سید هاشم حداد (ره) عارفی روشن , فهیم و دقیق بود . سید هاشم حداد(ره) فانی در استاد خودش بود و این از مهمترین مسائل سلوکی است . نه اینکه دید استقلالی داشت بلکه محو هوایی بود که از آن پنجره وارد اتاق وجود می شد . آیت الله سید عباس کاشانی(ره) می فرمود : من در کلاسهای اقای قاضی (ره) که شرکت میکردم میدیدم سیدی کنار ایشان نشسته و دستورات او را اجرا می کند . اول فکر میکردیم خادم ایشان است اما بعداً فهمیدیدم سید هاشم حداد (ره) که می گویند اوست . زمانی که بر اثر غلبه جذبات با دست خالی تکه ای از آهن را از کوره بیرون اورد برای اینکه شهره نشود مدتی عازم نجف شد . ایشان مقداری از دروس حوزوی را هم خدمت مرحوم قاضی(ره) تعلیم گرفتند . بعد از وفات سید قاضی(ره) هروقت بستگان استادش را می دید اشکش روان میشد و می فرمود : من هرگز او را فراموش نمی کنم ... نمی دانم چرا این مطلب به ذهنم آمد . یادتان می آید لحظه ای از لحظات اسارت عمه ی سادات(س) که فرمود : ابداً والله ما ننسی حسینا ...
سید هاشم (ره) به مراحلی از توحید و یقین رسیده بود که نیازهای جسمی اش را حس نمی کرد . تمام تارهای قلب سید هاشم حداد(ره) فنای فی الله را درک کرده بود . جز " هو " از حداد چیزی باقی نماند . مرحوم قاضی(ره) برخلاف عادت خویش با بقیه ی اصحاب , ساعتهای طولانی با او خلوت می کرد زیرا وقتی که قاضی(ره) در پایان جلسه می فرمود : " سبحان ربک رب العزة عما یصفون " جمع حاضر برمی خاستند و در هر حالی بودند مجلس را ترک می کردند . سید محمد حسن قاضی(ره) می گفت : من خودم شاهد بودم و می دیدم بعد از ساعت یاساعتها از مجلس , هنوز جذبات پی درپی والد را فرامی گرفت و سیاهی چشمانش در داخل حدقه می چرخید و به چپ وراست متمایل می شد وگاها! آب خنک می خواست و می نوشید و بقیه را به سروسینه می ریخت . اینجا بود که از اعماق جان ندا می زد : " سبحان ربک ... سبحان ربک ... " که آنرا به سختی در لبانش می چرخانید و در هر حالتی , زمستان یا تابستان , آقای حداد (ره) منتظر بود که همه بروند و او نزدیکتر بیاید و باقی آب ظرف را به سینه خود بریزد ! تنزلی در کار نیست . من و شما اگر هم سنخ او نشویم بهره ای نخواهیم برد . برای حقیر سراپا عصیان , نوشتن و خواندن و ماندن در حال و هوای سید هاشم حداد (ره) بهشت است است بهشت . بهشتی که حرارت انوار آن پیکره ی آلوده ام را می سوزاند .
سید هاشم حداد (ره) خدایی بود . مظهر شده بود . " یا من اظهر الجمیل " . آیت الله کمیلی خراسانی می فرمود : خدمت ایشان که می رفتیم تنها زیارت جمال نورانی ایشان باعث می شد مشکلات یادمان می رفت . سید هاشم و تبار تلامذه ی او جز " توحید " عبارت دیگری را لایق عبارت نمی دانستند . با خط خودش نوشت سید هاشم حداد (ره) که : " بسم الله الرحمن الرحیم . التوحید نور و الشرک نار . التوحید یحرق جمیع السیئات الموحدین و الشرک نار یحرق جمیع الحسنات المشرکین . والسلام " تصرفات روحی ایشان در شاگردانشان بر اساس ظرفیت آنها بود . آیت الله کمیلی می فرمودند : در تصرفی حقیقت آیه ی مباهله را به من نشان دادند . افضل اذکار و اوراد برای حضرت حداد(ره) و کلاً طریقت معرفت نفس ذکر شریفه ی یونسیه است که حتماً باید تحت ولایت استادی خبیر صورت بگیرد . آنها این اذکار را گفتند تا از عالم طبیعت خارج شدند . اذکار تلامذه ، قلبی می شد و از باطن استاد بهره می بردند . ذکر شریف " لاهوالاهو" را گاهاً با عدد بالا می دادند تا شاگرد از تعینات منصرف شود . نقل کردن از سید حداد (ره) توان می خواهد که حقیر بیشتر از این ندارم .