[ این كلمه چهار بار در قرآن به كار رفته است. از جمله : حج , 30 ].
جوالیقى آن را به معناى نیرو و معرب از فارسى مى داند. ( المعرب , ص 165 ). ادى شیر نیز بر همین سخن . باور است . ( الالفاظ الفارسیة المعربة , ص 82 ). اما در فـارسـى زور بـه معناى دروغ و باطل آمده است . واژه زور نه تنها در پهلوى به صورت ساده زور بـه مـعـنـاى دروغ و بـاطل و افسانه آمده , بلكه در تركیبهایى مانند زورگوكاسیه به معناى گواهى دروغ , و در پازند به معناى زور و به معناى دروغ نیز به كار رفته است . و گذشته از آن , در فارسى باستان , در سنگ نبشته بیستون هم آمده است . شاید هم این واژه مستقیما از فارسى میانه وارد زبان عربى شده باشد. ( واژه هاى دخیل , ص 240 ). در قرآن این کلمه , یك بارآن هم در مورد شهادت به كار رفته است : و الذین لا یشهدون الزور ( فرقان , 72 ) ( و كسانى كه شهادت ناحق نمى دهند ).
------------------ ----------------
زمهریر
[ در قرآن فقط یك بار , در سوره انسان , آیه 13 به كار رفته است ].
محمد على امام شوشترى در مورد زَمهَریر می نویسد : لغت زم به معنى سرما در تركیبات فارسى بسیار آمده است . از جـمـلـه در لفظ : زمستان و سمیرم و سمیران ( نام كوهى بوده در شمال بندر سیراف قدیم ) و شمیران و دیگرها دیده مى شود.
-------------- ----------------
زرابى
[ در قرآن فقط یك بار در سوره غاشیه , آیه 16 , به كار رفته است .]
یعنى فرشهاى با شکوه . ادى شـیـر آن را عربی شده ی زرآب فارسى مى داند و مى نویسد كه فرانكل آن را معرب از زیرپا مى داند ( الالفاظ الفارسیة المعربة , ص 77 ). آرتور جفرى مى نویسد كه فرانكل آن را سریانى مى داند ولى از قول هوفمان آن را برگرفته از زیرپا ى فارسى مى داند .
---------------- -----------
زبانیة
[ فقط یك بار در سوره علق , آیه 18 به كار رفته است ].
ادى شیر مى نویسد : به نظر من واحد آن زبانى است و معناى آن جهنمى است و منسوب به زبانه فارسى به معناى لهیب است . ( الالفاظ الفارسیة المعربة , ص 77 ). آرتـور جـفـرى نظر ادى شیر را نقل مى كند و مى افزاید كه زبانه خود از واژه پهلوى زبان به معنى زبان گرفته شده است . اما در پایان نظر او را تایید نمى كند , و این واژه را سریانى مى داند. ( واژه هاى دخیل , ص 230 ).