نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: نتیجه فرو نشاندن شهوت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن خدمات و دانلود
    تاریخ عضویت
    April 2011
    شماره عضویت
    1270
    نوشته
    727
    صلوات
    10
    دلنوشته
    1
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    تشکر
    2,363
    مورد تشکر
    3,491 در 697
    دریافت
    11
    آپلود
    12

    پیش فرض نتیجه فرو نشاندن شهوت


    حسن بصرى گويد: در بغداد آهنگرى را ديدم كه دست در ميان آتش مى كرد و آهن تفتيده به دست مى گرفت و با آن كار می کرد.

    به او گفتم: اين چه حالتی است؟

    گفت: چند سال پیش قحطی بود. زنى زیبا چهره به نزد من آمد و گفت: به من طعام بده كه كودكان يتيم دارم.

    به او گفتم: به تو طعام ندهم مگر اینکه با هم زنا کنیم!

    آن زن رفت و روز ديگر دوباره آمد. همان سخن را گفت و من هم همان جواب را به او دادم.

    روز سوم آمد و گفت: اى مرد! چاره ای ندارم، مجبورم به شرط تو عمل کنم. اما به شرطی که جای خلوتی برویم تا کسی ما را نبیند.

    آن زن را در خانه بردم و در خانه بستم و خواستم كه به وی نزدیک شوم.

    زن گفت: اى مرد! شرط كرده ايم كه جای خلوتى برویم که كسى ما را نبيند.

    گفتم: چه کسی مى بيند؟

    زن گفت: خدا مى بيند كه پادشاه به حق است، و چهار فرشته شاهد، که دو تا مأمور من هستند و دو تا مأمور تو.

    سخن آن زن در من اثر كرد. دست از وى برداشتم و به او طعام دادم.

    آن زن رو به آسمان كرد و گفت: خداوندا! چنانكه اين مرد آتش شهوت را بر خود سرد کرد، آتش دنيا و آخرت را بر او سرد کن.

    پس آنچه مى بينى به بركت دعاى آن زن است.



    منبع: داستان عارفان

    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 22:43

  2. تشكرها 4

    mcaniran (25-07-2012), مدير اجرايي (26-07-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    گرسنگی شهوت و زن بی حجاب




    یک روز صداى در منزل بلند شد، وقتى آمدم در را باز كردم، خانمى نیمه برهنه و بى حجاب و آرایش كرده و دست و سینه باز را مقابل خود دیدم، خواستم درب را ببندم و به او بى اعتنایى كنم. فكر كردم همین كه در خانه یك روحانى با این قیافه آمده شاید معایب بى حجابى را نمیداند: و شاید بتوانم نصیحتش كنم.


    برخی از ما چنان در خودخواهی و خود بینی فرو رفته ایم که گویا قطب عالم وجود هستیم و بقیه خلایق طفیلی وجود ما هستند با هر پدیده ای به گونه ای رفتار می کنیم که فقط دلخواهمان را بر می گزینیم آنچه مطابق میل ما نبود به دور می افکنیم و در توجیه هر رفتاری هم "من" ملاک و معیار سنجش است،چون من می گویم،دلم می خواهد ،من به خاطر خودم اینکار را کرده ام و بس و قصد دیگری ندارم .
    مثلا عده ای به هر طریقی دلشان می خواهد لباس می پوشند و سر و صورتشان را آرایش می کنند و تزشان هم این است که من برای خودم این چنین میکنم و برایم مهم نیست دیگران چه فکری می کنند. اینجاست که این خودخواهی و منیّت ها شیرازه جامعه را از هم می پاشد و دیگر اخلاقیات،نوع دوستی و جوانمردی هیچ رنگی نخواهد داشت .

    گرسنگی شكم و شهوت:

    حضرت حجة الاسلام والمسلمین مروج الاسلام و الدّین حاج شیخ غلامرضا فیروزیان فرمودند:
    تابستان سال 1323 در ونک مستوفى منبر میرفتم. امام جماعت آنجا سید بزرگوارى بود كه اَلان با گذشت ، 55 سال نامش را فراموش ‍ كرده ام.بین گفتگوهایى كه با هم داشتیم تعریف كرد: كه یک روز صداى در منزل بلند شد، وقتى آمدم در را باز كردم، خانمى نیمه برهنه و بى حجاب و آرایش كرده و دست و سینه باز را مقابل خود دیدم، خواستم درب را ببندم و به او بى اعتنایى كنم. فكر كردم همین كه در خانه یك روحانى با این قیافه آمده شاید معایب بى حجابى را نمیداند: و شاید بتوانم نصیحتش كنم.
    جوان عزبى و گرسنه شهوت، خانم نیمه برهنه و زیبائى را مى بیند كه همه نوع عطرها و آرایش هاى مطبوع دارد، هر چه با او راه میرود شاید خانم توجهى به او بكند و مقدارى روى خوش به او نشان بدهد، به جوان اعتنا نمى كند. جوان اظهار علاقه میكند، زن محل نمى گذارد، جوان خواهش ‍ مى كند، زن میگوید: من نجیبم و حاضر نیستم با تو صحبت كنم . جوان التماس میكند، زن توجه نمى كند. این خانم چگونه آدمى است ؟

    سرم را پائین انداخته و گفتم بفرمائید، داخل اطاق شده نشست، و مسئله اى در مورد ارث از من سئوال كرد. من گفتم خانم من هم از شما مى خواهم مسئله اى بپرسم اگر جواب دادید من هم جواب مى دهیم گفت: شما از من؟ گفتم بله. گفت بفرمائید؟ گفتم : شخصى در محلى مشغول غذا خوردنست غذا هم بسیار مطبوع و خوشبو است، گرسنه اى از كنار او مى گذرد، پایش از حركت مى ایستد جلوى او مى نشیند شاید تعارفش كند، ولى او اعتنا نمى كند.
    شخص گرسنه تقاضاى یك لقمه میكند او میگوید: غذا متعلق به من است و نمى دهم هر چه التماس مى كند او به خوردن ادامه میدهد، خانم این چگونه آدمیست ؟
    گفت: آن شخص بی رحم از شمر بدتر است.
    گفتم: گرسنه دو جور است، یكى گرسنه شكم و یكى گرسنه شهوت.
    جوان عزب و گرسنه شهوت، خانم نیمه برهنه و زیبائى را مى بیند كه همه نوع عطرها و آرایش هاى مطبوع دارد، هر چه با او راه میرود شاید خانم توجهى به او بكند و مقدارى روى خوش به او نشان بدهد، به جوان اعتنا نمى كند. جوان اظهار علاقه میكند، زن محل نمى گذارد، جوان خواهش ‍ مى كند، زن میگوید: من نجیبم و حاضر نیستم با تو صحبت كنم . جوان التماس میكند، زن توجه نمى كند. این خانم چگونه آدمى است ؟
    خانم فكرى كرد و از جا حركت كرد و از خانه بیرون رفت.
    فردا درب منزل صدا كرد، رفتم در را باز كردم، دیدم سرهنگى دم در ایستاده و اجازه ورود مى خواهد، وقتى وارد اطاق شد و نشست. گفت : من شوهر همان خانم دیروزى هستم، وقتى كه با او ازدواج كردم چون خانواده اى مذهبى بودیم از او خواستم با حجاب باشد، گفت: بعد از ازدواج، ولى آنچه به او گفتم و خواهش كردم تهدید كردم، زیر بار نرفت ولى دیروز آمد و از من چادر و پوشش اسلامى خواست، نمى دانم شما دیروز به او چه گفتید: ماجرا را به او گفتم: او با خود عبایى آورده بود. به من داد و تشكر كرد و رفت.
    اگر ما بیایم و کمی به اعمالمان بیشتر فکر کنیم و این خودخواهی ها را کنار بگذاریم خیلی ها را از عذاب و زحمت نجات خواهیم داد .


    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 22:46

  5. تشكرها 2


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi