صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 53

موضوع: داستانهاى برگزيده از صحيفه سجاديه

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض

    دعاى آن حضرت در دور كردن شيطان



    و ازهما الشيطان عنها فاخرجهما مما كانا فيه
    (66) .
    پـس شيطان آدم و حوا را به لغزش افكند تا از آن درخت خوردند و بدين عصيان آنان را از آن مقام بيرون آورد.



    الهـم انـا نـعـوذبـك مـن نـزغات الشيطان الرجيم و كيده و مكائده و من الثقه به امانيه و مواعيده و غروره و مصاعده
    (67)
    بار خدايا! به تو پناه ميبريم از فتنه انگيزيهاى شيطان رانده شده ، و از حيله و مكرهاى گوناگونش ، و از تكيه كردن به آرزوها و وعده ها و فريب او و در افتادن به دامهايش .
    اللهـم احـلل مـا عـقـد و افـتـق ما رتق ، و افسخ ما دبر و ثبطه اذا عزم ، و انقض ‍ ما ابرم
    (68) .
    بـار خـدايا آنچه شيطان گره زند باز كن ، و آنچه ببندد بگشا و آنچه بيانديشد بر هم زن و چون تصميم گيرد بازدار و آنچه استوار نمايد بشكن .


    توجه در نماز

    امام سجاد (عليه السلام ) در حال نماز بود كه فرزندش در چاه افتاد. در دم متوجه شدند و سـرو صـدا بـلنـد كـردنـد و بـا سـعـى و تـلاش بچه را از چاه بيرون آوردند امام (عليه السلام ) همچنان در حال نماز بود.


    وقـتـى نماز حضرت به پايان رسيد به او گفته شد چرا با افتادن بچه در چاه نماز را تـمـام نـكرديد و به نجات فرزندتان نشتافتيد. حضرت فرمود: من متوجه نشدم زيرا با پروردگار بزرگم مشغول مناجات بودم .






    66- سوره بقره ، آيه 36

    67- صحيفه سجاديه دعاى شماره 17.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض

    دفع بلا و سختيها







    و اذا مرضت فهو يشفين (69) .
    همان خدائى كه چون بيمار شوم مرا شفا مى دهد.

    و ان يـكـن مـا ضـللت فـيـه او بت فيه من هذه العافيه بين يدى بلاء لا ينقطع و وزر لا يرتفع فقدم لى ما اخرت ، و اخر عنى ما قدمت


    (70) .
    و اگـر ايـن تـنـدرسـتى كه روز را در آن به شب رسانده يا شب را به روز برده ام مقدمه بـلا و گـرفـتـارى هـمـيشگى باشد كه بر طرف نشود پس آنچه (گرفتارى آخرت ) كه برايم به تاخير انداخته اى ، پيش انداز، و آنچه (عافيت در دنيا) كه پيش انداخته اى به تاخير افكن .

    فـغـيـر كـثـيـر مـا عـاقـبـتـه الفـنـاء و غـيـر قـليـل مـا عـاقـبـتـه البـقـاء و صل على محمد و اله

    (71) .
    زيـرا چـيـزى (خـوشـى ) كـه پـايـانش نيستى است اندك است (هر چند در نظر بسيار آيد) و چـيـزى (سـودى ) كه پايانش همشگى است بسيار است (هر چند آنرا كم ببينند) و بر محمد و آل او درود فرست .



    سخن امام سجاد (عليه السلام ) بعد از مصيبت



    بعد از واقعه كربلا و به شهادت رسيدن امام حسين (عليه السلام ) و يارانش ‍ آنهايى كه زنده ماندند به عنوان اسير به كوفه آورده شدند كه بعد از سخنان حضرت زينب (عليه السـلام ) و سـخـنـان فـاطـمـه صـغرى دختر بزرگ امام حسين (عليه السلام )

    (72) و ام كـلثـوم خـواهر امام حسين (عليه السلام )، امام سجاد (عليه السلام ) لب به سخن گشود و چنين فرمود:
    اى مردم ! هر كس كه مرا شناخته پس شناخته است ، و هر كس نشناخته اكنون بشناسد كه مـن فـرزنـد حـسين (عليه السلام ) هستم ، حسينى كه او را در كنار شط فرات سر بريدند بـدون ايـنـكـه كسى از او خون طلب داشته باشد. آرى من پسر كسى هستم كه حرمتش را هتك كـرديـد و اهـل بـيـتـش را بـه اسـيـرى گـرفـتـيـد. آرى مـن پـسـر كـسـى هـسـتـم كـه در حال صبر و سكوت به قتل رسيد و همين فخر مرا كافى است . هان اى مردم ! من شما را به خـدا قـسـم مـى دهـم آيـا مـى دانـيـد كـه چـه نـامـه هايى به پدرم نوشتيد؟ و چگونه به او قـول و اطـمـيـنـان داديـد و عـهـد و مـيـثـاق بـسـتـيـد و بـيـعـت نـمـوديـد و بـعـد او را بـه قـتـل رسـانـيـديـد پـس مـرگ بـاد بـر شـمـا و بـر آنچه كه نفوستان براى شما از پيش ‍ فرستاده و زشت باد بر آراء و انديشه هاى شما.

    آه شـمـا ديـگـر بـا چـه رويى به صورت رسول خدا(صلى الله عليه و اله ) نظر خواهيد كـرد وقـتـى كـه بـه شـمـا بـگـويـد اولاد مـرا كشتيد و حرمت مرا هتك كرديد پس ديگر امت من نيستيد.
    در لحـظـاتـى كه اين خطبه ها القاء مى گرديد و طنين آن در فضا مى پيچيد نگاهها ثابت مـانـده و حـيـرت مـرگ بـار چـهره ها را افسرده بود. زنان و پيرمردان چون باران اشك مى ريـخـتند و جوانان دستخوش ندامت گرديده و در اندوهى دردناك فرو رفته بودند و مات و مبهوت به صورت يكديگر نگاه مى كردند و مخصوصا خطبه حضرت زينب (عليه السلام ) و جـمـلاتـى انـقـلابـى و تـكـان دهـنـده آن ، كه با فصاحتى بسيار اداء گرديد، آن چنان تاثيرى در حاضرين نمود، كه همه را به سختى منقلب كرد.

    پـيـرمـردى در حـالى كـه اشـك در ديده مى گردانيد از ميان جمع فرياد كشيد: پدر و مادرم فداى شما باد- پيرانشان بهترين پيران و جوانانشان بهترين جوانان و زنانشان بهترين زنان و نژادشان كريم و فضيلتشان فضيلتى عظيم مى باشد.
    جماعتى خطاب به حضرت سجاد (عليه السلام ) فرياد بر آوردند: ما همگان در اطاعت تو هستيم و فرمانت را از دل و جان مى پذيريم و هرگز از تو روى بر نتابيم و هر امرى دهى فرمان بريم .



    خـداى تـو را رحـمـت آورد اى فـرزنـد رسـول خـدا(ص )، ايـنك ما دشمن دشمنان تو، و دوست دوسـتـان تو هستيم . پس به ما فرمان بده تا انتقام خود را از كسانى كه بر تو و بر ما سـتـم روا داشـتـه انـد بـاز ستانيم . ولى حضرت سجاد(ع ) فرمود: هيهات ، هيهات اى حيله گـران نـيـرنـگ باز! ميان شما و خواسته هايتان بسيار است آيا مى خواهيد به من روا داريد آنـچه را كه به پدران من روا داشتيد؟ به خداى زمين و آسمان سوگند، هنوز جراحاتى كه از قـتـل پدرم در درون سينه ام بوجود آمده التيام نپذيرفته ، و همين ديروز بود كه پدرم بـا هـمه كسانش كشته شدند و هنوز مصائب جدم و پدرم و اولاد پدرم از ياد نرفته و بلكه همچنان سينه ام را مى فشرد و در راه گلويم تنگى مى كند پس تنها خواسته من از شما اين است كه نه با ما باشيد و نه بر ما.


    69- الشعراء - 80
    70- صحيفه سجاديه ، دعاى شماره 18
    71- همان
    72- فـاطـمـه صـغرى بزرگترين اولاد امام حسين (ع ) بود و بنا به گفته ابن حجر در كتاب تهذيب التهذيب در سال 30 هجرى متولد شده است و از اين قرار وى در روز عاشورا تـقـريـبـا سى سال داشته است و يافعى در كتاب مرات الجنان ج 1، ص 234 فوت او را به سال 110 هجرى و در نود سالگى نوشته است
    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض

    دعاى آن حضرت براى درخواست باران



    و انزلنا من السماء ماء بقدر فاسكناه فى الارض و انا على ذهاب به لقادرون
    (74) .
    و از آسمان آبى به اندازه معين نازل كرديم ، و آنرا در زمين (در جايگاه مخصوصى ) ساكن نموديم . و ما بر از بين بردن آن كاملا قادريم .



    اللهم اسقنا الغيث ، و انشر علينا رحمتك بغيثك المغدق من السحاب المنساق لنبات ارضك المونق فى جميع الافاق
    (75) .
    بار خدايا ما را به باران سيراب گردان ، و رحمتت را بباران فراوان از ابرى كه براى رويانيدن گياه زيبا در اطراف زمينت روان است بر ما بگستران .


    اللهـم اسـقنا غيثا مغيثا مريعا ممرعا غريضا واسعا غزيرا، ترد به النهيض و تجبر به المهيض

    (76) .
    بـار خـدايـا مـا را سـيـراب كـن از بارانى كه بر طرف كننده خشكسالى ، روياننده گياه ، وسيع و پرمايه و بسيار باشد كه بوسيله آن ، گياه روئيده پژمرده را خرم كنى و گياه شكسته (پژمرده ) را درست (سربلند) نمايى .


    نماز باران

    در سـال 1362 قـمـرى كـشـور ايـران در اشـغـال قواى متفقين بود و گروهى از سربازان انگليسى و آمريكايى در محله خاك فرج قم اقامت داشتند. مدتى باران نيامده بود و مردم در سـخـتـى و مـضيقه بى آبى قرار گرفته و آينده وخيمى را پيش بينى مى كردند. بنابر درخـواسـت مـردم قـرار شـد آيت الله سيد محمد تقى خوانسارى نماز استسقاء (طلب باران ) بـخـوانـنـد تـا خـداونـد بـاران رحـمـت خـود را بـر آنـهـا نازل كند.

    آن مرحوم با قريب بيست هزار نفر جمعيت شهر قم از روحانى و ساير طبقات مختلف در يكى از روزهـاى مـاه مـبـارك رمـضـان بـا زبان روزه به طرف مصلى واقع در خاك فرج (نزديك اسـتـقـرار سـربـازان مـتـفـقـيـن ) حركت مى كنند در اين هنگام چند نفر از كارمندان ايرانى كه بـهايى بوده و در پادگان متفقين نفوذ داشتند از فرصت استفاده نموده و به افسران متفقين گوشزد مى كنند كه اينك اهل شهر براى غارت و بيرون راندن شما حركت نموده اند.
    افسران هم به سربازان آماده باش مى دهند و در حالى كه لوله توپها را به طرف جمعيت و مـسـلسـل ها را به دست گرفته بودند مقابل جمعيت مى ايستند، ولى بر خلاف انتظار مى بينند مردم با كمال نظم در مصلى به نماز ايستادند.

    آيـت الله خـوانـسـارى دو روز پـى در پـى بـه نـمـاز استسقاء مى روند. روز دوم با اينكه هـيـچـگـونـه عـلائمـى از نـزول بـاران نبود و حتى عده اى از متفقين و بهائى هاى ايران به تـمـسخر پرداخته بودند، ناگهان بعد از نماز توده هاى ابر در آسمان پيدا و متراكم مى شـود و هـنـوز جـمـعـيـت بـه مـنـازل خـود نـرسـيـده بـودنـد كـه بـاران شـديـدى مى بارد و سـيـل خـروشـان در رودخـانـه جـارى مـى گـردد، و بـلافـاصله خبر آن از سوى خبرنگاران خـارجـى و سـربـازان مـتـفـقـين به خارج مخابره و در راديو و جرايد آنها منتشر مى شود، و بهائى هاى منافق شبانه پا به فرار مى گذارند!
    (77)



    74- سوره مومنون - آيه 18
    75- صحيفه سجاديه ، دعاى شماره 19
    76- همان
    77- مردان علم در ميدان عمل ، جلد 1 ص 404
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض

    دعاى آن حضرت براى درخواست اخلاق پسنديده



    فـبـمـا رحـمـة مـن الله لنـت لهـم و لو كـنـت فـظا غليظ القلب لانفضوا من حولك .
    (78)
    رحـمـت خـدا تـرا بـا خـلق مـهـربـان و خـشـخـوى گـردانـيـد و اگـر تـنـدخـوى و سـخـت دل بودى مردم از گرد تو پراكنده مى شدند.



    اللهم اسلك بى الطريقة المثلى ، و اجعلنى على ملتك اموت و احيى
    (79) .
    خـدايـا بهترين راه را پيش پايم بگذار و مرا بر آيين خوددار (دين حق ولايت و دوستى ائمه معصومين ) و چنان گردان كه بر دين تو (اسلام ) بميرم و (در قبر و قيامت ) زنده گردم .


    اللهم صل عـلى مـحـمـد و اله و ارزقـنـى صـحـة فـى عـبـادة و فـزاعـا فـى زهـادة و عـلمـا فـى استعمال و ورعا فى اجمال

    (80) .
    بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست و روزى من كن تندرستى در عبادت و آسايش در زهد و دورى از دنـيـا و عـلم بـا عمل و پرهيزكارى از روى ميانه روى ( نه به اندازه اى كه به وسواس بد انديشى و بدگمانى كشد.)

    درس اخلاق



    حـضـرت امـام صـادق (عـليـه السـلام ) فـرمـود: حـضـرت زيـن العـابـدين (عليه السلام ) مـسـافـرت نـمـى كـرد مـگـر با رفقايى كه او را نمى شناختند و با آنها شرط مى كرد در كارهايى كه پيش مى آيد اجازه دهند آن جناب هم خدمت كند. زمانى با دسته اى به سفر رفت . در بـيـن راه مردى ايشان را شناخت به رفيقان گفت مى شناسيد اين آقا كيست ؟ جواب دادند نـه . گـفـت : عـلى بـن الحـسـين زين العابدين (عليه السلام ) است . آنها حركت كرده دست و پـاى آن حـضـرت را بـوسـيـدنـد، عـرض كـردنـد: يـابـن رسـول الله آيـا بـا ايـن عـمـل خـيـال داشـتـيـد براى هميشه ما را به آتش جهنم بسوزانى ؟ چنانچه خداى ناخواسته جسارتى يا دست درازى يا زبان درازى نسبت به شما مى كرديم ، يـابـن رسـول الله شـما را چه بر اين كار واداشت ؟ آن جناب فرمود: من چندى پيش با عـده اى كـه مـرا مـى شـنـاختند مسافرت كردم خدماتى به من مى كردند به واسطه حضرت رسـول خـدا(ص ) كـه سـزاوار آن نـبـودم . تـرسـيـدم شـمـا هـم مثل آنها بكنيد

    (81) .




    78- سوره آل عمران ، آيه 159
    79- صحيفه سجاديه دعاى شماره 20
    80- همان .
    81- بحارالانوار، جلد 11 ص 21

    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض

    دعاى آن حضرت هنگامى كه پيش آمدى او رااندوهناك مى نمود



    و لا تايئسوا من روح الله
    (82)
    و از رحمت بى منتهاى خدا نااميد نباشيد.



    و بـيـدك ، يـا الهـى ، جـمـيـع ذلك السـبـب و اليـك امـفـر و المـهـرب فصل على محمد و اله و اجر هربى و انجح مطلبى
    (83) .
    و همه آنها ( پناه دادن ، آسوده ساختن و يارى نمودن ) اى خداى من بدست تو است و فرار و گـريـز از (سـخـتـيـهـا) بـسـوى تـو اسـت . پـس بـر مـحـمـد و آل او درود فرست و گريزم را پناه ده و خواسته ام را روا ساز.
    و من يومننى منك و انت اخفتنى ، و من يساعدنى و انت افردتنى و من يقوينى و انت اضعفتنى
    (84) ؟


    اگـر بـيـمم دهى چه كسى مرا ايمنى دهد؟ و اگر تنهايم گذارى كيست كه مرا يارى دهد؟ و اگر ناتوانم سازى چه كسى توانم دهد؟


    آنجا كه بلا، نعمت است .

    امـام صـادق (عـليـه السـلام ) فـرمـود: مـردى رسول اكرم (ص ) را دعوت به مهمانى كرد. پيامبر پذيرفت و به خانه او رفت ، در خانه او مرغى را ديد كه روى ديوار تخم گذارد، و سپس آن تخم مرغ غلطيد و افتاد روى ميخى كه در ديوار كوبيده شده بود، و روى آن ميخ قرار گرفت ، نه به زمين افتاد و نه شكست ، پيامبر از اين حادثه تعجب كرد!


    ميزبان گفت : اى رسول خدا(ص ) از اين تخم مرغ تعجب مى كنى ؟ سوگند به خدايى كه تو را به حق مبعوث كرد، من هرگز بلايى نديده ام .
    رسـول اكـرم بـرخـاست و غذاى او را نخورد و فرمود: كسى كه بلايى نبيند خدا به او نـيـازى (لطـف و تـوجـهـى ) نـدارد. و نـيـز فـرمـود: خـداونـد بـه كـسـى كـه از مال و بدنش براى او بهره اى نيست نيازى ندارد. يعنى كسى كه زيان مالى و بدنى نـبـيـنـد خـداونـد بـه او تـوجهى ندارد، زيرا اين بلاها علاوه بر اينكه بزرگترين امتحان الهـى و مـوجب رشد انسان هستند، انسان را آبديده و صبور مى سازند، البته در صورتى كه انسان مقاومت كند و تسليم رضاى الهى باشد
    (85) .



    82- سوره يوسف آيه 87
    83- صحيفه سجاديه دعاى شماره 21
    84- همان
    85- داستانها و پندها - ج 7 - ح 60
    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض

    دعاى آن حضرت در سختى و گرفتارى



    ...و الصـابرين فى الباساء و الضراء و حين الباس . اولئك الذين صدقوا و اولئك هم المتقون
    (86) .
    كـسـانـى كـه در بـرابـر مـحـرومـيـتـهـا و بـيماريها و در ميدان جنگ ، استقامت مى كنند، اينان راستگويان و پرهيزكاران هستند.



    اللهـم لا طـاقـة لى بـالجـهـد و لا صـبـر لى عـلى البلاء و لا قوة لى على الفقر فلا تـحـظـر عـلى رزقـى و لا تـكـلنـى الى خـلقـك ، بـل تـفـرد بـحـاجـتـى و تول كفايتى
    (87) .
    بـار خـدايـا مـرا بـر رنـج ، توانايى و بر گرفتارى ، شكيبايى و بر درويشى قدرت نمى باشد پس روزيم را از من نگير، و مرا به خلق خويش وانگذار، بلكه بتنهايى ( بى واسطه ) خواسته ام را برآور و خود كارگزار من باش .


    فبفضلك اللهم فاغننى و بعظمتك فانعشنى و بسعتك فابسط يدى و بما عندك فاكفنى

    (88) .
    خدايا پس به احسان و بخشش خود بى نيازم گردان و به بزرگى خويش بلند مرتبه ام فـرما، و به تواناگريت دستم را بگشا و به آنچه ( خير و نيكى دنيا و آخرت ) نزد تو است (از ديگران ) بى نيازم نما.

    جواب به ستمگر


    در مـاجـراى اسارت امام سجاد (عليه السلام ) با بازماندگان شهداى كربلا آمده : هنگامى كـه آنـهـا را بـه شـام بردند وقتى كه يزيد، امام سجاد(عليه السلام ) را ديد اين آيه را خواند و بر آن حضرت تطبيق كرد:
    و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم و يعفوا عن كثير

    .
    آنـچـه از مـصـائب دامـنـگـيـر شـمـا مـى شـود بخاطر اعمالى است كه انجام داده ايد و خداوند بسيارى از آنها را مى بخشد.

    امـام سـجـاد (عـليـه السـلام ) فـرمـود: آيـه مـا ايـن اسـت كـه در مـورد مـا نازل شده است :
    مـا اصـاب مـن مـصـيـبـة فـى الارض و لا فـى انـفـسـكـم الا فـى كـتـاب مـن قـبـل ان نـبـراها ان ذلك على الله يسير لكيلا تاسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بمااتاكم
    .
    هيچ گرفتارى در زمين و در آسمان و در وجود خودتان نرسد مگر اينكه قبلا در لوح محفوظ قـبـل از آنـكـه زمين را بيافرينيم نوشته شده و اين براى خداى آسان است تا بر آنچه از دست داده ايد غمگين نشويد و به آنچه خدا به شما داد شاد نگرديد.
    مـا از كـسـانـى هـسـتـيـم كـه از آنـچه از ما در گذشته و در مورد دنيا از دست رفته ، ناراحت نيستيم ، و به آنچه به ما داده شده شاد نمى باشيم
    (91) .



    86- سوره بقره آيه 177
    87- صحيفه سجاديه ، شماره 22
    88- سوره بقره آيه 177
    89- سوره شورى ، آيه 30
    90- سوره حديد، آيات 23 و 22
    91- نورالثقلين ، جلد 4 ص 580
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض


    دعاى آن حضرت براى تندرستى



    ...الذى خـلقـنـى فـهو يهدين و الذى هو يطعمنى و يسقين و اذا مرضت فهو يشفين
    (92) .
    مـى پـرسـتـم خدايى را كه مرا آفريد و به راه راستم هدايت مى فرمايد. همانا خدايى كه چـون گـرسـنـه شـوم مـرا بـه كـرم خود غذا مى دهد و هنگام تشنگى سيرابم گرداند همان خدايى كه چون بيمار شوم مرا شفا مى دهد...


    اللهم صل على محمد اله و البسنى عافيتك و جللنى عافيتك و حصنى بعافيتك و اكرمنى بـعـافـيـتـك و اغـنـنـى بعافيتك و تصدق على بعافيتك و هب لى عافيتك و افرسنى عافيتك اصلح لى عافيتك و لا تفرق بينى و بين عافيتك فى الدنيا و الاخرة (93) .
    بـار خـدايـا بـر محمد و آل او درود فرست و تندرستيت را بر من بپوشان و مرا بتندرستيت فـرو بـر و بـه تـنـدرسـتيت نگاه دار و به تندرستيت گراميم فرما و به تندرستيت بى نـيـازم گـردان و تـنـدرسـتـيت را به من عطا كن و تندرستيت را به من ببخش و تندرستيت را بـرايـم بگستران و تندرستيت را به من شايسته نما و ميان من و تندرستيت در دنيا و آخرت جدايى ميانداز.

    (94)



    بازوبند سلامتى


    امـام بـاقـر (عـليـه السـلام ) فـرمـود: چـون دختر يزدگرد را نزد عمر آوردند دوشيزگان مدينه براى تماشاى او سركشيدند، و چون وارد مسجد شد، مسجد از پرتوش درخشان گشت ( كـنـايـه از ايـنـكـه اهـل مسجد از قيافه و جمال آن دختر شادمان و متعجب گشتند ) عمر به او نـگـريـسـت . دختر رخسار خود را پوشيد و گفت : اف بيروج بادا هرمز (واى روزگار هرمز سياه شد) عمر گفت اين دختر مرا ناسزا مى گويد.
    حـضـرت على (عليه السلام ) فرمود: او به تو ناسزا نمى گويد، به او اختيار بده كه خـودش مـردى از مـسـلمـيـن را انـتـخـاب كند و در سهم غنيمتش حساب كن (مهرش را از سهم بيت المال آن مرد حساب كن ).
    عـمر به او اختيار داد، دختر آمد و دست خود را روى شانه امام حسين (عليه السلام )گذاشت ، امـيـرالمـومـنـيـن (ع ) به او فرمود: نام تو چيست ؟ گفت : جهان شاه ، حضرت فرمود: بلكه شهر بانويه باشد. سپس به حضرت امام حسين (عليه السلام ) فرمود: اى ابا عبدالله از ايـن دختر بهترين شخص روى زمين براى تو متولد شود و على بن الحسين (عليه السلام ) (امـام سـجـاد) از او متولد گشت و على بن الحسين (عليه السلام ) را ابن الخيرتين (پسر دو بـرگـزيده ) مى گفتند، زيرا برگزيده خدا از عرب هاشم بود و از عجم فارس و روايت شـده اسـت كـه ابـوالاسـود دوئلى دربـاره آن حـضـرت شـعـرى بدين مضمون سروده است : پـسـرى كـه از يـكـسـو بـه هـاشـم و از يـكـسـو به شاه كسرى مى رسد گرامى ترين فرزندى است كه بدو بازوبند بسته اند
    (95)




    92- سوره شعراء 80 - 78
    93- صحيفه سجاديه ، دعاى شماره 23
    94- در عرب رسم بود كه كودكانى را كه موجب شگفت مردم بودند و بر كودكان ديگر شرافت و فضيلت داشتند، براى دفع چشم زخم ، بازوبندى به آن ها مى بستند كه هميشه سلامت باشند.
    95- اصول كافى ، ج 2 زندگى على بن الحسين (ع )
    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض

    دعاى آن حضرت براى پدر و مادر



    ربنا اغفرلى و لوالدى و للمومنين يوم يقوم الحساب
    (96) .
    پـروردگـارا! مـن و پـدر و مـادرم و هـمـه مـومـنـان را، در آن روز كـه حساب برپا مى شود، بيامرز.



    و اخصص ، اللهم ، والدى بالكرامة لديك و الصلوة منك يا ارحم الراحمين
    (97) .
    و پـدر و مـادر مـرا، بـار خـدايا، به گرامى داشتن نزد خود و احسان و نيكى از جانب خويش برترى بخش ، اى بخشنده ترين بخشندگان .
    اللهـم لا تـنـسـنـى ذكـرهـمـا فـى ادبـار صـلواتـى و فـى انـاء ليـلى و فـى كل ساعة من ساعات نهارى
    (98) .
    بار خدايا، ياد ايشان را در پى نمازهايم و در هيچ وقتى از اوقات شب و ساعتى از ساعات روزم از ياد مبر.


    احترام پدر و مادر


    در روايـات اسـت كـه مـردى مشغول طواف خانه خدا بود، مادرش را نيز بر دوش گرفته و طواف مى داد، در همان حال پيامبر (ص ) را ديده از آن حضرت پرسيد: آيا با كار، حق مادرم را انـجـام داده ام ؟! حضرت فرمودند: خير تو حقى با اين كارت جبران يكى از نامه هاى او را(به هنگام وضع حمل ) هم نكرده اى

    (99) .
    نـقـل شـده كـه در زمـان پـيـامـبـر (ص ) جـوانـى نـزد آن حـضـرت آمـد و عـرض كـرد يـا رسول الله من مادرى پير دارم كه مدتهاست به من اصرار مى كند دست از دينم بردارم و من نـپـذيـرفـتـه ام ، حـال چـنـد روزى اسـت كـه دسـت بـه اعـتـصـاب غـذاى كـامـل زده و در بـسـتـر افـتـاده است ، و بمن مى گويد: اگر تو باعث مرگ من شده اى ، آيا بـايـد خـواسـتـه او را در دعوت به شرك و كفر اطاعت كنم ؟ حضرت فرمودند: خير در اين مورد نبايد از پدر و مادرم اطاعت كرد. جوان خوشحال شد و به خانه بازگشت و به مادرش كه در بستر بود اظهار داشت : اگر در اثر اين اعتصاب جانت را هم از دست بدهى من دست از دينم بر نمى دارم و مسوليتى هم ندارم .




    96- ابراهيم - 41
    97- صيحفه سجاديه دعاى شماره 24
    98- همان
    99- تفسير نمونه ، ج 12 ص 78.
    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض

    دعاى آن حضرت براى فرزندان خويش



    رب اجـعـلنـى مـقـيـم الصـلوة و مـن ذريـتـى ، ربـنـا و تقبل دعاء
    (100) .
    پروردگارا! مرا برپا كننده نماز قرار ده ، و از فرزندانم (نيز چنين فرما). پروردگار! دعاى ما را بپذير.



    اللهـم و مـن عـلى بـبـقـاء ولدى .....و اجعلهم ابرارا اتقياء بصراء سامعين مطيعين لك ، و لاوليائك محبين مناصحين و لجميع اعدائك معاندين و مبغضين ، آمين



    (101) .
    خـدوانـدا بـر مـن مـنـت گـذار بـه بـقاى فرزندانم .....و آنان را نيكوكارانى با تقوى ، و صـاحـبـان بـصـيـرت و شـنـواى حـق و مـطـيـع خودت گردان و نسبت به اولياء خود عاشق و خيرخواه و نسبت به دشمنانت دشمن و كينه توز قرار ده .

    و اعـنـى عـلى تـربـيـتـهـم و تـاديـبـهـم و بـرهـم و هـب لى مـن لدنـك مـعهم اولادا ذكورا، و اجعل ذلك خيرا لى و اجعلهم لى عونا على ما سئلتك
    (102) .
    و مـرا در تـربـيـت (راه پسنديده نمودن ) و نيكى كردن در حق ايشان يارى فرما و به من از جانب خود افزون بر ايشان فرزندان ذكور ببخش و آن را براى من نيك قرار ده و آنها را در آن چه از تو خواسته ام ياورم گردان




    100- ابراهيم - 40
    101- صحيفه سجاديه دعاى شماره 25
    102- همان
    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض

    دعا حضرت براى همسايگان و دوستان



    و بـذى القـربـى و اليـتـامى و المساكين و الجار ذى القربى و الجار الجنب و الصـاحـب بـالجـنـب و ابـن السـبـيـل و مـا مـلكـت ايـمـانـكـم ان الله لا يـحـب مـن كـان مـخـتـالا فخورا.(104)
    و نـسـبـت بـه خـويـشـان و يـتـيـمـان و فـقـيران و همسايگان نزديك و دور و دوستان موافق و واماندگان در سفر و بندگان و پرستاران (كه زير دست شمايند) نيكى و مهربانى كنيد كه خدا مردم خودپسند و متكبر را دوست ندارد

    اللهـم صـل عـلى مـحـمـد و اله و تـولنـى فـى جـيـرانـى و مـوالى العـارفـيـن بحقنا، و اتلمنابذين لاعدائنا بافضل و لايتك
    (105) .
    بـار خـدايـا بـر مـحـمـد و آل او درود فـرسـت ، و مـرا در رابـطـه با رعايت حق همسايگان و دوسـتـانـم كـه بـحق ، آشنا هستند (امامت ما را باور داشته حقوق ما را رعايت مى نمايند) و با دشمنان ما مخالفت مى كنند به بهترين صورت همراهى فرما.
    و وفقهم لاقامة سنتك ، و الاخذ بمحاسن ادبك فى ارفاق ضعيفهم
    (106) ...
    و آنـها را براى بپا داشتن سنت خود و به كار گرفتن آداب نيكويت در ارفاق به ضعيفان موفق فرما.


    كمك به همسايگان

    در تـاريخ سراسر افتخار امام حسين (عليه السلام ) مى خوانيم : هنگامى كه امام حسين (ع ) به شهادت رسيد، در پشت آن حضرت آثار خراشيدگى ديدند، علت آن را از امام سجاد(ع ) پرسيدند در پاسخ فرمودند: اين خراشيدگى ها، اثر انبانها (ظرفهايى ) است كه پدرم آرد و گـندم و طعام در ميان آنها گذاشته و بدوش مى گرفت و براى مستمندان و همسايگان و بينوايان حمل مى كرد
    (107) .



    104- سوره نساء، آيه 36
    105- صحيفه سجاديه دعاى شماره 26
    106- همان
    107- بحار ط جديد، ج 44 ص 190
    امضاء

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi