صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17

موضوع: ▐✿▐✿▐✿▐بررسی دلائل خاتمیت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله ▐✿▐✿▐✿▐

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,809
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    عرفاى اسلامى مي‌گويند: «الخاتم من ختم المراتب باسرها» يعنى پيامبر خاتم آن است كه همه مراحل را طى كرده و راه نرفته و نقطه كشف نشده از نظر وحى باقى نگذاشته است.

    و با كشف آخرين دستورهاى الهى جايى براى كشف جديد و پيامبر جديد باقى نمي‌ماند، مكاشفه تامه مهديه كامل‌ترين مكاشفه‌اى است كه در امكان يك انسان است و آخرين مراحل آن است. بديهى است كه هر مكاشفه ديگر بعد از آن مكاشفه، جديد نخواهد بود، از قبيل پيمودن سرزمين رفته است و سخن و مطلب جديد همراه نخواهد داشت.

    سخن آخر همان است كه در آن مكاشفه آمده است.

    «وَ تَمَت كَلمهُ ربكَ صِدقاً و عدلاً لامبدلَ لكلماتِه وَ هُوَ السميعُ العليمُ»
    «و سخن راستين و موزون پروردگارت كامل شد، كسى را توانايى تغيير دادن آنها نيست او شنوا و دانا است».

    پس معلوم شد كه انديشه ختم نبوت بر اين پايه است كه اولاً مايه دين در سرشت بشر نهاده شده است، سرشت همه انسان‌ها يكى است، سير تكاملى بشر يك سير هدف‌دار و بر روى يك خط مشخص و مستقيم است، از اين رو حقيقت دين كه بيان كننده خواسته‌هاى فطرت و راهنماى بشر به راه راست است يكى بيش نيست.

    ثانياً: يك طرح به شرط فطرى بودن، كلى بودن و به شرط مصونيت از تحريف و تبديل و به شرط حسن تشخيص و تطبيق در مرحله اجرا مي‌تواند براى هميشه رهنمون، مفيد، مادر طرح‌ها و برنامه‌ها و قوانين جزئى و بي‌نهايت واقع گردد.





    ویرایش توسط مدير محتوايي : 08-01-2014 در ساعت 09:51
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكر

    مدير اجرايي (07-06-2013)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,809
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    اثبات خاتميت پيامبر از طرق آيات قرآن:

    مسأله پيامبر واينكه ايشان آخرين پيامبر الهى است از مسائلى است كه همه مسلمين از هر گروه و مذهبى به آن معتقدند و از ضروريات اسلام است كه هر كسى كه مختصر معاشرتى با پيروان اين كتب داشته باشند، بزودى در مي‌يابد كه آنها پيامبر اسلام (ص) را آخرين پيامبر الهى مي‌دانند.

    و اين مسأله چيزى نيست كه تنها به دلائل عقلى بتوان اثبات كرد. بلكه سرچشمه‌ اين اعتقاد به قرآن‌مجيد و روايات اسلامى باز مي‌گردد. به همين دليل نخست به سراغ آيات قرآن مي‌رويم و به آنها مي‌پردازيم. آيه عمده‌اى كه به وضوح گواه بر اين معنى است. آيه 40 سوره احزاب است:

    «ما كان محمد ابا احد من رجالكم ولكن رسول الله و خاتم النبيين و كان الله بكل شى عليما»
    «محمد پدر هيچ يك از مردان شما نبود ولى رسول خدا و خاتم پيامبران است و خداوند بر همه چيز آگاه است».

    در اين آيه به داستان زيد اشاره شده كه به اصطلاح پسرخوانده پيامبر اسلام (ص) بود و پيامبر با همسر مطلقه او ازدواج كرد تا سنت نادرست «پسرخواندگى» را در هم بشكند و زنى كه با وساطت پيامبر (ص) به همسرى زيد درآمده بود و بر اثر ناسازگارى جدا شده بود بي‌سرپرست نماند. مي‌فرمايند: محمد (ص) پدر هيچ يك از مردان شما نبود بنابراين ازدواج با همسر مطلقه زيد، همچون ازدواج با همسر فرزندان محسوب نمي‌شد.

    ولى او رسول خدا و خاتم پيامبران است در اين آيه نسبت پدر و فرزندى جسمانى و نسبى را به طور كامل نفى مي‌كند، ولى در جمله بعد ارتباط معنوى حاصل از مقام نبوت و خاتميت را اثبات مي‌نمايد. يعنى او پدر جسمانى شما نيست، بلكه پدر روحانى است، آن هم پدرى براى شما و نسل‌هاى آينده تا پايان دنيا.

    بايد توجه داشت پيامبر (ص) چند پسر نسبى به نام «قاسم»، «طيب»، «طاهر» و «ابراهيم» داشت كه همه آنها پيش از بلوغ چشم از جهان فروبستند به همين دليل نام «رجال» «مردان» بر آنها اطلاق شد.

    و رابطه ديگرى بين مسأله ختم نبوت و نداشتن فرزند پسر نيز وجود دارد و آن اينكه بسيارى از اولاد انبياء پيامبر بودن و چون پيامبر ديگرى باشد، بنابراين نداشتن فرزند پسر، تأكيد و اشاره است بر ختم نبوت و در پايان آيه مي‌فرمايد:

    خداوند بر هر چيز آگاه است و آنچه از معارف و علوم و مسائل اصول و فروع لازم بوده در اختيار پيامبر خاتم گذارده است. و بين آغاز و پايان آيه پيوند داده شده كه در آغاز پدر بودن جسمانى آن حضرت نسبت به امت نفى شده و در آخر آيه ازدواج با زنان پيامبر نفى شده زيرا او خاتم پيامبران و پايان‌دهنده پيامبران است لذا حفظ احترام او لازم است و ترك ازدواج با همسران او بعد از وفاتش گوشه‌اى از اين احترامات مي‌باشد. مفسر معروف «محمد بن جرير طبرى» كه در قرن سوم مي‌زيسته، و تفسير او از قديمي‌ترين تفاسير است در ذيل آيه فوق مي‌نويسد:

    «و خاتم النبيين الذى خَتم فَخَتَم عَلَيها فَلا تُفْتَحُ لا حدٍ بعَدهُ الى قيامِ الساعهٍ»
    «او خاتم پيامبران است كسى كه خداوند نبوت را به او پايان داد و بر آن مهر نهاد و براى كسى بعد از او تا قيامت گشوده نخواهد شد».




    ویرایش توسط مدير محتوايي : 08-01-2014 در ساعت 09:51
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكر

    مدير اجرايي (07-06-2013)

  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,809
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    مفسر بزرگ «طبرسى» كه تقريباً يك قرن بعد شيخ طوسى مي‌زيسته، با صراحت همين معنى ذيل آيه فوق آورده و آن را توضيح داده است.

    «ابوالفتوح رازى» كه از مفسران عالى مقام قرن ششم است، و تفسير خود را به فارسى نگاشته در تعبير جالب ذيل «خاتم النبيين» مي‌نويسد «و بازپسين پيامبران تا پندارى كه او مهر نبوت است، به نبوت او در بعثت انبياء را مهر كرده‌اند». و همين معنا در آيات متعددى از قرآن مجيد به كار رفته و قرآن در مورد گروهى از كفار مي‌گويد:

    «ختم الله على قُلُوبِهِم و على سَمْعِهِم»
    «خداوند بر دل‌ها و گوش‌هاى آنان (منافقان مهر نهاده) ودرك و شنوايى آنها نسبت به حق پايان گرفته است».

    اين آيه نه تنها پايان دهنده نبيان است بلكه پايان دهنده رسولان نيز هست چون كسى كه خاتم الانبياء است به طريق اولى خاتم رسولان نيز هست، زيرا هر رسولى نبى است و مرحله رسالت مرحله‌اى فراتر از نبوت است. از جمله آيات ديگرى كه دلالت بر جامعيت و خاتميت حضرت ختمى مرتبت محمد (ص) دارد اولين آيه مباركه سوره «حمد» است. «الحمد لله رب العالمين» ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.

    چون «الله» اسم جامع است و «رب» هم در اين آيه مباركه رب مطلق است و «عالمين» هم جمع است و شامل جميع عوامل جبروتيه و ملكوتيه و ناسوتيه و عوالم طوطيه و عرضيه و عوالم عنبيه و شهوديه اطلاق مي‌گردد. و از آنجا كه خاتم الانبياء حضرت محمد مصطفى (صل الله عليه و آله) مظهر اسم جامع «الله» و مظهر «رب مطلق» است مربى جميع عوالم است، وجودش رحمت است براى تمام عوالم لذا در اين آيه آمده است «و ما أرسلناك الاّ رحمَه للعالمين» يعنى «نفرستاديم تو را مگر رحمت از براى تمام عالميان».

    و اين رحمت سعى احاطى شامل من سبق و من الحق مي‌باشد. بدليل اينكه حقيقت محمديه صادر نخستين و اولين جلوه رب‌العالمين است. چنانكه عقل و نقل و برهان مثبت اين حقيقت است. كه آن حضرت فاتح است در قوس و نزول و خاتم است در رأس صعود.

    در آيه مباركه «اقتَربَت الساعَهُ و انشق القَمَر»

    انشقاق قمر يعنى شكافتن ماه توأم با اقتراب ساعت قيامت ذكر گرديده و علامت و نشانه آن است كه دوره نبوت و رسالت با بعثت حضرت محمد (ص) منتفى گرديده و نبوت بوجود حضرت ختمى مرتبت به انتها مراتب كمال رسيد و بعد از بعثت آن حضرت نبايد ديگرى پيغمبرى بيايد زيرا مافوق مرتبه خاتميت كه مرتبه كمال نهايى در نبوت است مرتبه‌اى نيست مگر مرتبه احديت محضر مطلقه.

    پس اين آيه مباركه خود برهان ساطع و دليل قاطع بر خاتميت آن حضرت است.

    در آيه

    «و يومَ نَبْعَثُ فى كلِ اُمهِ شهيداً علَيهم من اَنْفُسَهُم و جئِنابِكَ شهيداً على هَولاء و نَزلَنا عَلَيك الكَتاب تبياناً لكل شى و هُدى و رَحمَه و بُشرى لِلمُسلمينَ»

    «روزى مي‌آيد كه در ميان هرامت و طائف شاهدى بر آنان مبعوث مي‌كنيم (مراد روز قيامت است كه از هرامت آن شخصى كه از جهت روحانيت و معرفت و بصيرت تفوق بر افراد آن امت دارد بر آنان شاهد مي‌شود) و تو را نيز بر اين شاهدين شاهد قرار مي‌دهيم و براى تو كتابى نازل كرده‌ايم كه در آن بيان هر چيزى هست و هدايت و رحمت و بشارت است بر مسلمين».

    اين آيه از دو جهت بر خاتميت حضرت محمد (ص) دلالت مي‌كند:
    از جهت اينكه پيامبر اسلام شاهد مي‌شود بر تمام شاهدينى كه براى امت‌ها معين خواهند شد، و چون شاهد محيط و ناظر و حاكم بر ديگران است، و رسول اكرم (ص) در روز قيامت بر همه شاهدين امم جهان شاهد خواهد بود: پس برترى و حكومت و فضيلت آن حضرت بر همه طوائف و امم گذشته و آينده ثابت مي‌شود.

    از جهت اينكه قرآن مجيد بيان كننده هر چيز است، و در قرآن احتياجات بشر تأمين شده و كليات حقائق و معارف و علوم مبدأ و معاد و سير و سلوك، تدبير منزل و مدينه، وظائف انفرادى و اجتماعى و... در اين كتاب آسمانى مندرج شده است معناى ختم نبوت و خاتميت هم همين است، زيرا وقتى كه در دسترس بشر كتابى باشد كه محتوى كامل‌ترين قوانين اجتماعى و جامع‌ترين وظايف صلاح و سعادت افراد است ديگر نيازى به كتاب و شريعت ديگر نيست.



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 08-01-2014 در ساعت 09:52
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكر

    مدير اجرايي (07-06-2013)

  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,809
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    اثبات خاتميت پيامبر از طريق روايات:

    همان‌گونه كه قبلاً اشاره شد اعتقاد به جاودانى بودن اسلام، مورد اتفاق همه علما و دانشمندان اسلامى است و سرچشمه اين عقيده علاوه بر آيات قرآنى روايات بي‌شمارى است كه از پيامبر گرامى اسلام (ص) و ديگر پيشوايان معصوم رسيده است كه به مختصرى از آنان اشاره مي‌كنيم.

    1- در حديث مشهورى كه در بسيارى از منابع حديث و تفاسير نقل شده از پيامبر اكرم (ص) مي‌خوانيم كه مي‌فرمايد:

    «مثلى و مثل الانبياء كمثل رجل بين دار افاتمها و اكمل‌ها الاموضع لبنه فجعل الناس بدخلونها و يتعجبون منها و يقولون: لولا موضع اللبنه قال رسول الله (ص) فانا موضع اللبنه جئت فختمت الانبياء»

    مثل من در مقايسه با پيامبران پيشين همانند فردى است كه خانه‌اى (بسيار زيبا وجذاب) بسازد و مردم وارد بشوند و از زيبايى آن در شگفتى فرو روند و بگويند (بنايى بهتر از اين نديدم) جز اينكه جاى يك خشت آن خالى است،

    پس رسول خدا (ص) فرمود: من جاى آن خشت خالى هست، آمدم و سلسله پيامبران را پايان دادم. اين حديث در مجمع البيان ج 7 و ص 3628 نيز آمده است.
    از جمله در اصول كافي مي‌خوانيم:

    «حلال محمد حلال ابداً الى الى يوم القيامه و حامه حرام ابد الى يوم القيامه لايكون غيره و لا يجئى غيره»

    «حلال محمد(ص) حلال است تا ابد تا روز قيامت، و حرام او حرام است تا ابد تا روز قيامت غير آن نخواهد بود و اين چيزى است كه جز با «خاتميت پيامبر اسلام(ص) سازگار نيست، زيرا با آمدن پيامبر ديگرى حداقل قسمتى از احكام پيامبر پيشين نسخ مي‌شود».

    مرحوم مجلسى نيز اين حديث را در بسيارى از مجلدات بحار نقل كرده است.
    در كتاب اكمال‌الدين صدوق (در باب 37) مذكور است كه حضرت عبدالعظيم حسنى به محضر حضرت علي‌بن محمدالنقي(ع) مشرف شده، ايمان و عقيده خود را اين طور عرض مي‌كند. و ان محمد ابن عبدالله عبد و رسول پروردگار متعال بوده و خاتم‌الانبياء است و پيغمبرى پس از آن حضرت نخواهد آمد تا روز قيامت و شريعت او ختم كننده شريعت‌ها و باقيست تا روز قيامت.



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 08-01-2014 در ساعت 09:53
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكر

    مدير اجرايي (07-06-2013)

  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,809
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    دين خاتم پاسخگوى علوم نوين:

    در اين قرن بيستم كه اصول و تمدن جديد از اسرارى پرده برداشته كه قبلاً در توانايى بشر نبوده است، هرگاه به دقت در قرآن ملاحظه كنيم، بسيار تعجب خواهيم نمود براى هر يك از علماى اروپا و امريكا و آسياى شرقى كه در ايشان فطرت سالم بشرى وجود داشته باشد مسائل قرآن تعجب‌آورتر است زيرا آنها معمولاً به تجربه ايمان دارند و امورى را قابل تعقل مي‌دانند كه از مقدمات تجربى و نتيجه‌نهايى رسيده باشد، در واقع معادله اصل زندگى و علوم از نظر ايشان حتى در علومى مثل رياضى، شيمى، فيزيك هم مبتنى بر نتيجه‌گيرى از آزمايش‌ها و تجربه‌هاست.

    اگر اين علماى غربى و شرقى اندكى در بعضى از آيات قرآن بينديشند و از خود بپرسند كه چگونه براى محمد بن عبدالله(ص) كه در صحراى شن زيسته و درس و كتابى نخوانده است و تحت تأثير هيچ‌يك از تمدن‌هاى ملل گذشته نبوده است امكان بيان اين‌گونه نظريات علمى فراهم بوده است، و با مقايسه بين آنچه كه قرآن مي‌گويد و نتايج شگرف تجربى خود سخت دچار حيرتند و تعجب خواهند كرد. مي‌دانيم كه ظاهراً نه محمد (ص) و نه پيروان او ماده را به معنى امروز نمي‌شناختند و خواص تحليلى عناصر مركب را نمي‌دانستند چگونه استمداد الهى و وحى براى محمد (ص) امكان داشته است كه در قرآن بگويد «من الماء كل شى حى» «هر چيز زنده از آب است».

    حال آنكه شيمي‌دان و درس‌ نخوانده است و مي‌دانيم كه در اين روزگار اين معادله را از مهمترين معادلات و به منزله معادله مادر براى همه جانداران مي‌داند، شك نيست كه فقط در پناه الهام و كمك آسمانى است. بايد در نظر بگيريم كه كسى كه نه آزمايشگاهى داشته و نه شيمي‌دان بوده است چگونه به يارى خدا و وحى امكان دارد «عسل را مايه شفاى بيماري‌ها بداند» و امروز پس از اينكه آزمايش‌گاههاى آمريكا و روسيه و اروپا آن را تجزيه نموده‌اند مؤسسات عالى ارزش مواد غذايى اعلان مي‌كند كه عسل براى شفاى بيشتر بيماري‌هاى انسان داروى بسيار خوبى است و كمتر داروى مركبى در جهان مي‌توان پيدا كرد كه به پاى آن برسد.
    هم‌چنين در قرآن به زبان محمد (ص) آمده است:

    «و ترى الجبال تحسبها جامده و هى تمومى السحاب صنع الله الذى اتقن كل شى انه خبير بما تفعلون»

    «وكوه‌ها را مي‌بينى و آنها را ساكن مي‌پندارى و آنها حركت مي‌كنند همچون مرور كوهها صنع پروردگارى كه همه چيز را در دست ساخت و به درستي‌كه او آگاه است به آنچه مي‌كنيد».

    هزار سال پس از نزول قرآن علماى فلك كشف كردند كه سياره زمين با همه كوه‌هايى كه بر آن قرار دارد و بسيار سنگين و داراى بيشترين وزن مخصوص هستند در فضا مي‌چرخند و همچون مرور ابرها مرور مي‌كند و اگر چشم‌ها حركت خورشيد و ماه را از خاور به باختر مي‌بيند نتيجه حركت زمين از باختر به خاور است. از نخستين افرادى كه اين مطلب را كشف كرد و بر آن اقامه دليل كرده (كپرنيك) است كه در قرن شانزدهم ميلادى بوده است و پس از او اكتشاف‌هاى ديگر نظريه او را تأييد نموده است، مي‌بينيد كه چهارده قرن قبل به چه زيبائى اين نظر را بيان داشته است، چگونه محمد (ص) اين مطلب را دانسته است و قرآن حاكى ا ز آن است، آيا مي‌توان غير از وحى طريق ديگرى براى آن قائل شد؟

    «والشمس تجرى لمستقرلها ذلك تقدير العزير العليم و القمر قدرناه منازل... و كل فى فلك يسبحون»
    «آفتاب در قرارى كه براى اوست سير مي‌كند و اين قرار خداى چيره و داناست و براى ماه هم منازلى را مقرر داشتيم و هر يك در دگرگونى رفت و آمد مي‌نمايند، شناورند».

    اكنون پس از هزار سال يا بيشتر، دانشمندان علوم فلك كشف كرده‌اند كه خورشيد هم در حركت دائمى است و با ابزار و مقايسه‌‌هاى جديد حتى معدل سرعت آن را هم به دست آورده‌اند و معتقد شده‌اند كه خورشيد و منظومه‌ شمسى در مدار خود و در جهت برخ نسر با سرعتى معادل يك ميليون و نيم ميل در هر روز حركت مي‌كند. و با وجود اين سرعت پس از يك ميليون سال ممكن است بر برج اصلى خود، برسد، در اختيار دانشمندانى كه چنين نظريه‌اى داشته‌اند هم وسائل جديد قرار داشت امواج الكترونى در اين مسأله كمك كرده است و موفق شدند با دوربين‌هاى مجهز بعضى از امور را مشاهده نمايند، آيا در هزار سال پيش چنين ابزار و وسايلى در اختيار پيامبر (ص) بوده است؟



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 08-01-2014 در ساعت 09:53
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكر

    مدير اجرايي (07-06-2013)

  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,809
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    نتيجه‌گيرى:

    اثبات خاتميت پيامبر اكرم(ص) از طرق مختلف ثابت شد و در اينجا يك نتيجه‌گيرى كلى بيان مي‌شود. ما مي‌دانيم كه عمر پيامبر اسلام دائمى نبوده و ايشان هم مثل ساير پيامبران عمر محدود داشتند ولى دين ايشان ضمانت بقا تا قيامت را دارد و همين كافى است كه پيامبر جديد لازم نباشد چون هنگامى بعثت پيامبر جديد لازم هست كه وحى در دسترس مردم نباشد. اما اگر دينى ضمانت بقا داشته باشد، هميشه وحى دردست مردم باقى مي‌ماند و به پيامبر جديد نيازى نيست. اگر دين اسلام به دست پيغمبر با كمك امامان معصوم در سراسر دنيا منتشر شود و امكان نشر معارف اسلام فراهم شود مي‌توان گفت كه بعثت پيامبر جديد از اين جهت هم لزومى ندارد.

    و ديگر اينكه اگر قرآن از تحريف مصون بماند و ضمانتى براى سلامت از تغيير و تحريف داشته باشد اين حكمت هم منتفى مي‌شود، چرا كه براساس اين حكمت، پيامبر جديد براى تصحيح تحريفات در كتاب آسمانى لازم است و وقتى تحريفى نباشد ضرورتى براى آمدن پيامبر جديد وجود ندارد.

    و امر ديگر براى كافى بودن پيامبر اسلام و احكام ايشان تا قيامت اين است كه پيچيدگى روابط اجتماعى در زندگى بشر به حدى برسد كه احكام دين سابق، پاسخگوى آنها نباشد. اما اگر همه قوانين اجتماعى كه براى زندگى بشر لازم است، در زمان تلقى وحى به مردم ابلاغ گردد ـ خواه به صورت جزئى و خاص بيان شود و يا به صورت كلى ـ و اين قوانين ضمانت بقا داشته باشد، يعنى خداى متعال، كه داناى به همه چيز است، تمام تحولات آينده در زندگى بشر را ملاحظه كند و بداند كه اين تحولات به گونه‌اى خواهد بود كه قوانين بنيادى جديدى را ايجاب كند تا لازم باشد كه قوانين اسلام نسخ شود، ديگر احتياجى به پيامبر جديد نمي‌باشد.

    البته بايد توجه داشت كه اين فرض، مربوط به مقام ثبوت است و براى اثبات آن بايد دليل اقامه كنيم و در مقام اثبات اين فرض، عقل راهى ندارد، زيرا عقل نمي‌تواند بفهمد كه آيا شرايط جديد در زمان‌هاى آينده، مقتضى قوانين جديد هست يا نه. علت قصور عقل در اين مسئله اين است كه:

    اولاً: عقل ما قادر نيست كه حكمت‌ها و علل حقيقى قوانين را به دست آورد تا بعد از كشف اين حكمت‌ها حكم كند كه تا چه زمانى اين حكمت‌ها هست تا قوانين باقى بماند و در چه زمانى اين حكمت‌ها منتفى است تا قوانين قبلى فسخ شود و قوانين جديد وضع شود. البته ما مي‌توانيم حكمت بعضى قوانين الهى را بفهميم و يا دست كم به آنها ظن پيدا كنيم ولى در مورد همه احكام اين كار امكان ندارد.

    ثانياً: ما قدرت پيش‌بينى آينده را نداريم تا بفهميم كه چه زمانى اين حكمت‌ها لا حكمت مي‌شود و يا نمي‌شود. پس بايد به دلايل نقلى معتبر، تمسك كنيم، يعنى آن را از راه تعبد، كشف كنيم.

    وقتى كه از راه دليل معتبر فهميديم كه خدا اسلام را آخرين دين و پيامبر اسلام را خاتم الانبياء و قرآن را آخرين كتاب آسمانى قرار داده است و از طرف ديگر چون حكمت الهى و كار خدا حكيمانه است، مي‌فهميم كه حتماً شرايط جديدى تا ابد پيش نمي‌آيد كه قوانين جديدي را ايجاب كند و باعث نسخ قوانين اسلام گردد. البته ممكن است در زمان‌هاى بعد از ظهور اسلام شرايطى پيش آيد كه احكام جزئى بطلبد، اما چون اين احكام جديد براساس يك سلسله قواعد كلى است كه آن قواعد كلى از ابتداى پيدايش اسلام وضع شده وضع احكام جديد به معناى نسخ احكام قبلى اسلام نيست.

    بايد توجه داشت كه احكام لازم براى شرايط جديد را هر كس نمي‌تواند از اصول و قواعد كلى اسلام استنباط كند، بلكه اين كار بر عهده كسانى است كه صلاحيتش را داشته باشند و فقيه جامع‌الشرايط باشند اين احكام جديد به عنوان احكام حكومتى شناخته مي‌شوند.

    در چنين موارد، فقيه جامع‌الشرايط كه مبانى كلى فقه اسلام را مي‌داند با توجه به آن مبانى و قواعد و تطبيق آنها بر موارد خاص، حكم حكومتى صادر مي‌كند كه اين حكم حكومتى، مقرراتى است كه تا زمانى كه شرايط ايجاب مي‌كند، معتبر خواهد بود و اين حكم حكومتى قانون اسلامى است، چرا كه براساس قواعد اسلامى تدوين شده است و معناى نسخ قواعد و احكام اسلام نيست.


    ویرایش توسط مدير محتوايي : 08-01-2014 در ساعت 09:53
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. تشكر

    مدير اجرايي (07-06-2013)

  14. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,809
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    فهرست منابع:

    قرآن كريم
    جعفرى ـ محمد تقى ـ ترجمه و تفسير نهج‌البلاغه ـ جلد دوم ـ تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
    افرام البستانى فؤاد ـ المنجد: فرهنگ جديد عربى به فارسى (ترجمه منجد الطلاب) ترجمه مهدى بندربيگى ـ انتشارات حد.
    اميرپور، على ـ خاتميت، سازمان مطبوعاتى مرجان، چاپ دوم.
    دانشمند معظم دكتر ح ـ م ـ ت، محاكمه و بررسى باب و بهاء، انتشارات مصطفوى ـ تهران (1344، هـ . ش).
    خلخالى ـ انيس الاعلام، نشر مرتضوى (1319، هـ .ق).
    مكارم شيرازى ـ ناصر ـ قرآن و آخرين پيامبر ـ چاپ سوم ـ دار الكتب الاسلاميه مرتضى آخوندى 1349.
    مكارم شيرازى ـ ناصر ـ تفسير نمونه ـ دارالكتب الاسلاميه.
    علامه طباطبائى ـ‌ سيد محمدحسين ـ الميزان فى تفسير القرآن ـ نشر بنياد علمى و فكرى علامه طباطبائى و مركز نشر فرهنگى رجاء و انتشارات اميركبير.
    طبرسى امين الاسلام فضل بن حسن ـ مجمع البيان فى تفسير القرآن: (468-548 هـ .ق) دار المعرضة البيروت (1408 هـ .ق).
    قرشى ـ سيد علي‌اكبر ـ قاموس القرآن ـ دار الكتب الاسلاميه ـ (1378 هـ . ق).
    كلينى ـ‌ محمد بن يعقوب ـ اصول كافى: دار الكتب الاسلاميه تهران (1363 هـ . ش)
    مجلس شيخ الاسلام محمد باقر ـ بحارالانوار ـ تأليف، دار الكتب الاسلاميه، تهران.
    مطهرى ـ مرتضى ـ مجموعه آثار جلد سوم (ختم نبوت) انتشارات صدرا.
    بيهقى ـ‌ ابوبكر ـ احمد بن حسين ـ دلائل النبوق.
    ترجمه تفسيرى انجيل عيسى مسيح.
    منبع :پژوهشکده فرهنگ و معارف



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 08-01-2014 در ساعت 09:54
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  15. تشكر

    مدير اجرايي (07-06-2013)

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi