نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: ミ★ミஜܓܨتفسیر سوره تبت از تفسیر نمونه ܓܨஜミ★ミ

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض ミ★ミஜܓܨتفسیر سوره تبت از تفسیر نمونه ܓܨஜミ★ミ






    ََمقدمه
    اين سوره در مكه نازل شده و داراى پنج آيه است

    محتوى و فضيلت سوره تبت
    اين سوره كه در مكه و تقريبا در اوائل دعوت آشكار پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نازل شده تنها سوره اى است كه در آن حمله شديدى با ذكر نام نسبت به يكى از دشمنان اسلام و پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در آن عصر و زمان (يعنى ابولهب ) شده است ، و محتواى آن نشان مى دهد كه او عداوت خاصى نسبت به پيغمبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) داشت ، و از هيچگونه كارشكنى و بد زبانى او و همسرش مضايقه نداشتند.
    قرآن با صراحت مى گويد: هر دو اهل دوزخند، و راه نجاتى براى آنها نيست ، و اين معنى به واقعيت پيوست ، سرانجام هر دوايمان از دنيا رفتند و اين يك پيشگوئى صريح قرآن است .
    و در حديثى (از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمده است كه فرمود: من قراءها رجوت ان لا يجمع الله بينه و بين ابى لهب فى دار واحدة : كسى كه آن را تلاوت كند من اميدوارم خداوند او و ابولهب را در خانه واحدى جمع نكند (يعنى او اهل بهشت خواهد بود در حالى كه ابولهب اهل دوزخ است ).
    ناگفته پيدا است اين فضيلت از آن كسى است كه با خواندن اين سوره خط خود را از خط ابولهب جدا كند، نه كسانى كه با زبان مى خوانند ولى ابولهب وار عمل مى كنند.

    شأن نزول:
    از ابن عباس نقل شده : هنگامى كه آيه ((وانذر عشيرتك الاقربين )) نازل شد و پيغمبر ماموريت يافت فاميل نزديك خود را انذار كند و به اسلام دعوت نمايد (دعوت خود را علنى سازد) پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بر فراز كوه صفا آمد و فرياد زد: يا ((صباحاه ))! (اين جمله را عرب زمانى مى گفت كه مورد هجوم غافلگيرانه دشمن قرار مى گرفت ، براى اينكه همه را با خبر سازند و به مقابله برخيزند كسى صدا ميزد ((ياصباحاه !)) انتخاب كلمه صباح به خاطر اين بود كه هجومهاى غافلگيرانه غالبا در اول صبح واقع مى شد).
    هنگامى كه مردم مكه اين صدا را شنيدند گفتند: كيست كه فرياد مى كشد؟
    گفته شد ((محمد)) است ، جمعيت به سراغ حضرتش رفتند، او قبائل عرب را با نام صدا زد، و با صداى او جمع شدند، فرمود به من به گوئيد: اگر به شما خبر دهم كه سواران دشمن از كنار اين كوه به شما حمله ور مى شوند، آيا مرا تصديق خواهيد كرد؟ در پاسخ گفتند: ما هرگز از تو دروغى نشنيده ايم .
    فرمود: انى نذير لكم بين يدى عذاب شديد: من شما را در برابر عذاب شديد الهى انذار مى كنم (شما را به توحيد و ترك بتها دعوت مى نمايم ) هنگامى كه ابولهب اين سخن را شنيد گفت : تبا لك ! اءما جمعتنا الا لهذا؟!: زيان و مرگ بر تو باد! آيا تو فقط براى همين سخن ما را جمع كردى ؟!
    در اين هنگام بود كه اين سوره نازل شده : ((تبت يدا ابى لهب و تب )) زيان و هلاكت بر دستان ابولهب باد كه زيانكار و هلاك شده است .


    بعضى در اينجا افزوده اند هنگامى كه همسر ابولهب (نامش ام جميل بود) با خبر شد كه اين سوره در باره او و همسرش نازل شده ، به سراغ پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمد در حالى كه آن حضرت را مى ديد، سنگى در دست داشت و گفت من شنيده ام محمد مرا هجو كرده ، به خدا سوگند اگر او را بيابم با همين سنگ بر دهانش مى زنم ! من خودم نيز شاعرم ! سپس به اصطلاح اشعارى در مذمت پيغمبر و اسلام بيان كرد.
    خطر ابولهب و همسرش براى اسلام و عداوت آنها منحصر به اين نبود، و اگر مى بينيم قرآن لبه تيز حمله را متوجه آنها كرده و با صراحت از آنها نكوهش مى كند دلائلى بيش از اين دارد كه بعدا به خواست خدا به آن اشاره خواهد شد.


    امضاء



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آيه 1 - 5
    آيه و ترجمه
    بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
    تَبَّت يَدَا أَبى لَهَبٍ وَ تَب (1) مَا أَغْنى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا كسب (2) سيَصلى نَاراً ذَات لهََبٍ(3) وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطبِ(4) فى جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسدِ(5)
    بنام خداوند بخشنده مهربان
    1 - بريده باد هر دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد).
    2 - هرگز مال و ثروت او و آنچه را به دست آورد به حالش سودى نبخشيد.
    3 - و به زودى وارد آتشى مى شود كه داراى شعله فروزان است .
    4 - و همچنين همسرش در حالى كه هيزم به دوش مى كشد،
    5 - و در گردنش طنابى از ليف خرما است !
    تفسیر:
    بريده باد دست ابولهب !
    همانگونه كه در شاءن نزول سوره گفتيم اين سوره در حقيقت پاسخى است به سخنان زشت ((ابولهب )) عموى پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و فرزند عبدالمطلب كه از دشمنان سرسخت اسلام بود و به هنگام شنيدن دعوت آشكار و عمومى پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و انذار او نسبت به عذاب الهى گفت : زيان و هلاكت بر تو باد، آيا براى همين حرفها ما را فرا خواندى ؟! قرآن مجيد در پاسخ اين مرد بد زبان مى فرمايد: بريده باد هر دو دست ابولهب ، يا مرگ و خسران بر او باد (تبت يدا ابى لهب و تب ).
    ((تب )) و ((تباب )) (بر وزن خراب ) به گفته راغب در مفردات به معنى زيان مستمر و مداوم است ، ولى طبرسى در مجمع البيان مى گويد: به معنى زيانى است كه منتهى به هلاكت مى شود.
    بعضى از ارباب لغت نيز آن را به معنى قطع كردن تفسير كرده اند، و اين شايد به خاطر آن است كه زيان مستمر و منتهى به هلاكت طبعا سبب قطع و بريدگى مى شود، و از مجموع اين معانى همان استفاده مى شود كه در معنى آيه گفته ايم .
    البته اين هلاكت و خسران مى تواند جنبه دنيوى داشته باشد، يا معنوى و اخروى ، و يا هر دو.
    در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد كه چگونه قرآن مجيد بر خلاف روش و سيره خود در اينجا نام شخصى را برده ، و با اين شدت او را مورد حمله قرار داده است ؟!
    ولى با روشن شدن موضع ابولهب پاسخ اين سؤ ال نيز روشن مى شود.
    نام او عبد العزى (بنده بت عزى ) و كنيه او ابولهب بود، انتخاب اين كنيه براى او شايد از اين جهت بوده كه صورتى سرخ و برافروخته داشت ، چون لهب در لغت به معنى شعله آتش است .
    او و همسرش ام جميل كه خواهر ابوسفيان بود از سختترين و بدزبان ترين دشمنان پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بودند.
    در روايتى آمده است كه شخصى بنام ((طارق محاربى )) مى گويد: من در بازار ((ذى المجاز)) بودم (ذى المجاز نزديك عرفات در فاصله كمى از مكه است ) ناگهان جوانى را ديدم كه صدا مى زند: ((اى مردم ! بگوئيد: لا اله الا الله تا رستگار شويد))، و مردى را پشت سر او ديدم كه با سنگ به پشت پاى او مى زند به گونه اى كه خون از پاهايش ‍ جارى بود، و فرياد مى زد: اى مردم ! اين دروغگو است ، او را تصديق نكنيد!
    من سؤ ال كردم اين جوان كيست ؟ گفتند: ((محمد)) است كه گمان مى كند پيامبر مى باشد، و اين پيرمرد عمويش ابولهب است كه او را دروغگو مى داند.
    در خبر ديگرى آمده است كه ربيعة بن عباد مى گويد: من با پدرم بودم رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را ديدم كه به سراغ قبائل عرب مى رفت ، و هر كدام را صدا مى زد و مى گفت : من رسول خدا به سوى شما هستم ، جز خداى يگانه را نپرستيد، و چيزى را همتاى او قرار ندهيد...
    هنگامى كه او از سخنش فارغ مى شد مرد احول خوش صورتى كه پشت سرش بود صدا مى زد: ((اى قبيله فلان ! اين مرد مى خواهد كه شما بت لات و عزى ، و هم پيمانهاى خود را از جن رها كنيد ، و به سراغ بدعت و ضلالت او
    برويد، به سخنانش گوش فرا ندهيد، و از او پيروى نكنيد))! من سؤ ال كردم او كيست ؟ گفتند: عمويش ابولهب است .





    امضاء



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در خبر ديگرى مى خوانيم : هر زمان گروهى از اعراب خارج مكه وارد آن شهر مى شدند به سراغ ابولهب مى رفتند، به خاطر خويشاونديش ‍ نسبت به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و سن و سال بالاى او، و از رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) تحقيق مى نمودند، او مى گفت : محمد مرد ساحرى است ، آنها نيز بى آنكه پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را ملاقات كنند بازمى گشتند، در اين هنگام گروهى آمدند و گفتند: ما از مكه بازنمى گرديم تا او را ببينيم ، ابولهب گفت : ما پيوسته مشغول مداواى جنون او هستيم ! مرگ بر او باد!.
    از اين روايات به خوبى استفاده مى شود كه او در بسيارى از مواقع همچون سايه به دنبال پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود، و از هيچ كارشكنى فروگذار نمى كرد، مخصوصا زبانى زشت و آلوده داشت ، و تعبيرات ركيك و زننده مى كرد، و شايد از اين نظر سرآمد تمام دشمنان پيغمبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) محسوب مى شد، و به همين جهت آيات مورد بحث با اين صراحت و خشونت او و همسرش ام جميل را به باد انتقاد مى گيرد.
    او تنها كسى بود كه پيمان حمايت بنى هاشم را از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) امضاء نكرد، و در صف دشمنان او قرار گرفت ، و در پيمانهاى دشمنان شركت نمود.
    با توجه به اين حقايق دليل وضع استثنائى اين سوره روشن مى شود.
    سپس مى افزايد: هرگز مال و ثروت او و آنچه را به دست آورده ، به حال او سودى نبخشيده ، و عذاب الهى را از او بازنمى دارد (ما اغنى عنه ماله و ما كسب ).
    از اين تعبير استفاده مى شود كه او مرد ثروتمند مغرورى بود كه بر اموال و ثروت خود در كوششهاى ضد اسلاميش تكيه مى كرد.
    در آيه بعد مى افزايد: به زودى وارد آتشى مى شود كه داراى شعله برافروخته است (سيصلى نارا ذات لهب ).
    اگر نام او ((ابولهب )) بود، آتش عذاب او نيز ابولهب است و شعله هاى عظيم دارد (توجه داشته باشيد لهب در اينجا به صورت نكره و دلالت بر عظمت آن شعله مى كند).
    نه تنها ((ابولهب )) كه هيچيك از كافران و بدكاران اموال و ثروت و موقعيت اجتماعيشان آنها را از آتش دوزخ و عذاب الهى رهائى نمى بخشد، چنانكه در آيه 88 و 89 سوره شعراء مى خوانيم : يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من اتى الله بقلب سليم : قيامت روزى است كه نه اموال و نه فرزندان ، هيچكدام سودى به حال انسان ندارد، مگر آن كس كه با قلب سالم (روحى با ايمان و با تقوى ) در محضر پروردگار حاضر شود.
    مسلما منظور از آيه ((سيصلى نارا ذات لهب )) آتش دوزخ است ، ولى بعضى احتمال داده اند كه آتش دنيا را نيز شامل شود.
    در روايات آمده است كه بعد از جنگ ((بدر)) و شكست سختى كه نصيب مشركان قريش شد، ابولهب كه شخصا در ميدان جنگ شركت نكرده بود پس از بازگشت ابوسفيان ماجرا را از او پرسيد.
    ابوسفيان چگونگى شكست و درهم كوبيده شدن لشگر قريش را براى او شرح داد، سپس افزود: به خدا سوگند ما در اين جنگ سوارانى را ديديم در ميان آسمان و زمين كه به يارى محمد آمده بودند!
    در اينجا ((ابورافع )) يكى از غلامان عباس مى گويد: من در آنجا نشسته بودم ، دستم را بلند كردم و گفتم : آنها فرشتگان آسمان بودند.
    ابولهب سخت برآشفت و سيلى محكمى بر صورت من زد، و مرا بلند كرده بر زمين كوبيد، و از سوز دل خود پيوسته مرا كتك مى زد، در اينجا همسر عباس ((ام الفضل )) حاضر بود چوبى برداشت و محكم بر سر ابولهب كوبيد، و گفت : اين مرد ضعيف را تنها گير آورده اى !
    سر ابولهب شكست و خون جارى شد، و بعد از هفت روز بدنش عفونت كرد و دانه هائى همچون ((طاعون )) بر پوست تنش ظاهر شد، و با همان بيمارى از دنيا رفت .
    عفونت بدن او به حدى بود كه جمعيت جراءت نمى كردند نزديك او شوند، او را به بيرون مكه بردند، و از دور آب بر او ريختند، و سپس سنگ بر او پرتاب كردند تا بدنش زير سنگ و خاك پنهان شد!.




    امضاء



  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    در آيه بعد به وضع همسرش ((ام جميل )) پرداخته ، مى فرمايد: ((همسر او نيز وارد آتش سوزان جهنم مى شود، در حالى كه هيزم به دوش مى كشد)) (و امراءته حمالة الحطب ).
    و در حالى كه در گردنش طناب يا گردنبندى از ليف خرما است ! (فى جيدها حبل من مسد).
    در اينكه همسر ابولهب كه خواهر ((ابوسفيان )) و عمه ((معاويه )) بود در عداوتها و كارشكنيهاى شوهرش بر ضد اسلام شركت داشت حرفى نيست ، اما در اينكه قرآن چرا او را حمالة الحطب (زنى كه هيزم بر دوش مى كشد) توصيف كرده تفسيرهاى متعددى ذكر كرده اند: بعضى گفته اند اين به خاطر آن است كه بوته هاى خار را بر دوش مى كشيد، و بر سر راه پيغمبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى ريخت تا پاهاى مباركش آزرده شود.
    و بعضى گفته اند اين تعبير كنايه از سخن چينى و نمامى او است ، همانگونه كه در ادبيات فارسى نيز همين تعبير در مورد سخن چينى آمده است كه مى گويند: ميان دو كس جنگ چون آتش است سخن چين بدبخت هيزمكش است ! بعضى نيز آن را كنايه از شدت بخل او مى دانند كه با آن همه ثروت حاضر نبود كمكى به نيازمندان كند به همين دليل تشبيه به هيزمكش فقير شده است .
    بعضى نيز مى گويند او در قيامت بار گناهان گروه زيادى را بر دوش ‍ مى كشد.
    از ميان اين معانى معنى اول از همه مناسب تر است ، هر چند جمع ميان آنها نيز بعيد نيست .
    جيد (بر وزن ديد) به معنى گردن است ، و جمع آن ((اجياد)) مى باشد، بعضى از ارباب لغت معتقدند كه جيد و ((عنق )) و ((رقبه )) هر سه معنى مشابهى دارند، با اين تفاوت كه ((جيد)) به قسمت بالاى سينه گفته مى شود، و ((عنق )) به پشت گردن يا همه گردن و ((رقبه )) به گردن گفته مى شود، و گاه به يك انسان نيز مى گويند مانند ((فك رقبة )) يعنى آزاد كردن انسان .
    ((مسد)) (بر وزن حسد) به معنى طنابى است كه از الياف بافته شده .
    بعضى گفته اند ((مسد)) طنابى است كه در جهنم بر گردن او مى نهند كه خشونت الياف را دارد، و حرارت آتش و سنگينى آهن را! بعضى نيز گفته اند از آنجا كه زنان اشرافى شخصيت خود را در زينت آلات مخصوصا گردن بندهاى پر قيمت ميدانند، خداوند در قيامت براى تحقير اين زن خودخواه اشرافى گردنبندى از ليف خرما در گردن او مى افكند و يا اصلا كنايه از تحقير او است .
    بعضى نيز گفته اند علت اين تعبير آن است كه ام جميل گردنبند جواهر نشان پر قيمتى داشت ، و سوگند ياد كرده بود كه آن را در راه دشمنى پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) خرج كند، لذا به كيفر اين كار خداوند چنين عذابى را براى او مقرر داشته .






    امضاء



  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نکته ها:


    1 - باز هم نشانه ديگرى از اعجاز قرآن
    مى دانيم اين آيات در مكه نازل شد، و قرآن با قاطعيت خبر داد كه ابولهب
    و همسرش در آتش دوزخ خواهند بود، يعنى هرگز ايمان نمى آورند، و سرانجام چنين شد، بسيارى از مشركان مكه واقعا ايمان آوردند، و بعضى ظاهرا، اما از كسانى كه نه در واقع و نه در ظاهر ايمان نياوردند اين دو نفر بودند، و اين يكى از اخبار غيبى قرآن مجيد است ، و قرآن از اينگونه اخبار در آيات ديگر نيز دارد كه فصلى را در اعجاز قرآن تحت عنوان خبرهاى غيبى قرآن به خود اختصاص داده ، و ما در ذيل هر يك از اين آيات بحث مناسب را داشته ايم .
    2 - پاسخ به يك سؤ ال
    در اينجا سؤ الى مطرح است و آن اينكه با اين پيشگوئى قرآن مجيد ديگر ممكن نبوده است ابولهب و همسرش ايمان بياورند، و الا اين خبر كذب و دروغ مى شد.
    اين سؤ ال مانند سؤ ال معروفى است كه درباره مساءله علم خدا در بحث جبر مطرح شده ، و آن اينكه مى دانيم خداوندى كه از ازل عالم به همه چيز بوده ، معصيت گنهكاران و اطاعت مطيعان را نيز مى دانسته است ، بنا بر اين اگر گنهكار گناه نكند علم خدا جهل شود! پاسخ اين سؤ ال را دانشمندان و فلاسفه اسلامى از قديم داده اند و آن اينكه خداوند مى داند كه هر كس با استفاده از اختيار و آزاديش چه كارى را انجام مى دهد، مثلا در آيات مورد بحث خداوند از آغاز مى دانسته است كه ابولهب و همسرش با ميل و اراده خود هرگز ايمان نمى آورند نه از طريق اجبار و الزام .
    و به تعبير ديگر عنصر آزادى اراده و اختيار نيز جزء معلوم خداوند بوده ، او مى دانسته است كه بندگان با صفت اختيار، و با اراده خويش چه عملى را انجام مى دهند.
    مسلما چنين علمى ، و خبر دادن از چنان آينده اى تاءكيدى است بر مساءله اختيار، نه دليلى بر اجبار (دقت كنيد).




    امضاء



  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    3 - هميشه نزديكان بى بصر دورند!
    اين سوره بار ديگر اين حقيقت را تاءكيد مى كند كه خويشاوندى در صورتى كه با پيوند مكتبى همراه نباشد كمترين ارزشى ندارد، و مردان خدا در برابر منحرفان و جباران و گردنكشان هيچگونه انعطافى نشان نمى دادند هر چند نزديكترين بستگان آنها بودند.
    با اينكه ابولهب عموى پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود و از نزديكترين نزديكانش محسوب مى شد وقتى خط مكتبى و اعتقادى و عملى خود را از او جدا كرد همچون ساير منحرفان و گمراهان زير شديدترين رگبارهاى توبيخ و سرزنش قرار گرفت ، و به عكس افراد دور افتاده اى بودند كه نه تنها از بستگان پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) محسوب نمى شدند، بلكه از نژاد او و اهل زبان او هم نبودند، ولى بر اثر پيوند فكرى و اعتقادى و عملى آنقدر نزديك شدند كه طبق حديث معروف سلمان منا اهل البيت : ((سلمان از خانواده ما است )) گوئى جزء خاندان پيغمبر شدند.
    درست است كه آيات اين سوره تنها از ابولهب و همسرش سخن مى گويد، ولى پيدا است كه آنها را به خاطر صفاتشان اينچنين مورد نكوهش قرار مى دهد، بنا بر اين هر فرد يا گروهى داراى همان اوصاف باشند سرنوشتى شبيه آنها دارند.
    خداوندا! قلب ما را از هر گونه لجاجت و عناد پاك كن .
    پروردگارا! ما همه از عاقبت كار بيمناكيم ، تو ما را امنيت و آرامش بخش ‍ و اجعل عاقبة امرنا خيرا.
    بار الها! ما مى دانيم در آن دادگاه بزرگ نه مال و ثروت و نه رابطه خويشاوندى سودى نمى بخشد تنها لطف تو كارساز است ما را مشمول الطاف فرما.
    آمين يا رب العالمين






    امضاء



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ミ★ミஜܓܨتفسیر سوره فلق از تفسیر نمونه ܓܨஜミ★ミ
    توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* در انجمن تفاسير ترتبيبي
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 19-09-2012, 13:14
  2. ミ★ミஜܓܨتفسیر سوره حشر از تفسیر نمونه ܓܨஜミ★ミ
    توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* در انجمن تفاسير ترتبيبي
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 16-09-2012, 21:08
  3. ミ★ミஜܓܨتفسیر سوره توحید از تفسیر نمونه ܓܨஜミ★ミ
    توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* در انجمن تفاسير ترتبيبي
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 16-09-2012, 19:17
  4. ミ★ミஜܓܨتفسیر سوره ناس از تفسیر نمونه ܓܨஜミ★ミ
    توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* در انجمن تفاسير ترتبيبي
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 16-09-2012, 11:09
  5. ஜミ★ミܓܨ مردی که تمام عمرش را صرف قرآن کرد ܓܨミ★ミஜ
    توسط نرگس منتظر در انجمن فعالان قرآني
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 26-12-2011, 19:16

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi