به نام خدا
باسلام و احترام خدمت جناب غلامعلي نوري
توجه شما را به نکات زير جلب مي نمايم. در صورتي که پاسخ ها از ديد شما قانع کننده نبود حتما بفرماييد تا مطالعه نموده و پاسخ مناسب تري خدمتتان ارائه کنم.
تعبير سلام عليکم را از کتاب مصباح الهدي که بيانات مرحوم دولابي در آن گردآوري شده است برايتان نقل کرده ام. ايشان فرمودند:
سلام نام خداست و سلام عليکم يعني خدا با شماست. چه خوب است که آدمي در همه کس خداوند را ببينيد
اما واژه سلام در محاورات روزمره معناي ديگري دارد و عبارت است آرزوي سلامتي براي مخاطب که در آيه شريفه اي که مرقوم فرموديد همين معني مراد مي باشد. اين آيه به بيان ويژگي مومنين مي پردازد و مي فرمايد مؤمن واقعى كسى است كه نه تنها به مجلس لغو نمىرود و به سخن لغو گوش نمىدهد، بلكه اگر كلام بيهودهاى هم شنيد، عكس العمل نشان مىدهد. «وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ» حال اين عکس العمل چگونه بايد باشد؟ آيا بايد با ترش رويي باشد؟ قرآن به ما ياد مي دهد که اعراض، بايد كريمانه باشد. «أَعْرَضُوا ... سَلامٌ عَلَيْكُمْ»
قابل توجه اينکه آنها با اين گونه افراد كه روبرو مىشوند سلام تحيت نمىگويند بلكه سلامشان سلام وداع است!
واما در باب امامت:
امامت در لغت به معناي پيشوايي و رهبري است و هرکسي که متصدي رهبري گروهي شود "امام" ناميده مي شود خواه در راه حق باشد ويا در راه باطل. چنانکه در قرآن کريم واژه "ائمه الکفر" درباره سران کفار بکار رفته است و کسي که نمازگزاران به او اقتدا مي کنند "امام جماعت" ناميده مي شود.
اما در اصطلاح علم کلام امامت عبارت است از:
"رياست همگاني و فراگير برجامعه اسلامي در همه امور ديني و دنيوي"
ازديدگاه شيعه در موضوع امامت سه مساله ظاهر مي شود:
امام بايد از طرف خداي متعال نصب شود
امام بايد داراي علم خدادادي و مصون از خطا باشد
امام بايد معصوم از گناه باشد
واما آيه اي که به آن اشاره کرديد "وجعلنامنهم ائمه يدعون بامرنا" در خصوص خود مساله امامت مي باشد و نه عصمت. در ادامه توضيحاتي مختصر در خصوص معناي امامت و عصمت حضورتان ارائه نمايم:
امامت عبارت است ازتحقق بخشيدن برنامههاى دينى اعم از حكومت به معنى وسيع كلمه، و اجراى حدود و احكام خدا و اجراى عدالت اجتماعى و همچنين تربيت و پرورش نفوس در" ظاهر" و" باطن" و اين مقام از مقام رسالت و نبوت بالاتر است، زيرا" نبوت" و" رسالت" تنها اخبار از سوى خدا و ابلاغ فرمان او و بشارت و انذار است اما در مورد" امامت" همه اينها وجود دارد به اضافه" اجراى احكام" و" تربيت نفوس از نظر ظاهر و باطن" (البته روشن است كه بسيارى از پيامبران داراى مقام امامت نيز بودهاند).
در حقيقت مقام امامت، مقام تحقق بخشيدن به اهداف مذهب و هدايت به معنى" ايصال به مطلوب" است، نه فقط" ارائه طريق"
دليل عقلي بر عصمت پيامبر و امامان : پيامبران و امامان نمايندگاني هستند از سوي خداوند که آمده اند تا انسان ها را به راه راست هدايت کنند. حال اگر چنين نمايندگان و سفيراني پايبند به دستورات الهي نباشند و برخلاف گفتارشان عمل کنند مردم اين تناقض ميان گفتار و رفتار آنها را درک کرده و ديگر به گفته هايشان اعتمادي نمي کنند. پس حکمت و لطف الهي اقتضا دارد که پيامبران افرادي پاک و معصوم از گناه باشند و حتي کار ناشايستي هم از ايشان سر نزند تا مردم گمان نکنند که آنها ادعاي فراموشي يا اشتباه را بهانه اي براي ارتکاب گناه قرار داده اند. پس فرد پيامبر و امامان بايد معصوم از گناه و همچنين معصوم از اشتباه باشند.
نکته: لازم به ذکر است اگر شما ضماير آيات شريفه اي که بيان فرموديد را به مرجعشان ارجاع دهيد معلوم خواهد شد که در کداميک معناي ائمه کفر و در کداميک معناي امامت در اصلاح کلام مراد مي باشد.
ممنون از توجه شما
و من الله التوفيق