صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

موضوع: دقیقاً عرفان به چه چیزی اطلاق می شود؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض دقیقاً عرفان به چه چیزی اطلاق می شود؟

    با سلام و ادب

    در زمینه اخلاق و عرفان سوالات زیادی دارم که ممنون میشم باصبوری به این سوالات پاسخ داده بشه . لازمه ذکر کنم این سوالات صرفا برای کسب اطلاع خودم نیست بلکه با توجه به ظهور قارچی عرفانهای نوظهور و بی رنگ شدن ارزشهای اخلاقی و گریز و مقابله با ارزشهای اخلاقی که علاوه بر عدم شناخت نوعی مبارزه منفی لجوجانه با این ارزشهاست می خواهم شناخت کافی در زمینه اخلاق و عرفان و مکاتب اخلاقی ایجاد شود تا همگان با حقایق و ارزشها و معیارهای اخلاقی و حقیقت عرفان آشنا شود .

    برای مقدمه و قبل از ورود به مباحث مکاتب اخلاقی و عرفانی اولین سوال را مطرح می کنم

    عرفان دقیقا به چه چیزی اطلاق میشه . منظورم معنی لغوی تنها نیست . منظورم مفاهیم و مصادیق عرفان است .
    امضاء




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1100
    نوشته
    763
    تشکر
    1,690
    مورد تشکر
    4,155 در 728
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض عرفان حقیقی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    عرفان دقیقا به چه چیزی اطلاق میشه . منظورم معنی لغوی تنها نیست . منظورم مفاهیم و مصادیق عرفان است .
    بسم الله الرحمان الرحیم

    عرض سلام خدمت شما و تشکر بابت طرح سوالتان.

    فرمودید معنای لغوی عرفان رو نمیخواهید منتها برای فهم حقیقت عرفان، باید از دلیل نامیده شدن آن ، به این نام هم مطلع شویم!

    عرفان از شناخت میاد.

    و آنچه مقصود عرفا هست، اینه که انسان، به مقام شهود، نسبت به حقایق و درک آنها برسد.

    رسیدن به این مقام حاصل نمیشود مگر بواسطه قوی کردن روح انسانی و تضعیف قوه جسمانی و مادی!

    آنچه هم که دوست داران عرفان میخواهند به آن برسند همین است!

    منتها مشکل، بر سر راهیست که برای رسیدن به این مقصود باید طی کرد!

    که تمامی آن راه ها مصادیقی هستند برای عرفان، منتها تمامی آنها ، بنابر تصریح آیات و احادیث صحیح نیستند، بلکه باید گفت تنها یک راه، راه صحیح است و ما را به مقصود میرساند و آن راهی استکه الهی باشد؛ و باقی راهها نه تنها ختم به عرفان کاذب شده و ما را به عرفان حقیقی نمیرساند، بلکه لحظه به لحظه باعث گمراهی بیشتر ما هم شاید بشود!

    لذا بهترین توصیه عارفانه ای که میتوان بیان داشت همان استکه قرآن کریم میفرماید:

    (وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ؛ و اينکه مرا بپرستيد که راه مستقيم اين است؟!)(يس/61)

    و در جای دیگر میفرماید:

    وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ اين راه مستقيم من است، از آن پيروي کنيد! و از راه‌هاي پراکنده (و انحرافي) پيروي نکنيد، که شما را از طريق حق، دور مي‌سازد! اين چيزي است که خداوند شما را به آن سفارش مي‌کند، شايد پرهيزگاري پيشه کنيد!)(أنعام/153)

    خلاصه کلام اینکه، عرفان حقیقی آن استکه آخرش ما را واقعا به خداوند متعال برساند و این حاصل نمیشود مگر با تلاش و بیشتر کردن معلومات و عمل به آن!

    آيت الله بهجت(رحمه الله) : آنچه را ميدانيد زير پا نگذاريد ، اين تمام عرفان است.


    منتظر باقی سوالات شما هستم.


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    [quote=محمدی;175589]بسم الله الرحمان الرحیم
    عرض سلام خدمت شما و تشکر بابت طرح سوالتان.
    باسلام خدمت شما و تشکر از پاسخگویی . با توجه به پاسخ شما سوالات دیگری برای من ایجاد شد که بسیار ممنون میشم دقیق و کامل توضیح بفرمائید . این را از این جهت عرض می کنم که وقتی سوال می شود عرفان چیست اکثر بزرگواران می فرمایند عمل به واجبات ترک محرمات . عمل به واجبات و ترک محرمات که وظیفه بندگی است و هرکس اعتقاد واقعی به اسلام داشته باشه میدونه که باید به واجباتش عمل کنه و از محرمات دوری کنه و صد البته همه کسانی که به این دستور الهی عمل می کنند عارف نمی شوند . پس دایره این موضوع گسترده تر از این دوکلمه است . مثلا نماز شب خواندن واجب نیست اما در سیره تمام بزرگان که به مقامات عالی عرفانی رسیده اند یکی از مهمترین چیزهایی که می خوانیم خواندن نماز شب است یا دائم الذکر بودن بودن است یا مداومت بر خواندن قرآن و زیارت عاشورا ....................... پس می ببینم که در کنار عمل به واجبات و ترک محرمات چیز هایی دیگری هست که باید در مورد آنها توضیح داده شود
    فرمودید معنای لغوی عرفان رو نمیخواهید منتها برای فهم حقیقت عرفان، باید از دلیل نامیده شدن آن ، به این نام هم مطلع شویم!عرفان از شناخت میاد.
    عرض نکردم معنی لغویش رو نمی خوام . عرض کردم منظورم تنها معنی لغوی نیست یعنی همراه با معنی لغوی مفهوم آن مدنظرم است که شما هم لطف کردید پاسخ دادید
    و آنچه مقصود عرفا هست، اینه که انسان، به مقام شهود، نسبت به حقایق و درک آنها برسد.
    رسیدن به مقام شهود یعنی چی ؟ یعنی دقیقا چه اتفاقی باید بیافتد که انسان متوجه شود به مقام شهود رسیده است ؟
    رسیدن به این مقام حاصل نمیشود مگر بواسطه قوی کردن روح انسانی و تضعیف قوه جسمانی و مادی!
    روح را چگونه باید قوی کرد ؟ آی منظور از تضعیف قوه جسمانی ومادی کم خورد ن و کم خوابیدن کم است یا ابعادش فراتر از اینها ست . به نظرم میرسه فراتر از اینها باشد مثلا دل نبستن به دنیا ، کم توجهی به غرائز و تمایلات نفسانی , اما دقیقا بفرمائید این تضعیف قوه جسمانی و مادی چطور صورت باید صورت بگیرد ؟
    لذا بهترین توصیه عارفانه ای که میتوان بیان داشت همان استکه قرآن کریم میفرماید: (وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ؛ و اينکه مرا بپرستيد که راه مستقيم اين است؟!)(يس/61) و در جای دیگر میفرماید:وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ اين راه مستقيم من است، از آن پيروي کنيد! و از راه‌هاي پراکنده (و انحرافي) پيروي نکنيد، که شما را از طريق حق، دور مي‌سازد! اين چيزي است که خداوند شما را به آن سفارش مي‌کند، شايد پرهيزگاري پيشه کنيد!)(أنعام/153) خلاصه کلام اینکه، عرفان حقیقی آن استکه آخرش ما را واقعا به خداوند متعال برساند و این حاصل نمیشود مگر با تلاش و بیشتر کردن معلومات و عمل به آن!
    آيت الله بهجت(رحمه الله) : آنچه را ميدانيد زير پا نگذاريد ، اين تمام عرفان است.
    خب قطعا کسی که به دنبال عرفان می رود نظرش اینه که درراه خدا حرکت کنه و با این هدف هم قدم در این راه میذاره . اما شناخت صحیح راه چگون میسر می شود ؟ این اتفاق به خودی خود نمی افتد که اگر اینطور بود این راه الهی به کج راهه عرفان کاذب ختم نمی شد . چه می شود که سالکان این طریق سر از مریدی عرفان های کاذب در میاورند ؟quote]


    بخشید طولانی شد
    امضاء



  5. تشكرها 7

    S.A.HOMAUN (13-09-2012), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (17-09-2012), محمدی (11-09-2012), مدير اجرايي (13-09-2012), خادم کریمه اهل بیت (13-09-2012), شهاب منتظر (11-09-2012), عهد آسمانى (13-09-2012)

  6. Top | #4

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1100
    نوشته
    763
    تشکر
    1,690
    مورد تشکر
    4,155 در 728
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض نسخه ایراد ندارد، مشکل از خودمان است!

    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    اکثر بزرگواران می فرمایند عمل به واجبات ترک محرمات . عمل به واجبات و ترک محرمات که وظیفه بندگی است و هرکس اعتقاد واقعی به اسلام داشته باشه میدونه که باید به واجباتش عمل کنه و از محرمات دوری کنه و صد البته همه کسانی که به این دستور الهی عمل می کنند عارف نمی شوند .
    بسم الله الرحمان الرحیم

    با سلام و تشکر از شما.

    خوب در همین متن بهتره فعلا توقف کنیم و به سوالات به ترتیب پاسخ بدیم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    و هرکس اعتقاد واقعی به اسلام داشته باشه میدونه که باید به واجباتش عمل کنه و از محرمات دوری کنه
    احسنتم، اما دانستن بدون عمل چه فایده ای دارد؟

    مثلا چه کسی استکه نمیداند درس خوبه و باید آنرا خواند؟ اما چند نفر واقعا به آن عمل میکنند و امثال زکریا و فارابی و ابو علی سینا میشوند؟

    سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی /// به عمل کار برآید به سخندانی نیست


    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    و صد البته همه کسانی که به این دستور الهی عمل می کنند عارف نمی شوند .
    این ادعایی استکه شما مطرح میفرمایید و این حرف شما بنابر اقرار خودتان، برخلاف کلام اکثر بزرگان است!

    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    اکثر بزرگواران می فرمایند عمل به واجبات ترک محرمات .
    پس باید بگوییم صد البته این اشتباه است که فردی واقعا و صددرصد به وظایفش عمل کند اما عارف نشود!


    و صد البته این ادعای مطرح شده، با صریح آیات قرآن منافات دارد! مگر میشود یک نفر هر آنچه خداوند به او امر کرده انجام دهد و هر آنچه از آن نهی کرده را ترک کند اما خداوند راه را به او نشان ندهد؟!

    مگر خداوند متعال نفرموده : وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا ؟

    مگر تقوا چیزی غیر از انجام واجبات و ترک محرمات است؟

    منتها اشکال اینجا است که اعمال ، خیلی خورده و شیشه دارد ، و در کنار آن تکبر هم نسبت به اعمالی که انجام میشود هست!

    حتی گاها از برخی افراد که گلگی میکنند چرا به مقاماتی نرسیده اند، نه یک بار (که حمل بر شوخی شود) بلکه بارها و بارها شنیده میشود که میگویند من که خیلی هم خوب هستم و همه وظایفم رو انجام میدهم و ... ؛ که اینها همه نشانه آن استکه اعمالشان ناخالصی زیادی داشته و با این اعمال متکبرانه نمی توانند به معرفت حقیقی دست یابند!

    پس نسخه پزشک عارف که میگوید انجام واجبات و ترک محرمات، صد البته ایراد ندارد! بلکه اعمال ما است که خورده شیشه زیاد دارد!

    این بار در پایان ، کلام ملاحسینقلی همدانی استاد اخلاق علامه طباطبایی و آیت الله بهجت و ... را تقدیم میکنم باشد که درست ببینیم!

    آنچه این ضعیف از عقل و نقل، استفاده کرده ام این استکه همه اشیا از برای طلب قرب، جِد و سعی تمام، در ترک معصیت است، تا این خدمات را انجام ندهی، نه ذکرت و نه فکرت به حال قلبت فایده نخواهد بخشید! چراکه پیشکش و خدمت کردن کسی که با سلطان در مقام عصیان و انکار است، بی فایده خواهد بود!


    موفق باشید.

  7. تشكرها 7


  8. Top | #5

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بنام خدا و سلامی دوباره

    تشکر از پاسخگویی شما . البته باید عرض کنم بازهم خلاصه شد . یا اینکه همه سوالات پاسخ داده نشد منجمله :

    1- رسیدن به مقام شهود یعنی چی ؟ یعنی دقیقا چه اتفاقی باید بیافتد که انسان متوجه شود به مقام شهود رسیده است ؟


    2- روح را چگونه باید قوی کرد ؟ آیا منظور از تضعیف قوه جسمانی ومادی کم خورد ن و کم خوابیدن کم است یا ابعادش فراتر از اینها ست . به نظرم میرسه فراتر از اینها باشد مثلا دل نبستن به دنیا ، کم توجهی به غرائز و تمایلات نفسانی , اما دقیقا بفرمائید این تضعیف قوه جسمانی و مادی چطور صورت باید صورت بگیرد ؟

    3- قطعا کسی که به دنبال عرفان می رود نظرش اینه که درراه خدا حرکت کنه و با این هدف هم قدم در این راه میذاره . اما شناخت صحیح راه چگون میسر می شود ؟ این اتفاق به خودی خود نمی افتد که اگر اینطور بود این راه الهی به کج راهه عرفان کاذب ختم نمی شد . چه می شود که سالکان این طریق سر از مریدی عرفان های کاذب در میاورند


    پس نسخه پزشک عارف که میگوید انجام واجبات و ترک محرمات، صد البته ایراد ندارد! بلکه اعمال ما است که خورده شیشه زیاد دارد!
    و جسارتا یک توضیح در خصوص این پاسخ شما عرض کنم .بنده نیز اعتقاد ندارم این نسخه ایراد داره اما نسخه کاملی نیست چرا که در پست قبل نیز گفتم اگر این نسخه کامل بود علما و عرفا فقط به همین دو اکتفا می کردند و دیگر لزومی به شب زنده داری و مداومت بر تلاوت قرآن و ذکر دائم و با وضو بودن و زیارت عاشورا خواندن و ........................... که از واجبات دین نیست نداشتند . اما شما کدام عارفی را می شناسید که اوقات زیادی از عمر خودش رو صرف همین امور نکرده باشد ؟؟؟؟


    امضاء



  9. تشكرها 7

    S.A.HOMAUN (13-09-2012), فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (14-09-2012), محمدی (13-09-2012), مدير اجرايي (13-09-2012), خادم کریمه اهل بیت (13-09-2012), شهاب منتظر (18-09-2012), عهد آسمانى (13-09-2012)

  10. Top | #6

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1100
    نوشته
    763
    تشکر
    1,690
    مورد تشکر
    4,155 در 728
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض دنبال اتفاق بودن اشتباهه!

    بسم الله الرحمان الرحیم

    سلام بر شما و عرض تشکر.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    1- رسیدن به مقام شهود یعنی چی ؟
    رسیدن به مقام شهود یعنی اینکه انسان به غیر از خدا هیچ نبیند و لذت مجنون بودن و عشق بازی با لیلی را بچشد.

    مردان خدا پرده پندار دریدند /// یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
    هر دست که دادند از آن دست گرفتند /// هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند

    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    یعنی دقیقا چه اتفاقی باید بیافتد که انسان متوجه شود به مقام شهود رسیده است ؟
    اشتباه همینجاست!

    اشتباه برخی اینجاست که فکر میکنند باید یک اتفاق عجیبی مثل چشم برزخی و غیب گوئی و ... بی افتد!

    خیر، فرد عارف منتظر وقوع هیچ اتفاقی نیست، و فقط و فقط فکر و هدفش انجام وظیفه ، و انجام شکرگزاری به ساحت مقدس الله است.

    و ممکنه هیچ اتفاق عجیبی برای یک عارف، حادث نشه!


    (وَ قَالَ ع‏ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوهُ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ؛
    گروهى خدا را عبادت ميكنند از روى علاقه و ميل (به نعمتهاى بهشت) اين عبادت تجار است و گروهى نيز از روى ترس عبادت ميكنند اين عبادت بردگان است و گروهى او را عبادت ميكنند بجهت سپاس نعمتش اين عبادت آزاد مردان است)(وسائل الشیعه ج 1 ص 63)


    بندگی خدا ، بخاطر خود خدا، نهایت لذتی استکه میتواند برای یک عارف داشته باشد، هرچند اگر اتفاق عجیبی هم در طول عمرش حاصل نشود.


    ادامه دارد ...


  11. Top | #7

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1100
    نوشته
    763
    تشکر
    1,690
    مورد تشکر
    4,155 در 728
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض قوی کردن روح

    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    2- روح را چگونه باید قوی کرد ؟ آیا منظور از تضعیف قوه جسمانی ومادی کم خورد ن و کم خوابیدن کم است یا ابعادش فراتر از اینها ست . به نظرم میرسه فراتر از اینها باشد مثلا دل نبستن به دنیا ، کم توجهی به غرائز و تمایلات نفسانی , اما دقیقا بفرمائید این تضعیف قوه جسمانی و مادی چطور صورت باید صورت بگیرد ؟
    تقویت روح چنانکه بارها در قالبهای مختلف عرض شده حاصل نمیشه مگر با رعایت تقوای الهی!

    (قال امیرالمومنین علیه السلام : وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَق؛
    من نفس خود را با پرهيزكارى مى‏پرورانم، تا در روز قيامت كه هراسناك‏ترين روزهاست در أمان، و در لغزشگاه‏هاى آن ثابت قدم باشد)‏(نهج البلاغة نامه 45)


    اما تقوی چیست؟ آن هم بارها عرض شد انجام واجبات و ترک محرمات!

    (وَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع‏ عَنْ تَفْسِيرِ التَّقْوَى فَقَالَ أَنْ لَا يَفْقِدَكَ اللَّهُ حَيْثُ أَمَرَكَ وَ لَا يَرَاكَ حَيْثُ نَهَاكَ؛
    از حضرت صادق عليه السّلام درباره تفسیر تقوی سؤال شد. فرمود تقوى يعنى اين كه خداوند تو را در كنار دستورات و اوامر خود حاضر و آماده ببيند و در موارد نهى و محرمات ترا نبيند)(بحار ج 67 ص 285)


    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    مثلا دل نبستن به دنیا ، کم توجهی به غرائز و تمایلات نفسانی
    این مواردی رو که شما فرمودید، همه به عنوان مقدمه هستند نه هدف!

    چه زمانی میتوان عامل به واجبات و تارک محرمات باشیم؟ زمانی که اهل دنیا و تابع هوا و هوس هامون نباشیم و این حاصل نمیشود مگر با مراقبه و سعی و تلاش و کمک از عقل و منطق و دوری از چیزهایی که باعث تقویت هوا و هوس میشود!

    (قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ الْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِك؛
    عقل شمشير برنده است، خواهش نفس خود را با عقل خويش بكش)‏(روضة الواعظين ج‏2 ص 420)


    (عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ قال الصادق علیهما السلام لَا تَدَعِ النَّفْسَ وَ هَوَاهَا فَإِنَّ هَوَاهَا فِي رَدَاهَا وَ تَرْكُ النَّفْسِ وَ مَا تَهْوَى أَذَاهَا وَ كَفُّ النَّفْسِ عَمَّا تَهْوَى دَوَاهَا؛
    حضرت صادق عليه السّلام از نفس سركش و خواسته‏هاى آن غافل مباش چون هواهاى نفسانى وجود انسانی را به پستى سقوط و هلاكت مي افكند و رها كردن نفس را با لذتها و خواسته‏ها (كه هر چه ميخواهد انجام دهد) موجب اذيت و رنج انسانیت خواهد شد و باز داشتن نفس از آنچه ميطلبد درمان مرض و بيمارى نفس است.)(بحار الأنوار ج‏67 ص 89)


    ادامه دارد ...

  12. تشكرها 4


  13. Top | #8

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1100
    نوشته
    763
    تشکر
    1,690
    مورد تشکر
    4,155 در 728
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض کارهای بیشتر برای مراحل بالاتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    باید به واجباتش عمل کنه و از محرمات دوری کنه و صد البته همه کسانی که به این دستور الهی عمل می کنند عارف نمی شوند .
    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    اگر این نسخه کامل بود علما و عرفا فقط به همین دو اکتفا می کردند و دیگر لزومی به شب زنده داری و مداومت بر تلاوت قرآن و ذکر دائم و با وضو بودن و زیارت عاشورا خواندن و ........................... که از واجبات دین نیست نداشتند .
    چنانکه چندین بار عرض شد، نسخه اصلی که بنابر اقرار خودتان در دو پست قبلی، کلام اکثر بزرگان هم است، همان انجام واجبات و ترک محرماته که اگر واقعا فردی این کار را انجام دهد به مقام عرفان که همان شناخت باشد میرسد.

    منتها اینکه میفرمایید اگر همین کفایت میکند پس چرا علما و عرفا به مستحبات هم میپردازند، میگوئیم آن برای رسیدن به قُرب و نزدیکی بیشتر به ذات مقدس رب العالمین است!
    یعنی علما و عرفا، به مقام عرفان رسیده اند، حال سعی میکنند که به مرحله بالاتری برسند.

    مثلا فردی برای خودش خانه ای ساخته و حالا که خانه ای کامل دارد، به دنبال اینه که کابینت و هود و ... را برای خانه تهیه کند، اما کسیکه هنوز خانه ندارد و در جوب میخوابد، اگر برود و برای خود هود و کابینت بخرد همه او را ابله و نادان خطاب میکنند!

    برای رسیدن به اوج عرفان پیش شرطی وجود دارد، و آن رسیدن به حداقله قرب و نزدیکی به ذات مقدس الهی است، که برای رسیدن به آن چاره ای نیست مگر اینکه ابتدا انجام واجبات و ترک محرمات رو به نحو کامل انجام دهیم!

    فردی که تمام وجودش رو حسدهای کودکانه فرا گرفته و نسبت به اشخاص دیگر، به راحتی غیبت میکند و یا افرادی را مسخره میکند، واقعا ابلهانست که توقع عرفان و شهود حقیقی را داشته باشد!

    برای همین کلام مرحوم حسینقلی همدانی را آوردیم!

    آنچه این ضعیف از عقل و نقل، استفاده کرده ام این استکه همه اشیا از برای طلب قرب، جِد و سعی تمام، در ترک معصیت است، تا این خدمات را انجام ندهی، نه ذکرت و نه فکرت به حال قلبت فایده نخواهد بخشید! چراکه پیشکش و خدمت کردن کسی که با سلطان در مقام عصیان و انکار است، بی فایده خواهد بود!

    که اگر به فراض پایانیه کلام ایشان توجه شود خود به خود به جواب خیلی از سوالات خواهیم رسید.

    البته در کنار همه این مطالب بارها در اتاق کنفرانس آیه های انتظار در مسنجر الفور عرض شده، که ما عمل به مستحبات را ردّ نمیکنیم! بلکه به آنها هم متوسل میشویم اما نه برای رسیدن به عوالم هپروت و اتفاقهای عجیب و غریب! بلکه آنها را انجام میدهیم برای اینکه به برکت آنها بتوانیم در انجام واجبات و ترک محرماتمان موفق شویم.

    اعمالی مستحبی که شاید اهمّ آنها اینها باشند: کمک به مومنین، نماز اول وقت، شرکت در روضه اهل بیت خصوصا سیدالشهدا(علیهم السلام)، شرکت در مساجد، و قرائت قرآن.

    منتها تلاش اصلی، همان مراعات تقوای الهی است که عبارت است از انجام واجبات و ترک محرمات؛ و این افعال مستحب رو فقط واسطه قرار میدهیم برای اینکه به برکت اینها موفق شویم تا تقوا رو درست مراعات کنیم!

    پس نباید اصل و فرع رو قاطی کنیم و بجای مراقبت بر ترک غیبت ، 10 ختم قرآن برداریم و بعد با یک غیبت ، ثواب همه آن را بر باد دهیم!

    لذا جا دارد این بیت شعر را بی آورم که :

    اول ای جان دفع شر موش کن /// وانگهی در جمع گندم کوش کن



    ادامه دارد ...

  14. تشكرها 4


  15. Top | #9

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1100
    نوشته
    763
    تشکر
    1,690
    مورد تشکر
    4,155 در 728
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض روش شناخت

    نقل قول نوشته اصلی توسط ترنم باران نمایش پست ها
    اما شناخت صحیح راه چگون میسر می شود ؟ این اتفاق به خودی خود نمی افتد که اگر اینطور بود این راه الهی به کج راهه عرفان کاذب ختم نمی شد . چه می شود که سالکان این طریق سر از مریدی عرفان های کاذب در میاورند
    مشکل اصلی چنانکه عرض شد اینجاست که افراد، هدف از کسب عرفان را هنوز متوجه نشدند و هدفی ندارند جز رسیدن به اتفاقهای عجیب و ...

    برای همین هر وقت فردی ادعا میکند که شاگردانش میتوانند به علوم غریبه دست پیدا کنند، آنها به سمت او میروند!

    در حالیکه اگر هدفش درست بود با هر جریان و ادعایی به این سمت و اون سمت نمیرفت!


    چون نداند ره، مسافر، چون رود /// با تردُّدها، و دل، پر خون رود
    هر كه گويد، هاى، اين سو ، راه نيست /// او كُند از بيم، آن جا، وقفُ و ايست‏
    ور بداند ره، دلِ باهوشِ او /// كِى رَوَد، هر هاى و هو، در گوش او


    شناخت راه صحیح حاصل نمیشود مگر بواسطه تمسّک به ریسمان الهی توسط تقوی!

    (وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ؛
    کسي که روي خود را تسليم خدا کند در حالي که نيکوکار باشد، به دستگيره محکمي چنگ زده (و به تکيه‌گاه مطمئني تکيه کرده است) و عاقبت همه کارها به سوي خداست.)(لقمان/22)


    اگر واقعا تقوی داسته باشیم و تمام سعیمان را در همین رابطه خرج کنیم، خداوند خود راه صحیح را به ما تعلیم خواهد داد!

    (... وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ؛ از خدا بپرهيزيد! و خداوند به شما تعليم مي‌دهد؛ خداوند به همه چيز داناست)(بقرة/282)


    خداکند بجای اینکه ما و تمام انسانها، دنبال عوالم هپروت باشیم، دنبال بندگی بوده و خدا رو بخاطر خدا بخواهیم، نه برای رسیدن به اتفاقات عجیب.



  16. Top | #10

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بنام خدا و سلام

    تسکر از شما کارشناس محترم . اما ببخشید من هنوز قانع نشدم



    چنانکه چندین بار عرض شد، نسخه اصلی که بنابر اقرار خودتان در دو پست قبلی، کلام اکثر بزرگان هم است، همان انجام واجبات و ترک محرماته که اگر واقعا فردی این کار را انجام دهد به مقام عرفان که همان شناخت باشد میرسد.

    منتها اینکه میفرمایید اگر همین کفایت میکند پس چرا علما و عرفا به مستحبات هم میپردازند، میگوئیم آن برای رسیدن به قُرب و نزدیکی بیشتر به ذات مقدس رب العالمین است!
    یعنی علما و عرفا، به مقام عرفان رسیده اند، حال سعی میکنند که به مرحله بالاتری برسند.

    مثلا فردی برای خودش خانه ای ساخته و حالا که خانه ای کامل دارد، به دنبال اینه که کابینت و هود و ... را برای خانه تهیه کند، اما کسیکه هنوز خانه ندارد و در جوب میخوابد، اگر برود و برای خود هود و کابینت بخرد همه او را ابله و نادان خطاب میکنند!

    برای رسیدن به اوج عرفان پیش شرطی وجود دارد، و آن رسیدن به حداقله قرب و نزدیکی به ذات مقدس الهی است، که برای رسیدن به آن چاره ای نیست مگر اینکه ابتدا انجام واجبات و ترک محرمات رو به نحو کامل انجام دهیم!
    فکر می کنم ما در برداشتمون از مقام عارف کمی اختلاف نظر داریم .

    شما می فرمائید کسی که ترک محرمات و عمل به واجبات کرد عارف می شود و بقیه اعمال جهت رسیدن به قرب بیشتر است .

    اما من شخصا تا به حال فکر می کردم عارفان کسانی هستند که از این مرحله ترک محرمات و عمل به واجبات گذر کرده اند و پا به وادی دیگری گذاشته اند که بواسطه قرار گرفتن در این وادی کم کم به مقام عارفی رسیده اند و این تفکر بوجود نیامده مگر به واسطه اینکه پای صحبت هر استادی که نشستیم تاکید موکد بر این موضوع دارند که فلان شخصیت به این مقام عالی عرفانی نرسید مگر به واسطه مداومت به نماز شب . به این مقام نرسید مگر به تلاوت هرشبه فلان سوره . به این مقام نرسید مگر به واسطه ............................. و الی اخر


    پس ما الان دو معنا و مهفوم از عرفان در دست داریم

    یکی این که شما می فرمائید عارف یعنی کسی که به واجبات خود عمل کرده و ترک محرمات کرده

    و معنا و مفهوم دیگر اینه که عارف یعنی کسی که پس از طی مرحله اول یعنی همان عمل به واجبات و ترک محرمات پا به وادی دیگری و طی مسیر دیگری گذاشته و بواسطه طی این طریق( رعایت و عمل به مستحبات ) که فراتر از عمل به واجبات و ترک محرمات است به مقام عالی عرفانی رسیده


    از حوصله شما در پاسخگویی به سوالات بی شمار خود سپاسگزارم


    امضاء



  17. تشكرها 4

    فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (17-09-2012), محمدی (17-09-2012), مدير اجرايي (16-09-2012), شهاب منتظر (18-09-2012)

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi