ترجمة الميزان ج : 6ص :295
امتها و مخصوصا مجرمينآنان در قيامت به اين پايه از علم و اطلاع برسند كه مورد مؤاخذه و پرسش پروردگار قرار گيرند چطور ممكن است اين علم را از پيغمبران گرامي (عليهمالسلام) سلب نمود ؟ ! پس بايد همان توجيهي را كه كرديم به ميان آورد .
گفتاري در معناي شهادت
اجتماع مدني كه داير در بين ما عائله بشر است و معارضاتي كه در جميع جهات زندگي زميني ما بين قواي فعاله ما هست خواه ناخواه انواع اختلافات و خصومتها پيش ميآورد ، زيرا چه بسا اتفاق ميافتد كه يك فرد از بشر ميخواهد از لذتي كه در نظر دارد تمتعي ببرد ، افراد ديگري هم ميخواهند از همان لذت بهره و سهمي داشته باشند و يا اصلا او را بيبهره كرده و كنار زده و همه را به خود اختصاص دهند ، اين معارضه خود باعث ميشود لذت مذكور بيش از آنچه كه هست جلوه نموده و دلها را شيفته خود كند و دل دادگان ، براي رسيدن به آن به نزاع و كشمكش بپردازند ، و اين كشمكشها كار را به جايي رسانيده كه بشر در خود احساس احتياج به حكومت و قضاوتي كه بتواند از عهده فصل اين خصومات و كشمكشها برآيد بنمايد ، و اولين چيزي را كه دستگاه قضاوت و حكومت لازم دارد اين است كه قضايا و وقايع همانطوري كه واقع شده ، بدون هيچ گونه تغيير و تحريفي ضبط شود ، تا آنكه عين واقعه ، مورد بررسي و قضاوت قضات قرار گيرد ، و اين معنا واضح است و جاي ترديد نيست ، و نيز جاي ترديد نيست كه وقتي وقايع درست ضبط ميشود كه كساني شاهد و ناظر بر آن بوده و آنرا به ذهن بسپارند و يا ماجرا را نوشته و يا بوسيله ديگري كه براي كنترل حوادث در دسترس بشر است ضبط نمايند ، و در موقع لزوم به آنچه كه ديده و يا نوشتهاند شهادت دهند .
البته ممكن است راههاي ديگري هم براي حفظ و ضبط حوادث باشد و ليكن شهادت از ساير وسايل ممكن از چند جهت امتياز دارد .