تهمت ناروا
----------------------------------------------
نويسنده: محمد محمدي اشتهاردي
زمان خلافت اميرمؤمنان علي (ع ) بود، زني شيفته و عاشق جواني شده بود، و با ترفندهاي خود مي خواست آن جوان را كه شخصي پاك بود، آلوده به عمل منافي عفت كند، جوان از او دوري كرد، و از حريم عفت و پاكي تجاوز ننمود. آن زن آلوده ، نسبت به آن جوان ، بسيار ناراحت شد، تصميم گرفت با تهمتهاي ناجوانمردانه ، او را به كشتن دهد، سفيده تخم مرغ را به لباس خود ماليد و سپس به آن جوان چسبيد و او را به حضور امير مؤمنان علي (ع ) آورد و شكايت خود را چنين مطرح كرد: اين جوان مي خواست با من عمل منافي عفت انجام دهد، ولي من نمي گذاشتم ، سرانجام آنقدر خودش را به من ماليد كه شهوت او به لباسم ريخت . سپس آن سفيده تخم مرغ را كه در لباسش بود به علي (ع ) نشان داد. مردم آن جوان را ملامت مي كردند، و آن جوان پاك و بي گناه كه سخت ناراحت شده بود، گريه مي كرد.
اميرمؤمنان علي (ع ) آماده قضاوت شد، به قنبر فرمود: برو ظرفي پر از آب جوش به اينجا بياور، قنبر رفت و آب جوش آورد. بدستور امام علي (ع ) آن آب جوش را به روي لباس آن زن ريختند، هماندم آن سفيدي هاي ماليده به لباس او، جمع شد، آن حضرت به قنبر فرمود: آن سفيدي ها را به دو نفر بده . قنبر آنها را به او نفر داد، آن دو نفر آن سفيدي ها را چشيدند و هر دو عرض كردند كه اين سفيدي ها از سفيده تخم مرغ است . امام علي (ع ) دستور داد، آن جوان بي گناه را آزاد ساختند، و آن زن را بجرم نسبت زنا به يك فرد بي گناه ، شلاق زدند. يعني حد قذف (تهمت زنا) را كه هشتاد تازيانه از روي لباس است بر وي جاري ساختند.
منبع:داستان دوستان