صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 45 , از مجموع 45

موضوع: (✿(✿(✿ قدس ، قلب طپنده اسلام {ویژه نامه روز جهانی قدس} ✿)✿)✿)

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    چرا تو؟


    بادهای سیاهی که از دور می‏وزند، فقط بادند؛ فقط کولی‏اند؛ کولی‏هایی که به دنبال خانه می‏گردند و می‏خواهند طلسم آوارگیِ‏شان را روی سر تو بشکنند.

    انگار دیواری کوتاه‏تر از دیوار تو پیدا نکردند که بتوانند دیوارهای بلندشان را بلندتر نشان بدهند!

    از پشت پنجره‏های دودی هولوکاست‏های وهم‏آلود، نعره می‏زنند و دستشان را روی گلوی تو می‏فشارند و دهان کودکانت را با بمب می‏بندند.
    اما چرا تو؟چرا به آلمان نمی‏روند تا حقشان را از اجداد نازی آلمانی‏ها پس بگیرند؟ چرا در آغوش کاباره‏های کثیفشان در اروپا لم نمی‏دهند و دست از سر مساجد تو برنمی‏دارند؟! چرا در دود کافه‏های شب‏آلود غرب محو نمی‏شوند؟! چرا ساکت نمی‏شوند؟!

    چرا این بادهای سرگردان، این کولی‏های آواره از زمان موسی تا امروز، بیشتر از حقشان را از زمین و آسمان می‏خواهند؟ کاش دوباره موسی به سوی قومش باز می‏گشت، تا ببیند این‏بار به سراغ کتاب رفته‏اند و واژه واژه تورات را تحریف کرده‏اند! کاش برمی‏گشت، تا ببیند خاخام‏های مشکی‏پوش آئینش فتوای جواز قتل کودکان مسلمان را می‏دهند!



    امضاء


  2. تشكر



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #42

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    برای آزادی


    سیگار قهوه‏ای بلندی را هی می‏کشند و هی در بدن تو فرو می‏کنند؛ مبادا آخ بگویی! آنها در حسرت یک آخ تواند که اعلامیه بدهند؛ «او تاریخ و فرهنگ ما را پذیرفته است.» و بعد برای بادهای کولی‏صفت، نامه بفرستند که به خانه بیایید.

    جنگ شش روزه، آن‏قدر برگ ارزشمندی نیست که لیاقت داشته باشد در کتاب سترگ تاریخ تو اندوخته شود؛ با همه تانک‏هایش، با همه شعارها و سرودهای حماسی‏اش، با همه سربازها و تفنگ‏ها و تجهیزات به‏روزش.

    انتفاضه تاریخ تو است؛

    هرچند با سنگ، هرچند با خون، هرچند با چنگ و دندان.

    بلند شو ای زیتون خونین؛ ای مادر سبز با برگ‏های ضخیم سوزنی، سرت را بلند کن و شاخه‏هایت را به هوا پرتاب کن و هواپیماهای فانتوم را به خاک و آتش بکش! مِرکاواها را زیر پا له کن و خواب آسوده این بارهای سرگردان را به هم بزن!

    خوب نگاه کن؛ ببین آن طرفِ سیم‏خاردارها مردی ایستاده است که بادهای سرگردان، از چند کیلومتری هم نزدیک او نمی‏شوند.

    تا تمام کشورش را دور نزنند، نمی‏توانند عبور کنند. حتی بعضی از خاخام‏ها، کلاهشان را برایش از سر برمی‏دارند و آن‏قدر خم می‏شوند که موهای به هم بافته‏شان، به کفش‏هاشان می‏خورد!

    آن طرف سیم‏خاردارها، مردی ایستاده است که بُرد غریوش حتی به مریخ هم می‏رسد؛ چه برسد به تل‏آویو!

    گوش کن؛ دارد قسم می‏خورد؛ «اسرائیل از خانه عنکبوت سست‏تر است.» حالا چهره شفق‏گونت، بشارتِ صبح می‏دهد. دست‏های زخمی‏ات را پنهان کن. سیم‏چین شکسته‏ات را دور بینداز. تو باید سیم‏خاردارها را ببلعی تا آزاد بشوی.

    آرام سرفه کن؛ مبادا آدم‏برفی‏ها صدایت را بشنوند؛ تو باید زنده بمانی!


    امضاء


  5. تشكر


  6. Top | #43

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    بهار، آمدنی است

    سیده زهرا برقعی

    لباس نافرمی تنت کرده‏اند. قامت رعنایت را با این لباس، به هم زده‏اند. می‏گویند لباس قشنگی است و از ستون چهارم‏شان فرمان آتش صادر می‏شود. می‏گویند لباس باید همین شکلی باشد و سیم‏خاردارهایشان، دورتادور درختان زیتونت را فرا می‏گیرد. می‏گویند فقط ما بلدیم برای قامت رعنای تو، لباس بدوزیم و گوشه گوشه این لباس، پاره است؛ خونین است.
    جای چکمه‏های اهریمنی ظلم، رویش مانده...

    امضاء


  7. تشكر


  8. Top | #44

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    چقدر معصومی!


    دوباره نگاهت می‏کنم. در این لباس، چقدر تکیده و کبودی، فلسطین!

    چقدر زیر چشمانت گود افتاده است، از بس که خمپاره بلعیده‏ای و کودکان دسته‏گُلت، در آغوش گرم تو، واژه خون و جنگ و سنگ را هجی کرده‏اند؛

    چقدر معصومی!



    امضاء


  9. تشكر


  10. Top | #45

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    صبرکن، فلسطین!

    همین الان، فرمان سر بریدن یک گل دیگر صادر شد. سربازها می‏دوند. روی خاک مقدس تو، به سمت هدف می‏دوند و خون از زیر چکمه‏های اسرائیلی‏شان، می‏پاشد به دیوار. صبر کن!... ما بالاخره آن کلاه کوچک سیاه را از سرشان برمی‏داریم و لباسی باور نکردنی برایت می‏دوزیم، تاروپودش همه از آزادی... و بهار، پوست این درختان خشکیده زیتون را خواهد ترکاند.

    صبر کن!...

    تو عروس همه تاریخ خواهی شد؛ عروسی با قد بلند و رعنا، لباسی سپید و خدایی و انگشتری زیبا مزین به نگین طلایی «قدس».
    « تاریخ»، قانون دارد. این‏طور که نمی‏ماند؛

    صبر کن فلسطین!



    امضاء


  11. تشكر


صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi