در خوراک و پوشاک از غلامان و کنیزان خود برترى نمىجست. هرگز بهکسى فحش و ناسزا نگفت، و هیچگاه زن یا خادمى را لعن و نفرین نکرد، و هیچگاهکسى را در حضور آن حضرت سرزنش نکردند جز آنکه مىفرمود: رهایش کنید وبه او کار نداشته باشید.
کسى نزد او نمىآمد ـ آزاد باشد یا غلام یا کنیز ـ جز آنکه در پى حاجت اوبر مىخاست. خشن و درشتخو نبود، و در بازارها جار نمىزد. در مقابل بدى دیگرانبدى نمىکرد، بلکه بدى آنان را نادیده مىگرفت و از آنان در مىگذشت. به هر کسمىرسید آغاز به سلام مىکرد .
هر کس براى کارى نزد او مىآمد با وى همکارى مىکرد تا آنکه خود آنشخص منصرف گردد. هرگز نشد کسى دست آن حضرت را بگیرد و ایشان پیش ازوى دستش را از دست او بیرون کشد. و چون به مرد مسلمانى مىرسید نخست با اودست مىداد.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بر نمىخاست و نمىنشست جز به یاد خدا. و هنگامى که درنماز بود کسى نزد او نمىنشست جز آنکه نمازش را کوتاه مىکرد و به وى رو نمودهمىفرمود: آیا حاجتى دارى؟در نشستن اکثرا کف پاها را بر زمین مىگذاشت و زانوها را در بغل مىگرفت .
هنگام ورود به مجلس در نزدیکترین جایى که خالى بود مىنشست، و بیشتر اوقاترو به قبله مىنشست.
هر کس را که بر او وارد مىشد احترام مىکرد و بسا لباس خود را زیر اومىگسترد و شخص تازه وارد را بر خود ترجیح داده، بر تشکچهاش مىنشاند. درحال خشنودى و خشم جز به حق سخن نمىگفت.
آن حضرت خیار را گاه با خرما و گاه با نمک میل مىکرد. در میان میوههاىتازه هندوانه و خربزه و انگور را بیش از همه دوست مىداشت. بیشتر خوراک
آن حضرت آب و خرما بود. شیر را با خرما میل مىکرد و آن را دو غذاى پاکیزهمىنامید. گوشت را بیش از غذاهاى دیگر دوست داشت، و ترید را با گوشت تناولمىکرد. کدو را دوست داشت. از گوشت شکار مىخورد ولى خود شکار نمىکرد.
نان و روغن میل مىکرد. از گوشت گوسفند، ماهیچه و سردست را دوست داشت، واز پختنىها«کدو حلوایى»، از خورشها«سرکه»، از خرما«عجوه» (که نوعىخرماى پرگوشت است) ، و از سبزىها«کاسنى و ریحان کوهى و کلم»را دوستداشت.