.57 امام صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به زنان سلام مىکرد و آنان نیزپاسخ مىگفتند. و امیر مؤمنان علیه السّلام به زنان سلام مىکرد ولى کراهت داشت که به زنانجوان سلام کند و مىفرمود: مىترسم از آهنگ صداى آنان خوشم آید، آنگاهزیان این کار بیش از اجرى که در نظر دارم بر من وارد شود.
.58 به روایت عبد العظیم حسنى رحمه اللّه، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله سه گونه مىنشست : گاه[کف پاها را زمین نهاده]ساقهاى پاها را بلند مىکرد و دو دست خود را جلو آن قرارمىداد و ساق دست را در کف دست دیگر مىگرفت (چنبک مىزد) ، و گاه دو زانومىنشست، و گاه یک پا را تا کرده زیر ران مىنهاد و پاى دیگر را روى آنمىخواباند، و هرگز دیده نشد که آن حضرت[مانند متکبران]چهار زانو بنشیند.
.59 على علیه السّلام فرمود: هرگز نشد که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله با کسى دست دهد و زودتراز او دستش را بکشد، بلکه درنگ مىکرد تا او دستش را بیرون کشد. و هرگز کسى باآن حضرت در کارى یا سخنى مشارکت نکرد که حضرت زودتر از او دست از کارکشد بلکه صبر مىکرد تا وى دست از کار بکشد. و نشد کسى با آن حضرت گفتگورا آغاز کند و حضرت پیش از او سکوت کند. و هرگز دیده نشد که نزد کسى پاىخود را دراز کند. و هرگز میان دو کار مخیّر نشد مگر اینکه دشوارترین آنها را اختیارمىفرمود. و در ستمى که به او مىشد در صدد انتقام بر نمىآمد مگر آنکه محارمخدا هتک شود، که در این صورت به خاطر خدا خشم مىگرفت. و هرگز در حالتکیه دادن چیزى نخورد تا از دنیا رحلت فرمود.
و چیزى از آن جناب درخواست نشد که«نه»بگوید. و هرگز حاجتمندى را
رد نکرد جز آنکه یا حاجت او را بر مىآورد، یا او را با سخنى نرم و دلنواز خرسندمىساخت . نمازش در عین تمامیت از نماز همه مردم سبکتر، و خطبهاش از همهکوتاهتر و از بیهوده گویى بر کنار بود. و چون از راه مىرسید از بوى خوشش شناختهمىشد. و چون با دیگران بر سر یک سفره مىنشست اول کسى بود که شروع به غذاخوردن مىکرد و آخرین کسى بود که از غذا دست مىکشید، و هنگام غذا خوردناز جلو خود میل مىفرمود، و تنها هنگام خوردن رطب و خرما دست به سوى دیگرهم مىبرد.
آشامیدنى را با سه نفس مىآشامید، و آب را مىمکید و یکباره سر نمىکشید.
دست راستش به خوردن و آشامیدن و گرفتن و دادن اختصاص داشت و جز با دستراست چیزى نمىگرفت و نمىداد، و دست چپش براى سایر اعضاى بدنش بود (1). درهمه کارها چون لباس پوشیدن، کفش پوشیدن و از مرکب پیاده شدن شروع با دست یاپاى راست را دوست داشت.
چون کسى را صدا مىزد سه بار تکرار مىکرد، ولى در سخن گفتن یک باربیشتر نمىگفت. و اگر اذن دخول مىگرفت سه بار تکرار مىفرمود. کلامش روشنبود و هر شنوندهاى آن را مىفهمید . به هنگام سخن گفتن سفیدى دندانش برق مىزد، و اگر او را مىدیدى مىگفتى دندانهاى پیش او فاصله دارد ولى فاصله نداشت.
نگاه کردنش کوتاه بود و به کسى خیره نمىشد. با کسى سخنى را که او خوشنمىداشت نمىگفت . هنگام راه رفتن مانند کسى که از سراشیبى فرود مىآید قدمبر مىداشت. مىفرمود: بهترین شما خوشخوترین شماست. هیچ خوراکى را نکوهشیا ستایش نمىکرد. یاران آن حضرت در حضور او کشمکش و بگو مگو نمىکردند.
هر کس از او سخن مىگفت، مىگفت: هیچ کس را مانند آن جناب صلّى اللّه علیه و آله پیش از آن و بعد از آن ندیده و نخواهم دید.
..............................
(1) در روایت است که الیمین للوجه، و الیسار للفرج«دست راست براى صورت و بالاتنه است، و دستچپ براى پایین تنه».
35