صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15

موضوع: شاعران در محضر رهبر معظم انقلاب چه خواندند؟

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    محمدمهدی سیار

    زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
    روایت كرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

    بهاری می‌رسد از راه و می‌گویند می‌روید
    گل داوودی از هر سنگ، حسن یوسف از هر چاه

    بگو چله‌نشینان زمستان را كه برخیزند
    به استقبال می‌آییمت ای عید از همین دی ماه

    به استقبال می‌آییمت آری دشت پشت دشت
    چه باك از راه ناهموار و از یاران ناهمراه

    به استهلال می‌آییمت ای عید از محرم‌ها
    به روی بام‌ها هر شام با آیینه و با آه...

    سر بسمل شدن دارند این مرغان سرگردان
    گلویی تر كنید ای تیغ‌های تشنه، بسم‌الله!


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    علیرضا رجبعلی‌زاده

    شتك بر سینه آفاق زد زین پیشتر خون دلیرانت
    اگر ای جوهر تیغ تو سرخ از عشق میخوانند ایرانت

    چو شیری یال‌ها افشانده مابین دو شط لم داده‌ای آرام
    به چشم هرزه‌كفتاران هار نرّ و ماده بد انیرانت

    بزرگا بیشه جولان شیران تو و آبشخور كارون
    بزرگاتر حریم تشنه‌لب خیل شهیدان تو شیرانت

    چنان چون پیكری تف دیده زیر آفتاب افتاده تا مشرق
    یكی نقشی‌ست خود گسترده بر نطع نمك فرش كویرانت

    به چشمم كعبه و كانون دیگر طابران و طوس تو دارد
    كه چون من بی‌پناهان تو خرسندند با حج فقیرانت

    جبین بر خاك محراب تو ساییدند و سر بر آسمان سودند
    الا ای رشته‌ی تسبیح البرز و دنا در دست پیرانت

    ***
    مگر از تخت جمشیدت ستون وز بیستونت سقف افسانه‌ست
    كه سر در ابرت ای اسطوره‌گون میهن نخواهم دید ویرانت

    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    حكیم علیپور

    بت من! دور سرت هاله‌ای از وسواس است
    سنگ، سنگ تن تو شیطنت خناس است

    همه ذرات جهان حل شده در چشمانت
    آنچه در قلب تو پیدا نشود احساس است

    قصه‌ی قلب من و آفت ابروهایت
    قصه‌ی مزرعه‌ی لاله و خشم داس است

    نكند اشك، تو را تشنه به خونم كرده
    آی مردم! به خدا یار نمك‌نشناس است

    بعد یك عمر مسلمانیِ خود دانستم
    اولین سوره‌ی قرآنِ دلت والناس است

    چه كند دوزخ و فردوس تو با من وقتی
    دل من دستخوش وسوسه و اخلاص است

    آی ساقی! چقدر جام به من خواهی داد
    لب من تشنه‌ی سوز عطش عباس است


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    علی‌ موسوی گرمارودی

    هوای صبح ز رگبار دوش، غوغا بود
    در آن تپيدن نبض درخت، پيدا بود

    هنوز گاه فرو می‌‌چكيد آب از برگ
    وز اشك شوق بسی بيشتر مصفا بود

    دل من از سر هر برگ می‌چكيد مگر؟
    كه لب ز گفتن يك آه، ناتوانا بود

    اگر نبود دل من كه می‌چكيد ز برگ
    درون سينه چرا بی‌شكيب و شيدا بود

    سپيده می‌زد و دامان سرخ‌فام فلق
    ز پشت پيرهن صبحدم، هويدا بود

    سرود روشن و خاموش بامدادْ پگاه
    ميان باغ- شگفتا- چه مايه گويا بود

    خميده بود لب جوی پونه و با آب
    چه عاشقانه و پرشور گرم نجوا بود

    فشانده بود سر دوش باد، گيسو بيد
    چنار پيش وی استاده، در تماشا بود

    چه كرده بود شب دوش با چمن باران
    كه خط سبزه همه صاف بود و خوانا بود

    مرا هر آنچه به چشم آ‌مد از شكوه چمن
    قسم به اهل نظر چون خيال و رويا بود

    نه دی به خاطر من مانده بود، نی فردا
    زمان درست همان لحظه بود كانجا بود

    چو دست خویش بدیدم دمیده بود چو گل
    به پای خود نظر انداختم شكوفا بود

    من از شكفتگی خويش، مانده در حيرت
    كه از چه بود خدايا و از كه آيا بود؟

    به ناگه از اثر سكر خويش دانستم
    كه شور مستی من حل اين معما بود

    ولی مرا كه همه عمر می ز پا نفكند
    كدام باده كنونم حريف و همپا بود؟

    "شراب خانگی ترس محتسب‌خورده"
    به خاطر آمدم، اين باده‌ام به صهبا بود

    چمن زباده‌‌ی باران دوش، مانده خراب
    خرابی دل من از می "اوستا" بود

    به باغ صبح اگر سرفراز ماندم و راست
    بلندی قد من، زان بلندبالا بود

    هنوز من به زمين ناگشوده هيچ زبان
    كه پای گفته‌ی او بر سر ثريا بود

    خدای باغ و چمن داند آن‌كه هر سخنش
    ز طرف باغ و چمن بيشتر فريبا بود

    ***
    بزرگ‌مرتبه يارا! مرا مراتب مهر
    درون سينه ز ايام پيش پايا بود

    كنون به پای تو، اين چامه بركشيد فراز
    هر آنچه را كه در اين جانِ ناشكيبا بود

    از آن زمان به تو دل باختم كه تن نزدی
    ز كار مردم و با مردمت مدارا بود

    به روز تلخ ستم، گفته‌های شيرينت
    به كام دشمن خودكامه، زهرپالا بود

    نه از ستمگر بی‌باك، باك بود تو را
    نه با رونده‌ی راه ستم، مماشا بود

    كسی برای تو می‌گوید این كه خود آن روز
    به بند بود و نه او را ز خصم پروا بود

    اگرچه باز من امروز نيز در بندم
    به بند مهر توام، وين نه جای حاشا بود

    ***
    بزرگوار عزيزا! سترگ استادا!
    كه بندی سخنت پير بود و برنا بود

    مرا به چامه‌‌ی ناسَخته، ای عزيز ببخش
    كه اين بضاعت مزجات، نقد كالا بود

    من آن‌چه داشته‌ام پيش روی آوردم
    نمی‌هراسم اگر آن جناب، بالا بود

    به پيش نقد كلام تو، هر سخن چون رفت
    خَزَف‌نمای شد ار چند دُرّ يكتا بود

    مرا چه باك پس ای گنج شايگانِ سخن
    اگر به پيش توام در چكامه ايطا بود

    همين چكامه هم از خاك پاك گرمارود
    عصای موسوی و معجز مسيحا بود


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در این دیدار شعرایی چون علی معلم دامغانی، غلامعلی حداد عادل، ناصر فیض ، فاضل نظری، مرتضی امیری اسفندقه، سیدعلی موسوی گرمارودی،

    اسماعیل آذر، حسین اسرافیلی، سعید بیابانکی، مهدی محقق ، عباس‌ براتی‌پور، بیژن ارژن، اسماعیل امینی، رضا اسماعیلی، محمد سرور رجایی ، قادر طهماسبی ،

    محمدحسین جعفریان، رضا برجی ، خلیل عمرانی، علی‌محمد مودب ، محمدرضا سنگری و .... حضور داشتند.


    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi