از سوى دیگر - چون این مسیر بى نهایت است و هدف آفرینش تمامى انسانها طى این مسیر است، چنان که مىفرماید: "إنا للَّه و انّا إلیه راجعون" ما از سوى او آمدهایم و به سوى
از باز مىگردیم.
[8] - سایر انسانها اگر بخواهند به درجات این مسیر بار یابند چارهاى جز این ندارند که ولایت ولى اللَّه الاعظم را پذیرا شوند و به او اقتدا کنند و پا جا پاى او بنهند تا به طور
دقیق و سریع بتوانند این درجات را پشت سر نهاده و با گذراندن مراحل کمال انسانیت به کمال مقصود برسند.
[9]
آنان که با سوادى حکومت مسلمان شده بودند، تلاش کردند تا آیاتى و روایاتى را که دلالت بر نصب امام على (ع) بر امامت و ولایت بر مردم از جانب خدا و رسول (ص) داشت به نحوى توجیه و
تأویل کنند که خلاف مراد آن ذات اقدس و رسول گرامش برداشت شود.
از این رو ولایت در آیه ی ولایت "انما ولیکم اللَّه..."
[10] و آیه ی اطاعت مطلقه "اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم"
[11] و حدیث معروف غدیر "من کنت مولاه فهذا على
مولاه" را به معناى "دوست" یا "ناصر" پنداشتهاند. در حالی که این معنا، با سیاق آیات (ادات حصر انما و همطراز بودن اطاعت خدا و رسول (ص) و ولى) و شأن نزول آیات و احادیث مفسره
آنها و نیز با توقف حجاج در بیابان غدیر خم و اقرار گرفتن از مردم به توحید و رسالت و بیعت مسلمین با امام على (ع) و عمومیت دوستى و نصرت بین همه ی مسلمانان ناسازگار است. چنانچه
امام على (ع) و سایر ائمه (ع) و بسیارى از شعرای صحابه در مورد ولایت امام على (ع) ، مکرر به این آیات و شأن نزول امثال اینها و به روایت غدیر تمسک نموده و بر علیه خصم اقامه دعوى نمودهاند.
بنابراین، گرچه این معانى محرفّه، با معانى لغوى ولّى سازگار استف، اما سیاق آیات و روایات و عقول منصف حقیقت جو از پذیرش آن امتناع دارد و این آیات و روایات را نصوصى محکم و غیر قابل خدشه،
در مورد نصب و معرفى امام على (ع) به عنوان خلیفه و جانشین بلافصل رسول اللَّه (ص) مىداند.
تذکر این که امامت و ولایت سایر ائمه (ع) نیز از راه احادیث نبوى (ص) و معرفى هر امام (ع) امام پس از خود را، و دارا بودن نشانههاى ولایت (اعجاز و ولایت بر تصرف در تکوین و اطلاع بر نیات
و بواطن افراد، علم و افرغیبى و عصمت، قابل تشخیص و شناسایى و اثبات و استدلال بر خصم مىباشد.
منابع و مآخذ:
1. جمعى از نویسندگان، معارف اسلامى، ج 1 و 2، بحث امامت.
2. جوادى آملى، عبداللَّه، عید ولایت، ص 61 - 70.
3. جوادى آملى، عبداللَّه، ولایت در قرآن.
4. جوادى آملى، عبداللَّه، ولایت علوى، ص 28 – 55، 117 .
5. حلبى، تقى الدین ابوالصلاح، ص 127 - 133.
6. سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج 2، ص 130 - 200.
7. مطهرى، مرتضى، امامت و رهبرى، ص43 - 95، 161 - 169.
8. مطهرى، مرتضى، انسان کامل.
9. هادوى تهرانى، مهدى، ولایت و دیانت، ص 64 - 66.
[1] فیروزآبادى، القاموس المحیط ؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج 2، ص 168.
[2] مطهرى، مرتضى، امامت و رهبرى، ص 46 - 76.
[3] همان.
[4] همان.
[5] بحارالأنوار، ج 3 ، ص 8.
[6] بحار، ج 65، ص 333 - 329 .
[7] جوادى آملى، عبداللَّه، عید ولایت، ص 62 - 64.
[8] بقره، 156؛ انشقاق، 6.
[9] ر. ک: سؤال 314 و 315؛ مطهرى، مرتضى، انسان کامل.
[10] مائده، 55.
[11] نساء،59.