - به روشنی می توان دید ، که در چهره های مختلفش ، حتی در معماری منعکس است.
    این دو طبقه ، کاملا دور از هم و در دو سر یک « خط اجتماعی » هستند.

    در معماری قدیم ، در روستاها ، تا همین اواخر می شد دید که در خانه ی اربابی ، اتاقی که ارباب اشخاص را می پذیرد ، شکل ساختمانی خاصی دارد.
    اتاق های ما معمولا اشکال هندسی محدودی داشته است، یا مربع است یا مربع مستطیل و یا چند گوش ، ولی سطح ِ کف اتاق یکدست است و « بالا و پایین بودنش » جنبه ی اعتباری دارد و در متن اتاق نیست.
    اما در معماری قدیم ، اتاق تقسیم می شود به دو قسمت :
    اول مربع مستطیل بزرگی است که مجموعه ی اتاق را می سازد ، و چسبیده به آن ، مربع مستطیل یا مربع کوچکتر دیگری است که به این اتاق اضافه شده است که در برخی روستاها به آن « شاه نشین » می گویند.
    این قسمت ، بظاهر ، از اتاق اصلی جداست ، یعنی 3 دیوار مستقل و مجزا دارد و دیوار چهارمی نیست که به اطاق وصل شود.
    بنابراین وقتی وارد این ساختمان می شویم ، دو اتاق در کنار هم می بینیم که یکی بزرگ است و یک کوچک و هر دو به هم متصل ، و میانشان در یا دیواری نیست.
    این 2 قسمت بطور متضادی فرش شده است:
    چیزهای گرانبها در اتاق کوچکتر و چیزهای ساده تر و بی ارزش تر سهم اطاق بزرگتر است.

    این 2 اتاق گر چه متصل به همند ، اما همه چیز ، از نوعی جدائی شکایت می کند!
    از فرش و پرده و تزئینات بگیرید تا ارتفاع سطح ، که همیشه قسمت کوچکتر - شاه نشین - بر بلندی ایستاده است.
    در زمستان کرسی را در قسمت شاه نشین می گذاشتند ، چرا که بر خلاف امروز ، کرسی جنبه ی اشرافی داشته و بخاری ِ چوبی یا ذغالی را در قسمت عمومی می گذاشتند که نه پشتی دارد و نه تشک اختصاصی.

    معمار و معماری قدیم این همه می کوشد تا « تضاد و دوگانگی طبقاتی » را حتی در کف اتاق ، شکل اتاق ، تاقچه های اتاق ، تزئینات معماری و بقیه ی دکورها نشان بدهد ، و « واقعیت » ببخشد !

    این به آن جهت است که در تضاد وحشتناک طبقاتی ، ارباب از نظر نوع کارش با دهقان ، تماس مستقیم دارد،
    و باید در یک اتاق جمع شوند و در زیر یک سقف بنشینند .
    (بر خلاف نظام های سرمایه داری که سرمایه دار ممکن است هرگز روی کارگر را نبیند و نامش را نیز نشنود. بخصوص در سرمایه داری سازشی امروز - که تراست ها و کارتل های بزرگند - که هزاران نفر در موسسات مختلفشان کار می کنند و هیچکدام نمی دانند که سرمایه دار یا سرمایه داران ِ این موسسه یا تراست یا کارتل ، کی و کی هایند !)

    در این دوره ، مذهب نقش « هماهنگی و پوشش این دو قطب متضاد » را بازی می کند،
    یعنی اختلاف شدید طبقاتی ِ این 2 قطب را به شکل « اشتراک دینی » می پوشاند . و این دو طبقه ی جدا و متضاد را با هم جمع می کند و تالیف می دهد.

    در اینجا مقصود از مذهب، عبارت است از بُعد مذهبی ، از « سه بُعد مشخصه طبقه ی حاکم »،
    که مذهب را به شکلی تبلیغ یا مسخ و تحریف می کنند که بتواند چنین نقش اجتماعی را بازی کند !

    این مذهب ، 2 طبقه ی ارباب و رعیت را در مراسم ِ خاص ِ دینی ، در یک جا جمع می کند - مثل مراسم روضه خوانی و تعزیه و ... -
    اما معماری ِ متضاد می کوشد که در « جمع شدن ِ ناگزیری این دو طبقه » نیز ، اختلاف طبقاتی را حفظ کند و نگذارد که ارباب و رعیت کنار هم بنشینند.
    ارباب و وابستگانش و شخصیت هائی که هم شان او هستند، در شاه نشین و در بلندی می نشینند ، و رعیت پائین و اطراف اتاق ساده ی اولی .

    تا اینکه سر و کله ی « دکاندار » پیدا می شود!
    او (دکاندار) که تا دیروز رعیت ساده ای بود و جایش در اتاق بزرگ ِ ساده و پست تر از اتاق ارباب ،
    اکنون مقام و منزلتی دیگر پیدا کرده است ، چرا که اکنون او پولدار است و ارباب بدهکارش ! و خانواده ی ارباب محتاج او .
    سرمایه برایش « شخصیت » ساخته است ، اما نژاد و تبار ندارد. آقا زاده و حاجی زاده و بزرگ زاده نیست !
    از یک سو او را نمی توان در گروه رعیت ساده نشاندش ، و از سوی دیگر ، بی اصل و ریشه بودنش نمی گذارد که در جای ارباب بنشیند؛
    پس حد وسطی باید ساخت ،
    و چنین می کنند !
    پله ی پایین کرسی ، که در هر صورت اربابی است ، اما اندکی پایین تر را به او می دهند که حد وسط ارباب نشین و رعیت نشین است.

    اینجاست که « طبقه ی متوسط » به وجود می آید.
    طبقه ای که نه دیگررعیت ساده است و نه از نژاد ارباب.
    در عمل ارباب است، اما بی اصلی و بی ریشگی ، در فرودست ارباب می نشاندش .

    طبقه ی متوسط به رشد کردن آغاز می کند و اندک اندک سر بر می آورد ، تا اینکه دورادور ِ کرسی ارباب را اشغال می کند و بالاخره ارباب را بیرون می راند.
    و این یعنی « انقلاب طبقه ی متوسط » .

    « انقلاب بورژوازی ِ انقلاب کبیر فرانسه » از این دست است :
    انقلاب طبقه ی متوسط ِ تازه به دوران رسیده ِ پولدار ، روشن بین ، متفکر و متحول در برابر اشرافیت ِ پوسیده ی بی معنی ِ قدیم ، که تفاخر و تفاضل ِ نژادی و برتری های خانوادگی راملاک برتری می دانستند.

    انقلاب ِ طبقه ی متوسط، ملاک ها و معیارها را عوض می کند ...
    دیروز ملاک برتری ، خون و خاک و نژاد و خانواده بود،
    و امروز اقتصاد و پول و سرمایه .
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi