صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 41

موضوع: ابزار شناخت در انسان

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض ابزار شناخت در انسان



    از آن جایی که در مناظره هایی که امامان شیعه ، به ویژه امام صادق (ع) به صورت آزاد با مادّی مسلکان زمان خود داشتند، یکی از مسائلی که
    عمدتاً روی آن تکیه می شد،مسئله شناخت و خصوصاً منابع شناخت بود، بر آن شدیم تا این مسئله را که مبنای
    اصول عقاید است ،باهم بررسی داشته باشیم.

    بعون الله و توفیقه

    مسائل شناخت شناسی

    مسائل قابل طرح در این مبحث بسیار است ، اما آنچه بررسی آن در ارتباط با اصول عقاید ضروری است سه مسئله می باشد:

    1-منابع شناخت
    2- موانع شناخت
    3- شرائط شناخت

    این سه مسئله اساسی ترین مسائل شناخت شناسی است.
    در مسئله اول باید دید برای شناخت چند راه و یا چند منبع وجود دارد.
    در مسئله دوم ابتدا باید به شناسایی اموریکه مانع از شناخت حقیقت است مبادرت کرد،و پس از شناخت موانع ،به سراغ شناخت حقیقت رفت.
    در غیر این صورت چه بسا موفق به شناخت حقایق نشود و تصور کند آن حقایق قابل شناخت نیست،
    در صورتی که مانع از طرف خود اوست،و اگر مانع را از خود دور کند
    اونیز مانند دیگران آن حقایق را خواهد شناخت.
    در مسئله سوم باید دید برای شناخت هستی ، آن چنان که هست،چه شرایطی وجود دارد.

    ادامه دارد....






  2. تشكرها 12


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    منابع شناخت در وجود انسان

    اگر معلومات خود را به دقت ریشه یابی کنیم ،می بینیم که تمام معارف ما یا از طریق حواس حاصل می شود یا از طریق عقل و یا از طریق قلب.
    پس حس و عقل و قلب راههای شناختند.چون انسان با این ابزار هستی را کشف می کند.
    و بهتر بگوییم این سه ،منابع شناخت در وجود انسانند.

    مثالی می آوریم:
    فرض کنید در صحرای پهناوری هستید.در این صحرا اتاقی هست و شما در آن اتاق قرار دارید.در این اتاق پنج روزنه است،یک در کوچک و یک در بزرگ.
    اگر روزنه ها باز شود شما بخش کوچکی از صحرا را می بینید.و اگر در کوچک باز شود فضای بیشتری را ملاحظه خواهید کرد، و اگر در بزرگ باز شود دید بیشتری خواهید داشت.

    آن روزنه ها حواس پنجگانه است.
    آن در کوچک عقل است.
    آن درب بزرگ قلب می باشد.

    کسی که از روزنه حواس پنجگانه به هستی نظر کند،جز فضای محدود و اندکی ازصحرای بیکران هستی را نخواهد دید، و تنها مقداری که روزنه ها به او اجازه می دهند را می شناسد.

    ولی ماوراء روزنه محسوسات برای او قابل شناخت نیست.

    ادامه دارد....



  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ....و کسی که از دریچه عقل می نگرد،مانند آن کس است که از در کوچک اطاق صحرا را مشاهده می کند.
    گرچه افق دید او وسیع تر از شخص اول است و ماورای محسوسات ،برای او قابل شناسایی است،ولی در هر حال شناخت او از هستی منحصر است بهآنچه در برابر دریچه عقل او قرار دارد و ماوراء آن برای او قابل شناسایی نیست.

    و کسی که که از دریچه قلب می نگرد مانند آن که از درب بزرگ اطاق که مشرف به بخش بزرگی از بیابان است ایستاده است.اگر چه همه بیابان هستی را نمیتواند ببیند،ولی بیشترین شناخت را از آن دارد و فضای دید او قابل مقایسه با فضای دید شخص اول و دوم نیست.

    دریچه های اطاق نه ربطی به هم دارد و نه ربطی به شخص بیننده، ولی دریچه های شناخت هم با یکدیگر ارتباط دارد و هم با انسان،بلکه در واقع چیزی جدا از حقیقت انسان نیست.



  6. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    روزنه های حسّ

    حواس پنجگانه(بینایی -شنوایی- چشایی- بویایی-بساوایی،لامسه) روزنه هایی است که ابتدایی ترین و سطحی ترین شناختها از هستی را برای انسان ایجاد می کند.
    هر روزنه ای که مسدود باشد ،شناخت ویژه آن از انسان سلب می شود.سخن معروفی است ((من فقد حسّاً فقد علماً))یعنی کسی که حسّی را از دست بدهد علمی را از دست داده است.


    منبع عقل

    دومین منبع شناخت در وجود انسان عقل است،که از طریق آن با فضای گسترده تر و عمیقتری از فضای حسّی آشنا می شود.
    در بررسی این منبع به دو سئوال باید پاسخ گفت:

    1-عقل چیست و چگونه تعریف می شود؟
    2-شناخت عقلی چیست و کدام شناخت از طریق عقل حاصل می شود؟

    در پاسخ ابتدایی و ساده به پرسش عقل چیست،می توان گفت هرکس عاقل است میداند که عقل چیست ،هر چند نتواند آنرا به زبان علمی تعریف کند.
    مثلا شما از هر کس بپرسید که آیا می داند-نور- چیست ،می گوید آری،مگر میشود کسی نور و روشنایی را نشناسد!ولی اگر بخواهد نور را به زبان علمی تعریف کند، جزافراد معدودی نمی توانند.


    ادامه دارد...





  7. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تعریف عقل

    اما تعریف عقل به زبان علمی،عقل عبارت است از:
    مرکز فکر و اندیشه ، واز ویژگیهای آن ترکیب، تجزیه،تجرید،انتزاع،تعمیم و تعمیق مفاهیم ذهنی است.تعریف را باز می کنیم تا درک آن ساده گردد.

    مرکز فکر و اندیشه

    هر کس در وجود خود مرکز و جایگاهی را احساس می کند که مجموعه تفکرات و اندیشه های او در ان جایگاه تولید می شود.این مرکز ذهن یا عقل نامیده می شود.
    پس در مبحث شناخت ، هر جا واژه عقل را به کار می بریم مقصودمان مرکز شعور و شناخت انسان است ،البته نه مطلق شناختها، بلکه آنهایی که از طریق تفکر و اندیشه برای انسان حاصل میشود.


    تفکر و اندیشه چیست؟

    عبارت است از کار و مسئولیتی که در نظام آفرینش به عهده عقل نهاده شده است.
    این کار و مسئولیت تحت عنوان وظایف عقل بررسی می شود.

    ادامه دارد....


    (منبع این مباحث ، کتاب اصول عقاید اسلامی تألیف جناب محمدی ری شهری می باشد)










  8. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    وظایف عقل در میدان شناخت




    1. ترکیب مفاهیم حسی ،یعنی مفاهیمی که به وسیله حس به مرکز ذهن منتقل می شود،عقل آنها را با هم ترکیب می کند و از آنها مفهوم جدیدی می سازد که از راه حس به ذهن منتقل نشده است.
    2. تجزیه مفاهیم حسی ،یعنی ذهن می تواند مفاهیمی را که از طریق حواس به صورت مرکب به آن منتقل شده است،تجزیه کند و با جداسازی اجزای آن مفاهیم ، شناختهای جدیدی تولید نماید که از راه حس به ذهن منتقل نشده است.
    3. تجرید مفاهیم حسی،یعنی آنها را از خصوصیاتی که موجب تشخص و تعین مفهوم حسی می شود،مجرد و برهنه کند. با این عمل جداسازی ،از مفاهیم جزئی حسی ،مفاهیم کلی عقلی تولید می شود.
    4. تعمیم دادن ،یعنی گسترش مفاهیم حسی
    5. تعمیق،یعنی عمق دادن و ژرف نمودن مفاهیم حسی









  9. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض










    در این قسمت از مبحث منابع شناخت، توجه شما را به حدیث دقیق و جالب در مورد وظایف عقل جلب می کنم. هشام بن حکم که یکی از شاگردان ممتاز امام صادق (ع) بود و در رشته اصول عقاید تخصص داشت، نقل می کند:

    یکی از مادیین معاصر امام صادق (ع) به نام ابو شاکر دیصانی با امام بحث می کرد.ضمن گفتگو سخن به مسئله منابع شناخت رسید .ابوشاکر گفت:که تنها دریچه شناخت حسّ است. او مدعی بود این که الهیین می گویند عقل یکی از منابع شناخت است و انسان از این طریق می تواند با یک سلسله حقایق که قابل ادراک با حس نیست آشناشود،دروغ است.

    امام صادق (ع) در پاسخ ابو شاکر سخن دقیق و جالبی فرمود :

    ذکرت الحواس الخمس و هی لا تنفع شیئاً بغیر دلیلٍ کما لا ینقطع الظلمة بغیر مصباحٍ

    حواس پنجگانه را به عنوان تنها منبع شناخت ذکر کردی، در صورتی که این حواس بدون راهنمایی (عقل) هیچ نقشی در شناخت انسان نمی تواند داشته باشد، همان طور که تاریکی بدون چراغ قطع نمی شود.


    به زبان ساده تر،امام در پاسخ ابو شاکر می فرماید،این ادعا که تنها راه شناخت حس است ،صحیح و منطقی نیست، زیرا حتی شناختی که از راه حواس برای انسان حاصل می شود نیازمند دلالت و راهنمایی عقل است. و بدون این راهنمایی حتی شناخت حسی هم امکان پذیر نیست. این همان نکته ای است که قبلاً اشاره شد که دریچه های شناخت در وجود انسان باهم عمل میکند نه جدای از یکدیگر. همانطور که با وجود چشم ،در تاریکی دیدن ممکن نیست.


    (اگر لازم شد چگونگی کمک رسانی حس به عقل تشریح خواهد شد.)

    ادامه دارد....




  10. تشكرها 9


  11. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط کنیز فاطمه(سلام الله علیها) نمایش پست ها



    منابع شناخت در وجود انسان

    اگر معلومات خود را به دقت ریشه یابی کنیم ،می بینیم که تمام معارف ما یا از طریق حواس حاصل می شود یا از طریق عقل و یا از طریق قلب.
    پس حس و عقل و قلب راههای شناختند.چون انسان با این ابزار هستی را کشف می کند.
    و بهتر بگوییم این سه ،منابع شناخت در وجود انسانند.


    مثالی می آوریم:
    فرض کنید در صحرای پهناوری هستید.در این صحرا اتاقی هست و شما در آن اتاق قرار دارید.در این اتاق پنج روزنه است،یک در کوچک و یک در بزرگ.
    اگر روزنه ها باز شود شما بخش کوچکی از صحرا را می بینید.و اگر در کوچک باز شود فضای بیشتری را ملاحظه خواهید کرد، و اگر در بزرگ باز شود دید بیشتری خواهید داشت.

    آن روزنه ها حواس پنجگانه است.
    آن در کوچک عقل است.
    آن درب بزرگ قلب می باشد.

    کسی که از روزنه حواس پنجگانه به هستی نظر کند،جز فضای محدود و اندکی ازصحرای بیکران هستی را نخواهد دید، و تنها مقداری که روزنه ها به او اجازه می دهند را می شناسد.

    ولی ماوراء روزنه محسوسات برای او قابل شناخت نیست.

    ادامه دارد....


    دوست گرامی با تشکر از این مبحث جالبی که گذاشته اید سوالی به نظر من رسید
    اشاره فرمودید که حواس از منابع شناخت هستند
    در حالیکه حواس خود وسیله ای بیش نیستند و در واقع ابزار شناخت هستند
    نه منبع شناخت
    انسان از حواس خود استفاده میکند به عنوان وسیله نه منبع

    این مورد را میخواستم توضیح دهید
    امضاء





  12. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط مليکا نمایش پست ها
    دوست گرامی با تشکر از این مبحث جالبی که گذاشته اید سوالی به نظر من رسید
    اشاره فرمودید که حواس از منابع شناخت هستند
    در حالیکه حواس خود وسیله ای بیش نیستند و در واقع ابزار شناخت هستند
    نه منبع شناخت
    انسان از حواس خود استفاده میکند به عنوان وسیله نه منبع

    این مورد را میخواستم توضیح دهید


    سلام و عرض ادب به شما بزرگوار

    بسیار متشکرم که به این تاپیک توجه فرمودید و مسرورم از این که مورد توجه سرکار قرار گرفته است.

    اما در مورد فرمایش جنابعالی
    در کلمات استاد شهید مطهری در مورد حس و عقل و قلب ،هم تعبیر ابزار دیده می شود و هم تعبیر منابع.زیرا ،انسان از این راهها با هستی آشنا می شود .
    میتوان گفت ابزار شناختند ،چون با این ابزار هستی را کشف می کند. همچنین می توان گفت این سه ،منبع شناخت در وجود انسانند ، زیرا منبع به معنای مرکز و محلّ جوشش است و حتی حس نیز،محل جوشش شناخت و آگاهیهای انسان است.

    ساده ترین مثال ،بچه ای را در نظر بگیرید که هنوز عقلش بالقوه است!اما با همان بی عقلیش ،(بدون تفکر و اندیشه که کار عقل است)پفک و بستنی را می شناسد .
    چگونه؟ با منبع عقل ؟ خیر بلکه با منبع حسّ .



  13. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ببخشید
    من باز هم تاکید دارم حواس ما منبع شناخت نیستند
    بلکه ابزار شناخت هستند
    فرق ابزار با منبع زیاد است
    من با خودکارم نمیتوانم بیاندیشم اما می توانم افکارم را بر روی کاغذ بیاورم
    پوست من یک حس است و این حس ابزاری است در اختیار عقل من که می توانم به وسیله ی ان به شناخت برسم اما منبع شناخت نیست

    ببینید
    مانند بخاری که گرما تولید می کند بخاری واسطه هست
    اما گرما نیست
    چشم و گوش و پوست و سایر حواس مادی ما وسیله ای هستند نه منبعی
    به وسیله ی این ابزار می توانیم به منابع شناخت دست پیدا کنیم


    نمیدانم شاید من برداشتم اشتباه هست

    اگر بیشتر توضیح بدهید ممنون میشوم
    امضاء





صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi