صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 41

موضوع: ابزار شناخت در انسان

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    مى گويند :

    جوانى براى طلبگى به نجف رفته بود . پس از مدتى ديد ادامه تحصيل برايش مشكل است و درس خواندن زحمت دارد . شنيده بود كه دعا در حرم حضرت عباس عليه السلام ، مستجاب مى شود . به فكرش رسيد كه چرا براى تحصيل علم و رسيدن به مرتبه اجتهاد زحمت بكشد ؟ و با خود گفت :

    مى روم در حرم حضرت دعا مى كنم و از او مى خواهم كه بدون رنج تحصيل ، تصديق اجتهادم را مرحمت نمايد! با اين خيال خام چند هفته به كربلا رفت و با گريه و زارى از حضرت عباس تصديق اجتهاد خواست!

    تا اين كه شبى در خواب ديد كه آن حضرت با چند تن از فراش ها مى آيد . تصور كرد كه الآن حضرت تصديق اجتهاد را مرحمت مى كند .

    ولى وقتى نزديك شد ، برخلاف انتظار ، ديد كه حضرت دستور داد فلك را بياورند و پايش را بسته ، با شلاق او را تنبيه كنند!

    دانشجوى تنبل با ديدن اين وضع سخت ترسيد و گفت :


    آقا من با آن همه گريه و زارى از شما خواستم كه تصديق اجتهاد به من بدهيد ، و شما در عوض مى فرماييد مرا تنبيه كنند! حضرت فرمود :


    با تنبلى و سستى و با گريه و دعا كه انسان مجتهد نمى شود . اگر مى خواهى مجتهد شوى بلند شو برو همان طور كه ديگران درس مى خوانند و زحمت مى كشند درس بخوان و زحمت بكش .




    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    قلمرو منابع شناخت از نظر قرآن



    آيا قرآن كريم و همچنين احاديث اسلامى آنچه را كه به عنوان قلمرو منابع شناخت مطرح شد تأييد مى كنند يا خير؟

    و به سخن ديگر آيا از ديدگاه اسلام ، اين مطلب پذيرفته است كه هر يك از منابع شناخت قلمرو محدودى دارد كه خارج از آن قلمرو ، كارى از آن ساخته نيست؟

    در پاسخ اين سؤال بايد توجه داشت كه در قرآن و همچنين احاديث ، مطلبى به عنوان قلمرو منابع شناخت مطرح نشده است ، ولى مسائل مختلف به گونه اى آمده است كه از خلال آنها نظريه اسلام در اين مورد نيز مشخص مى شود .




    امضاء


  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    قلمرو حس در قرآن


    مثلاً قرآن به پيامبر اسلام توصيه مى كند با كسانى كه جز به ماديات نمى انديشند و جهان بينى آنان محدود به زندگى مادى اين جهانى است ، قطع رابطه كند و از آنان روى گرداند :

    «فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَا الْحَيَوةَ الدُّنْيَا... . ۱

    [اى پيامبر !] از كسى كه پشت به ياد ما كرده و جز زندگى [مادى] دنيا چيز ديگرى نمى خواهد ، روى بگردان» .

    سپس مى فرمايد :

    «ذَ لِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ . ۲

    قلمرو شناخت آنها همين است» .


    «مبلغ» را به قلمرو ترجمه كنيد و «علم» را به شناخت . يعنى قلمرو شناخت افراد مادّى گرا همين است ، همين كه مى بينند ، همين كه مى شنوند و بالاخره
    همين چيزهايى كه احساس مى كنند .

    آنان ماوراى محسوسات را نمى توانند ادراك كنند ؛ چون ابزار شناخت هاى غير مادى خود را از دست داده اند و از منبع عقل و قلب خود استفاده نمى كنند .

    آنان فقط معناى ثروت ، شهوت ، موقعيت ، و هر چه را كه محسوس است و مربوط به زندگى مادى مى شود ، مى فهمند و مفاهيم عقلى و قلبى براى آنان نامأنوس و نامفهوم است .

    بنا بر اين از اين آيه استفاده مى شود كه قلمرو حواس پنجگانه فقط زندگى مادى است ، و اگر انسان بخواهد زندگى معنوى را درك كند و از حيات عقلى و معنوى برخوردار باشد ، بايد از ابزارهاى ديگرى استفاده كند و ساير منابع شناخت را كه در وجود او هست به كار گيرد .



    امضاء


  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در اين زمينه امير المؤمنين عليه السلام سخنى بسيار دقيق و عالى دارند كه در حقيقت مى توان آن را تفسير اين آيه دانست . متن سخن امام عليه السلام اين است :

    إنَّما الدُّنيا مُنتَهى بَصَرِ الأعمى ، لا يُبصِرُ مِمّا وَراءَها شَيئا . و البَصِيرُ يَنفُذُها بَصَرُهُ و يَعلَمُ أنَّ الدارَ وَراءَها.

    ۱
    ديوار دنيا نهايت چيزى است كه شخص كور مى بيند . او در پشت اين ديوار چيزى را مشاهده نمى كند ، ولى فرد بينا نگاه خود را از اين ديوار عبور مى دهد و مى داند كه خانه [آخرت] پشت آن است.

    امام در اين سخن جالب ، تفاوت جهانبينى حسى را با جهانبينى عقلى بيان كرده است . در اين روايت ، افرادى كه از جهانبينى عقلى محروم اند و تنها از دريچه حواس به هستى مى نگرند ، به كورهايى تشبيه شده اند كه راه و يا ديوارهاى اطراف خانه را ، خانه خود تصور كرده ، به آرايش و پيرايش آن پرداخته اند . و افرادى كه از دريچه عقل به هستى نگاه مى كنند و جهانبينى آنان جهانبينى عقلى است ، به افراد بينايى تشبيه شده اند كه نه تنها ديوارهاى اطراف خانه را مى بينند ، بلكه آن سوى ديوارها را هم مشاهده مى كنند و مى دانند كه خانه در پشت اين ديوارهاست ، و بدين جهت همه تلاش خود را براى آراستن داخل خانه به كار مى گيرند .

    از اين رو امام در ادامه سخن مذكور مى فرمايد :

    فَالبَصِيرُ مِنهَا شَاخِصٌ والأعْمى إلَيها شَاخِصٌ؛ و البَصِيرُ مِنهَا مُتَزَوِّدٌ وَالأعْمى لَها مُتَزَوِّدٌ.

    پس بينا از آن عبور مى كند و خارج مى شود ، و كور به سوى آن مى رود؛ بينا از آن توشه برمى گيرد و كور براى آن.

    يعنى دنيا براى كسانى كه ديده عقل خود را باز كرده ، با چشم عقل به آن مى نگرند ، مانند پلى است كه براى رسيدن به هدف از آن استفاده مى شود ، ولى براى كوردلانى كه جهان بينى آنان حسى است ، دنيا ، خود هدف است .





    ویرایش توسط مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) : 16-12-2013 در ساعت 23:10
    امضاء


  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    لذا شخص بينا از آن عبور مى كند تا به هدف اصلى برسد ، ولى فرد كور آن را هدف مى پندارد .

    بينا از آن براى جايگاه دايمى خود توشه مى گيرد ، و كور چون دنيا را منزل و جايگاه خود مى پندارد ، براى آن توشه تهيه مى كند .

    امام على عليه السلام خود نمونه كامل بينايانى بود كه با ديده عقل پشت ديوار دنيا را به خوبى مى ديد .

    شخصى به نام سويد بن غفله نقل مى كند كه پس از آن كه امام عليه السلام زمام حكومت را به دست گرفت ، در منزل او به خدمتش رسيدم ، ديدم كه در خانه اى كه رهبر جامعه اسلامى زندگى مى كند ، چيزى جز حصير كوچكى كه امام روى آن نشسته بود وجود ندارد .

    با تعجب پرسيدم كه يا امير المؤمنين ، كليد بيت المال در دست تو قرار دارد ، ولى در خانه ات چيزى از وسايل مورد نياز منزل نمى بينم؟! امام فرمود :

    سويد! انسان عاقل براى مسافرخانه اثاث تهيه نمى كند؛ ما خانه امنى داريم كه بهترين متاع خود را به آن جا فرستاده ايم و خود نيز پس از اندكى به آن جا خواهيم رفت .



    امضاء


  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    شناخت حسّى سطحى است



    آيه ديگرى كه مى توان قلمرو حس را از آن به دست آورد ، آيه هفتم از سوره روم است كه در آن شناخت حسى ، سطحى و بى عمق مطرح شده است :

    «يَعْلَمُونَ ظَـهِرًا مِّنَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الْاخِرَةِ هُمْ غَـفِلُونَ .


    ۱
    شناخت آنان از زندگى دنيا سطحى است ، و آنان از آخرت غافل اند» .

    مردمى كه از جهانبينى عقلى محروم اند و تنها از دريچه حواس ، هستى را مى نگرند ، شناخت آنان از زندگى شناخت ظاهرى و سطحى و بى عمق است . آنان از آخرت كه در عمق و ژرفاى دنيا و وراى ديوار ماده است ، اطلاع و آگاهى ندارند .

    آنان از زندگى در اين جهان چيزى جز خوردن و خوابيدن و شهوت و ثروت و موقعيت نمى فهمند . آنان از اين كه در پشت اين زندگى محسوس و ماوراى اين خوردن و خوابيدن ها و نشست و برخاست ها و موقعيت هاى مادى چيست؟ ناآگاه و غافل اند ؛ چون فهم اين امور از قلمرو حس خارج است .







    امضاء


  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    قلمرو عقل در قرآن



    قرآن كريم پس از ذكر جهانبينىِ حسىِ مردم ناآگاه در آيه هشتم از سوره روم ، آنان را به جهانبينى عقلى و راه آن كه تفكر است دعوت مى كند و درباره قلمرو عقل مى فرمايد :

    «أَوَ لَمْ يَتَفَكَّرُواْ فِى أَنفُسِهِم مَّا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَـوَ تِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَآ إِلَا بِالْحَقِّ . ۲

    آيا آنان پيش خود فكر نكرده اند كه آفرينش آسمان ها و زمين و آنچه ميان آنهاست جز براساس حق نمى تواند باشد؟» .


    يعنى آيا مردمى كه جهانبينى آنان حسى است و جز زندگى مادى چيز ديگرى نمى فهمند ، نمى خواهند بينديشند؟ نمى خواهند از دريچه عقل خود استفاده كنند و وجدان خود را قاضى قرار دهند؟

    اگر چنين كنند ، عقل آنان در محكمه وجدان به روشنى ، حكم مى كند كه آفرينش آسمان ها و زمين و موجوداتى كه ميان آنهاست ، نمى تواند باطل و پوچ و بى معنا و بى هدف باشد؛ و اگر پشت ديوار ماده چيزى وجود نداشته باشد ، نه تنها جهان محسوس و ماده ، بى هدف و بى معناست ، بلكه زندگى نيز پوچ و بى هدف است .







    امضاء


  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    و به حكم عقل ، نه ماده ، نه آسمان و زمين و ساير موجودات و نه زندگى نمى توانند بى هدف باشند .

    بلكه عقل با مطالعه جهان ماده ، هدفدارى و معنا را در عمق آن به روشنى ملاحظه و مشاهده مى كند . آيه ديگرى كه مى توان آن را در زمينه شناخت قلمرو عقل از ديدگاه قرآن كريم مطرح كرد ، آيه ۱۹۰ از سوره آل عمران است كه مى فرمايد :

    «إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَـفِ الَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَأَيَـتٍ لِّأُوْلِى الْأَلْبَـبِ .

    همانا در آفرينش آسمان ها و زمين و رفت و آمد شب و روز ، آيات و دلايل و نشانه هايى [بر حكمت و قدرت آفريدگار هستى] براى صاحبان انديشه و عقل هست» .

    يعنى اگر انسان از دريچه عقل جهان ماده را مورد مطالعه و بررسى قرار دهد ، از اين مطالعه قطعا به شناخت ماوراى ماده مى رسد و عمق هستى را ادراك مى كند .


    بنا بر اين ، قلمرو عقل ، شناخت هستى از طريق استدلال و برهان ، و از اثر پى به مؤثر بردن ،و از تدبير با مدير آشنا شدن است .






    امضاء


  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    قلمرو قلب در قرآن



    در قرآن كريم و همچنين احاديث اسلامى ، شناخت هايى مطرح شده در قلمرو حس و نه در قلمرو عقل است ، اين شناخت ها به قلمرو «وحى» تعلق دارد .

    قلمرو «وحى» همان قلمرو «قلب» در مبحث شناخت است . البته در مباحث عقيدتى به همه شناخت هايى كه در قلمرو قلب است «وحى» گفته نمى شود ، بلكه اين شناخت ها به سه نوع تقسيم مى شود :

    وسوسه ،
    الهام و وحى .

    درباره شناخت هاى نوع اول در سوره انعام آيه ۱۲۱ آمده است :

    «وَإِنَّ الشَّيَـطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ .
    و همانا شياطين به دوستان خود وحى مى كنند...» .

    همان طور كه ملاحظه مى كنيد ، القائات و ادراكاتى كه از طريق شياطين براى پاره اى از انسان ها حاصل مى شود ، در قرآن به عنوان «وحى» مطرح شده ، چنان كه در سوره «ناس» از آنها تعبير به «وسوسه» شده است . ۱





    امضاء


  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    در مباحث عقيدتى نيز به اين گونه ادراكات ، وسوسه گفته مى شود .

    و در مورد شناخت هاى نوع دوم يعنى الهام ، در سوره قصص آيه ۷ مى خوانيم :

    «وَأَوْحَيْنَآ إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِى الْيَمِّ وَ لَا تَخَافِى وَ لَا تَحْزَنِى إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَيْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ .

    و به مادر موسى وحى كرديم كه او را شير بده و اگر برجان او بيم داشتى ، او را به دريا انداز ، و مترس و بيمناك مباش كه ما حتما او را به تو باز مى گردانيم و او را از پيامبران قرار خواهيم داد» .

    در اين جا نيز ملاحظه مى فرماييد كه القائات و ادراكاتى كه از جانب خداوند به مادر حضرت موسى عليه السلام در مورد نحوه نگهدارى از او شده ، در قرآن با عنوان «وحى» آمده است . ولى در مباحث عقيدتى به اين گونه شناخت ها كه براى غير پيامبران حاصل مى شود «الهام» گفته مى شود

    و همان طور كه در قرآن و روايات اسلامى آمده است ، هر كس مى تواند با تهذيب نفس و تزكيه روح به اين گونه شناخت ها دست يابد .

    و درباره شناخت هاى نوع سوم ـ يعنى شناخت هايى كه در مباحث عقيدتى به آنها اطلاق «وحى» مى شود ـ آيات و احاديث بسيار است و نيازى به ذكر آنها نيست .




    امضاء


صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi