در عوض، شرکتها در عمل رويکرد «سعي و خطا» را به کار مي گيرند . هر تغييري در هزينه کردنهاي تبليغاتي در اصل نقطه شروع يک آزمايش غير رسمي است . هنگامي که آمار و ارقام فروش منتشر مي شود ، نتيجه آزمايشها مشخص مي شود . از آنجا که سطوح هزينه کردنهاي تبليغاتي با توجه به زمان ارائه محصول به بازار و يا شروع سازو کارهاي تبليغاتي شرکاي واسطه گر ، تغيير مي کند، اکثر نامهاي تجاري (در صنعت ) انبوهي از نتايج حاصل از آزمايشهاي غير رسمي را در اختيار مديران اجرايي خود قرار مي دهند تا آنها بر اساس اين نتايج به داوري بپردازند . چرخه بازخور سريع است و از اين رو کيفيت داوري را بهبود مي بخشد . آن طور که يکي از روساي بازاريابي در يکي از صنايع معروف خودورسازي به ما گفت : «بسته به نوع خودرو فرق مي کند. ولي من تقريباٌ ظرف يکي دو هفته متوجه مي شوم که در خصوص ميزان هزينه کردن در مورد تبليغات مرتکب اشتباه شده ام يا نه...»
از آنجا که رقباي خودروساز مراقب يکديگر هستند و گرايش به هم سطح کردن بودجه هاي خود با يکديگر را دارند ؛ يک فرآيند بازخور ثانويه اي نيز در اين بين در کار است. آنها نه تنها از آزمايش هاي خود، بلکه از آزمايشها و تجارب رقباي خود نيز درس مي گيرند . در طول زمان، خودروسازان درکي مشترک و فطري را که منعکس کننده نتايج تجمعي صدها آزمايش جسته و گريخته است بدست مي آورند . اين درک ؛ به خرد ذاتي شرکت و در بسياري از موارد به خرد ذاتي صنعت تبديل مي شود . از اين رو ، بسياري از نامهاي تجاري به تدريج به سمت سطح بهينه هزينه هاي تبليغاتي که بسيار نزديک به نقطه اشباع پيش بيني شده در تحقيق ما است، پيش مي روند .