نامه ای به خواهرم - قسمت چهارم
گيرنده نامه:
آنان که از کهنه پرستي بيزارند
آنان که قايل به آزادي انديشه و انتخاب اند
آنان که حجاب را دوست ندارند
والبته آنان که حقيقتا جوياي حقيقت اند
خواهرم،
تو تصور می کنی چرا جوانان امروز کمتر میل به ازدواج دارند؟در قدیم که محیط عمومی از خودنمایی زنان محفوظ تر بود،شیرین ترین آرزوی جوانان ازدواج بود و در سنین ابتدایی بلوغ ،جوانان به سراغ ازدواج می رفتند.
اما متاسفانه امروز می بینیم برخی از جوانان زمانی که نشاط و شور دارندبه کامجویی از دختران و زنان بی حجاب مشغول اند و زمانی ازدواج می کنند که زن را تنها برای خدمتکاری و خلاصی از اصرار والدین به ازدواج می خواهند و نشاطی برای زندگی ندارند.
راستی اگر این همه صحنه های برانگیزاننده و چهره ها وآرایشی های گوناگون را نمی دیدند باز هم چنین بودند؟
چه کسی باید خسارت از هم پاشیدگی خانواده ها، دربدری فرزندان،افزایش اضطراب ها و فشارهای عصبی و تبعات این وضع را بپردازد؟
آیا خانمی که با عدم رعایت پوشش لازم و یا لباس ها و زینت ها و آرایش های مهیج در کوچه و خیابان و محل کار ظاهر میشود متوجه آثار عمل خود هست؟و آیا ممکن است عامدانه چنین کند؟
ج) تضعیف فعالیت های اقتصادی و فرهنگی در جامعه
خواهر، از تو می پرسم:
در کارگاهی که همه مرد باشند یا همه زن، کارها بهتر و با دقت بیشتر انجام می شود،یا آنجا که دائم توجه مردی معطوف قیافه ی خانمی آراسته باشد و بالعکس؟
آیا در کلاسی که پسر و دختر در فکر ارتباط با یکدیگر و مشاهده ی طرز لباس پوشیدن و راه رفتن و حرف زدن یکدیگر هستند بیشتر تحصیل علم و کمال می شود یا آنجا که افراد همجنس در یک کلاس هستند و تمام توجه معطوف درس و استاد است؟!
بسیار روشن است که اختلاط زن و مرد و عدم رعایت پوشش لازم از سوی برخی زنان و نیز روحیه ی هوسرانی برخی مردان،ذهن ها را مشغول می کند و بازده کار را کاهش می دهد.
علاوه براین، بارها اتفاق افتاده جوانی که با علاقه مشغول فعالیت اقتصادی و یا با اشتیاق مشغول تحصیل بوده با مشاهده ی زنان و دختران جوانی که بدون پوشش صحیح و با خودنمایی و جلوه فروشی های مسموم در جامعه ظاهر شده اند تحریک شده و به وادی هرزگی و پوچی درغلتیده و درس و کار را رها کرده و سر از زندان و یا مراکز فساد و اعتیاد در آورده است.
آیا جبران خسارت ضایع شدن عمر این جوان ها کار ساده ای است؟
ادامه پاسخ به سؤال اول در پست بعدی...
ادامه دارد...