پس تمثّل عبارت است از ظهور چيزي براي انسان به صورتي كه انسان با آن الفت دارد و متناسب با همان غرضي است كه به خاطرش ظهور كرده است; مثلا جبرئيل به صورت بشري تمثّل كرد; چون مألوف و معهود آدمي از رسالت همين است كه شخص رسول رسالت خود را بگيرد و نزد مرسل اليه (آن كه پيام براي او فرستاده شده كه در اين مثال حضرت مريم(عليها السلام) بوده است) بيايد و از طريق تكلّم و گفتوگو آن را ادا كند. يا مانند تمثّل دنيا براي امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)كه به شكل زني زيبا و فريبنده ظهور كرد; چون معهود و مألوف دل هاي بشري همين است كه در مقابل دختري زيبا بيش از هر چيزي فريفته مي شود.[5]
با بيان اين مقدمه كه اولا، فرشتگان، موجوداتي مجرّدند و ثانياً، اگر رابطه اي بين ملائكه و انسان هست به صورت تمثّل است و ملائكه هيچ گونه تشكّلي ندارند، نوبت به پاسخ پرسش اين بخش مي رسد و آن اين كه ملك الموت و دستياران او در هنگام قبض روح داراي شكل خاصّي نيستند، بلكه اين تلقّي و دريافت و ادراك انسان محتضر از فرشته ي مرگ است كه او را به صورت خاصّي رؤيت مي كند.
در حقيقت بايد گفت:
ملك الموت و فرشتگان قابض ارواح مانند آيينه صاف و روشن اند و در مقابل هر محتضري كه قرار مي گيرند صورت ملكوتي صفات و اخلاق و اعتقادات خود او را نشانش مي دهند; در واقع انسان محتضر صورت برزخي ملكاتِ خود را در فرشته ي مرگ مي بيند، لذا فرشتگاني كه مأمور قبض روح مؤمنان هستند، بنا به روايات وارد شده، صورتي زيبا دارند و در مقابل، مأموران قبض روح كافران و تبهكاران چهره اي زشت و كريه دارند.
در نتيجه، شكل ظهور فرشته ي مرگ، هنگام قبض روح، به ملكات و اعتقادات شخص محتضر بستگي دارد. هر چه اعمال و نيّات و عقايد انسانِ محتضر پاك و بي شائبه باشد، ملكي را كه رؤيت مي كند زيباتر و دلرباتر است و هر چه اعمال انسان زشت و پليد باشد، فرشته اي را كه مي بيند خشن تر و وحشتناك تر است.
[1]. ر.ك: الحويزي، تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 226.
[2]. ر.ك: محمد تقي مصباح يزدي، معارف قرآن، ص 244 ـ 246; محمد حسين طباطبايي، الميزان، ج 17، ص 13 و رسائل توحيدي، ص 194.
[3]. ر.ك: محمد حسين طباطبايي، الميزان، ج 17، ص 13.
[4]. سوره ي مريم، آيه ي 17.
[5]. ر.ك: محمد حسين طباطبايي، الميزان، ج 14، ص 36 ـ 40، و عبدالله جوادي آملي، سيره ي پيامبران در قرآن، ج 7، ص 365.