اسلام، با آن آيين مترقى و پيشرفته خود، براى زن ارزش و احترام بسيارى قايل است. زن در مفهوم انسانيت با مرد هيچگونه فرقى ندارد و مرد را بر او امتيازى نيست. زن، مانند مرد، عضو كامل جامعه است و شخصيت حقوقى مستقل دارد. زن در جامعهى اسلامى برخوردار از استقلال فكرى و اقتصادى است و در زندگى خود، در تصميمگيرى آزاد است و به ميل خود بر اساس موازين شرعى مىتواند با هر كه بخواهد ازدواج كند.
زن از لحاظ شخصيت حقوقى تا آنجا مستقل است كه مىتواند براى شير دادن مولودش از شوهرش مزد مطالبه كند و بدون دخالت شوهر مىتواند كشاورزى يا تجارت كند.(1)
اسلام دست به يك عمل انقلابى زد كه پيش از آن بىسابقه بود و آن عبارت است از شركت زنان در جنگ.
در جنگ «خيبر» كه در سال هفتم هجرى روى داد، تعدادى از زنان اجازه يافتند، در جنگ شركت نمايند. «ابن اسحاق» از زنى كه در اين جنگ شركت جسته بود، چنين روايت مىكند: هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم عازم جنگ خيبر بود، من با تنى چند از زنان قبيله بنىغفار به نزد آن حضرت رفتيم تا به ما اجازه شركت در جنگ جهت مداواى مجروحان و زخم ديدگان و كمكهاى ديگرى كه از ما برمىآمد، بدهد و به همراه لشكر اسلام باشيم. پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم به ما اجازه شركت داد و فرمود: به اميد خدا!
ما به همراه مسلمين عازم خيبر شديم و تا پايان جنگ به پرستارى و مداواى مجروحان پرداختيم. چون كار جنگ پايان يافت و مسلمانان پيروز شدند، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم در تقسيم غنايم جنگى براى ما سهمى قايل شد. از آن جمله گردنبندى است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم آن را به عنوان غنيمت جنگى به من داد. من هرگز آن را از خود دور نكرده و نخواهم كرد.
گردنبند اين زن همچنان باقى بود تا آنكه مرگش فرارسيد. به هنگام مرگ، وصيت كرد كه آن را با وى دفن كنند. (2)
به آيات قرآن كه مراجعه كنيم مىبينيم، حقوق و تكاليف زن و مرد مساوى است: «زنان و مردان نسبت به يكديگر حقوق متقابل دارند.» (3)
يعنى همان طورى كه زن و مرد از لحاظ عقل و شعور و هوش متساوىاند و در مفهوم انسانيت هيچگونه تفاوتى با يكديگر ندارند، از لحاظ حقوق و تكاليف نيز برابرند. هرگونه تكليف و حقى كه زن نسبت به مرد دارد، عينا مرد همان حق و تكليف را نسبت به زن بايد داشته باشد. از اين جهت است كه «ابن عباس (ره)» مىگويد: به حكم همين آيه شريفه، من ناچارم خودم را براى همسرم آرايش كنم، همانگونه كه او خودش را براى من آرايش مىكند. (4)
1 ـ اسلام چنان كه بود، ص 126.
2 ـ سيره ابنهشام، ج 2، ص 234.
3 ـ و لهن مثل الذى عليهن... (بقره/ 228).
4 ـ اسلام چنان كه بود، ص 123.