مقدمه
موعود باوري و منجي گرايي به معناي اعتقاد به رهانندهاي كه با آمدنش رنج ها و سختي ها، ناكامي ها و بي عدالتي ها، به خوشبختي ها و آرامش ها، بدل ميشود، مورد اتفاق همه اديان الهي است.
انديشة نجات، از مهمترين دغدغه هاي عمومي بشر، به ويژه بشر امروزي است كه از رنج و سختي هاي زندگي و بي عدالتي هاي روزافزون به ستوه آمده و راه رهايي و نجاتي را جستوجو مي كند.
در ميان اديان ابراهيمي، دو دين اسلام (شيعه اماميه يا همان شيعه دوازده امامي) و مسيحيت (که رابطه تنگاتنگي با دين يهود دارد و بسياري از آموزه هايش را از آن دين اخذ كرده است؛ يعني بستر ظهور مسيحيت كاملاً يهودي بوده، ولي كم كم مسير خود را مشخص كرده و عنوان يك دين مستقل از يهود را يافته است) و پيروان آن دو دين، به اين مسأله مهم، بي توجه نبوده و اهميت ويژهاي براي آن قائل شده اند و صريحاً در اين باب اظهار نظر كرده اند.
در اين نوشتار، به مقايسه گونه شناسي منجي موعود دو دين ابراهيمي اسلام (شيعه) و مسيحيت ميپردازيم؛
يعني با بيان ماهيت و نوع منجي، ميتوانيم به تبيين مواردي همچون ماهيت موعود، ماهيت وعده، رسالت معنوي يا اجتماعي، نقش كيهان شناختي موعود و…. دست يابيم تا در ساية اين واكاوي و بررسي، به اين پرسش، پاسخ دهيم كه آيا منجي موعود مسيحيت، قابل انطباق با منجي موعود شيعه مي باشد يا نه؟
و در هر صورت، منجي واقعي كيست؟ آيا يك منجي مي آيد يا دو منجي، يا احتمال ديگري در ميان است؟ اين امر مي تواند فضايي مناسب را براي گفتوگو ميان اسلام و مسيحيت فراهم آورده و در نزديكتر شدن ديدگاه پيروان اين دو دين به يكديگر به شايستگي كمك كند.
|