نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: *¤•.خاطره آیت‌الله خامنه‌‌‌ای از شهادت رجایی و باهنر .•¤*

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض *¤•.خاطره آیت‌الله خامنه‌‌‌ای از شهادت رجایی و باهنر .•¤*




    خاطره آیت‌الله خامنه‌‌‌ای از شهادت رجایی و باهنر

    من بيمار بودم، تازه از بيمارستان خارج شده بودم، در منزلى در حدود نیاوران استراحت مى‌كردم و در جريان اوضاع و احوال هم قرار مى‌گرفتم؛ مرحوم شهيد رجايى و شهيد باهنر و برادران ديگر (می‌آمدند و) مسائل را با من در ميان مى‌گذاشتند. ليكن خود من شركت فعالى در جريانات نمى‌توانستم داشته باشم.



    در اين اواخر تدريجاً حالم بهتر شده بود، گاهى در جلسات شركت مى‌كردم، كمااين‌كه در شب قبل از حادثه؛ در جلسه‌اى در اتاق خود مرحوم رجايى شركت كردم و راجع به مسائل مهم مملكتى صحبت مى‌كرديم. بنابراين دور بودم از محل حادثه (انفجار) و بعدازظهر هم بود، من هم بيمار بودم و خوابيده بودم، از خواب كه بيدار شدم از بچه‌هاى پاسدار، برادرهايى كه پهلوى من بودند يك زمزمه‌هايى شنيدم. گفتم چيه؟ گفتند كه يك بمب در نخست‌وزيرى منفجر شده است. گفتم كه كى آن‌جا بوده؟ گفتند كه رجايى و باهنر هم بودند، من فوق‌العاده نگران شدم، با حال بسيار ضعيف و ناتوانى كه داشتم خودم را رساندم پاى تلفن، نشستم، بنا كردم اين‌جا آن‌جا تلفن كردن، اما خبرها همه متناقض و نگران كننده بود. يكى مى‌گفت كه حالشان خوب است، يكى مى‌گفت زنده بيرون آمدند، يكى مى‌گفت جسدشان پيدا نشده، يكى مى‌گفت توى بيمارستانند و من تا اوائل شب كه خبر درستى به من نرسيده بود در حالت فوق‌العاده بد و نگرانى به سر مى‌بردم، تا بالأخره مطلب برايم روشن شد.




    احساسات من در آن موقع طبيعى است كه چه احساساتى بود. دو دوست عزيز و قديمى، دو انقلابى، دو عنصر طراز اول جمهورى اسلامى را از دست داده بوديم و من شديداً احساس خسارت مى‌كردم، احساس ضايعه مى‌كردم، احساس غم مى‌كردم و از طرفى احساس خشم نسبت به آن كسانى كه عاملين اين حادثه بودند مى‌كردم و همین بود كه فردا صبح زود با اين‌كه خيلى بى‌حال بودم پا شدم، سوار ماشين شدم، آمدم براى تشييع جنازه به مجلس، و با اين‌كه اطبا همه من را منع مى‌كردند كه من شركت نكنم و دخالت نكنم، ديدم طاقت نمى‌آورم كه شركت در مراسم نكنم، آمدم آن‌جا روى ايوان جلوى مجلس و يك سخنرانى‌اى هم با كمال هيجان كردم كه دور و ور من را دوستان گرفته بودند كه نبادا من بيفتم، از بس هيجان داشتم. به‌هرحال براى من بسيار حادثه‌ى تلخى بود، يعنى شايد بتوانم بگويم تلخ‌ترين حادثه‌اى بود كه تا آنروز من ديده بودم، زيرا حادثه‌ى هفت‌تير كه مى‌توانست براى من تلخ‌تر باشد هنگامى اتفاق افتاده بود كه من آن روز بيهوش بودم و نمى‌فهميدم، بعد تدريجاً با اين حادثه ذره ذره آشنا شدم و اطلاع پيدا كردم، اما اين حادثه‌ى ناگهانى به خصوص بعد از حادثه‌ى هفت تير براى من شايد تلخ‌ترين حادثه‌اى بود كه تا آن روز براى من پيش آمده بود.

    مصاحبه مطبوعاتی پیرامون حادثه هشت شهریور - 26/5/1361




    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  2. تشكر

    مدير اجرايي (30-08-2012)

  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi