به نظر شما چه دلائلی باعث می شود که دشمنان, فکر کنند اسلام دین جنگ و خشونت است؟

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

اتفاقا در همین آیه قصاص بعد از ذکر اینکه باید قصاص صورت بگیره میگه:«فمن عفی له من اخیه شی ء فاتباع بالمعروف و اداء الیه باحسان »
و در ادامه میگه ذلک تخفیف من ربکم و رحمة
یعنی چون صاحب خون از قاتل که برادر دینی اوست بخواهد درگذرد کاری است نیکو ، پس قاتل دیه را در کمال خشنودی ادا کند. در این حکم ، تخفیف ( امر قصاص ) و رحمت خداوندی است

اسلام دین رحمت هست
حتی نذاشته این قسمت رو در یک آیه جداگانه بیان بشه و در همون آیه میگه بخششی هم هست
دین اسلام دینی نیست که انعطاف پذیر نباشه و بگه فقط همین هست و غیر از این نیست
همیشه وجدان و شرافت آدم ها رو بیدار میکنه
برای همینه که زیباترین دین هست

[معمار]

و حکم های قضایی که مثلا برای زنا و شراب و کارهای دیگه انجام میگیره.

چگونه حدود و تعزيرات اسلامى با رحمت و رأفت سازگارى دارد؟
آيا نواختن صد ضربه تازيانه بر بدن شخص كه مرتكب گناهى شده، خشونت نيست؟

با توجه به نکات زیر جواب این سوال مشخص می شود

نکته اول: بررسى فلسفه حدود و تعزيرات‏

حقيقتاً اجراى مجازاتهاى اسلامى همچون باران جامعه را شستشو مى ‏دهد و اجتماع را از آلودگيها پاك مى‏ كند.(« وسائل الشّيعه، جلد 18، صفحه 308»؛)

آيا حدود اسلامى كه تشبيه به باران رحمت الهى شده، خشونت ناميده مى ‏شود!

نکته دوم:راههاى اثبات حدود شرعى‏

اثبات حدود شرعى، جلوه‏ ديگرى از رأفت اسلامى را به نمايش مى ‏گذارد.

بسيارى از حدود با چهار شاهد، يا چهار بار اقرار فقط ثابت مى‏ شود؛

آيا چنين امرى امكان ‏پذير است! ما در روايات و كتابهاى تاريخ، حتّى يك مورد نيافتيم كه عمل منافى عفّت با شهادت شهود ثابت شده باشد، تا بر اساس آن، حد جارى شود. بنابراين، راه فوق عملًا بسته است و اين خود نوعى رحمت اسلامى محسوب مى‏ شود، كه شامل اين نوع گنهكاران گرديده است.

راه ديگر، كه اقرار خود گناهكار است، شرايط متعدّدى دارد. از جمله اين كه بايد چهار بار اقرار كند، و هر اقرار در مجلس جدا گانه‏اى باشد، به طورى كه اگر در يك مجلس چهار بار اقرار كند، يك مرتبه محسوب مى ‏شود! اين خود نوعى رحمت اسلامى محسوب مى‏ شود

سوم: آداب اجراى حدود شرعى‏ جلوه‏ ديگرى از رأفت اسلامى را به نمايش مى ‏گذارد.

به عنوان مثال:

1- در ابتدا و انتهاى روزهاى زمستانى، كه هوا بسيار سرد است و تازيانه مجرم را آزار فراوان مى‏ دهد، نبايد حد اجرا شود، بلكه بايد در ميانه روز كه هوا گرمتر است اجرا گردد!

2- در فصل تابستان بايد بر عكس عمل شود، در وسط روز كه هوا بسيار گرم است حد اجرا نگردد! بلكه در پايان روز انجام شود. « وسائل الشّيعه، جلد 18، صفحه 315 به بعد.»

3- مجرم به هنگام دريافت تازيانه نبايد خوابيده باشد، بلكه بايد نشسته يا ايستاده باشد. زيرا ضربات تازيانه در اين دو حالت آهسته‏ تر نواخته مى ‏شود، و مجرم درد كمترى را تحمّل مى ‏كند! « وسائل الشّيعه، جلد 18، صفحه 369، حديث اول‏»

4- اگر مجرم بيمار است تا زمان بهبودى‏اش اجراى حد به تأخير مى ‏افتد! « وسائل الشّيعه، جلد 18، صفحه 320 به بعد»

5- اگر باردار است تا زمان وضع حمل تأخير مى‏ افتد! « وسائل الشّيعه، جلد 18، صفحه 378 به بعد.»

و ديگر آدابى كه همگى نشانگر نهايت رأفت اسلامى حتّى در حقّ يك انسان گنهكار است؛

حالا خودتان قضاوت کنید آیا اسلام دینی همراه با خشونت است

[معمار]

بقیه رو فاکتور بگیریم میرسیم به مهدویت. اینکه گفته میشود مثلا در زمان ظهور اگر فلان شخص مسجدی و نماز خوان باشد ولی به دین اسلام عمل نکند امام زمان گردن او را خواهد زد و یا اینکه چهقدر امام زمان بعد از ظهور جنگ و خون ریزی خواهد کرد و...

مشابه همین شبهه وهابی ها درباره امام زمان (ع) مطرح می کنند

می گویند امام زمان وقت ظهور از هر 1000 نفر فقط یک نفر را زنده نگه می دارد این حقیقت دارد؟

این حرف درست نیست و تبلیغاتی بر علیه امام زمان(ع)است

چرا که:

امام زمان(ع)خیلی از شهرها را بدون جنگ تصرف می کند

طبق برخى از روايات، امام زمان(ع) در زمانى ظهور مى ‌كند كه مردم به رشد كامل عقلى رسيده‌اند و حق و باطل را به راحتى تشخيص داده و مى‌ پذيرند .

در روایتی می خوانیم که:
إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ .( الكافي، ج1، ص 25،)
هنگامى كه قائم ظهور مى‌كند دست خود را روى سر مردم مى‌گذارد و بدان وسيله عقول آنها جمع و افكارشان كامل مى‌گردد.

با توجه به اين روایت، براى اجراى عدالت، خونریزی صورت نخواهد گرفت؛ چون عقل مردم كامل است و وقتى متوجه شوند که حکومت آن حضرت به نفعشان است ، به راحتى و بدون جنگ,حکومت را قبول می کنند

سيد بن طاووس از علماى بزرگ شيعه ضمن نقل حدیثی از امام علی(ع)می فرماید:

إذا بعث السفياني إلى المهدي جيشا فخسف بهم بالبيداء ، وبلغ ذلك أهل الشام ، قالوا لخليفتهم : قد خرج المهدي فبايعه وادخل في طاعته وإلا قتلناك ، فيرسل إليه بالبيعة ، ويسير المهدي حتى ينزل بيت المقدس ، وتنقل إليه الخزائن ، وتدخل العرب والعجم وأهل الحرب والروم وغيرهم في طاعته من غير قتال حتى تبنى المساجد بالقسطنطينية وما دونها.

آنگاه كه سفيانى لشكرى براى نبرد با مهدى (عج) گسيل مى‏ كند، لشكريان او در «بيدا» دچار خسوف مى‏ شوند. اين بيچارگى كه به اطلاع اهل شام مى‏ رسد، پيشقراول آنها مى‏ گويد: مهدى (عج) ظهور كرده است بايد با او بيعت كنى و از وى اطاعت‏ نمائى و در غير اينصورت تو را مى‏ كشيم. براى همين با حضرت او بيعت مى ‏نمايد.

حضرت مهدى (عج) از آنجا حركت مى‏ كند تا وارد بيت المقدس مى‏ شود و خزانه‏ هاى آنجا را در اختيار درمى‏ آورد و در اين هنگام عرب و عجم و جنگجويان و روميان و سلسله‏ هاى مختلف ديگر از وى اطاعت مى‏ كنند و جنگ و جدالى در برابر تسليم آنها به دست مهدى (عج) پيش نمى‏ آيد تا آنجا كه مسجدهائى در اسلامبول و امكنه ديگر بنيان مى‏ كنند.(سيد بن طاووس ,المعروف بالملاحم و الفتن، ص 139)

[معمار]

بقیه رو فاکتور بگیریم میرسیم به مهدویت. اینکه گفته میشود مثلا در زمان ظهور اگر فلان شخص مسجدی و نماز خوان باشد ولی به دین اسلام عمل نکند امام زمان گردن او را خواهد زد و یا اینکه چهقدر امام زمان بعد از ظهور جنگ و خون ریزی خواهد کرد و...

این حرف ها را علمای وهابی می زنند تا مردم را نسبت به امام زمان(ع)بدبین کنند

ولی چرا عالمان وهابی جنایاتی را که در زمان خلفا اتفاق افتاده,مخفی می کنند

به عنوان مثال به یکی از جنایات دوران خلفا اشاره می کنم

جنگ گرگان، همه را كشتند، جز يك نفر (سال 30، زمان عثمان)

در اين جنگ هم جنايت عظيمى اتفاق افتاد. غير مسلمانان، از فرمانده به ظاهر مسلمان درخواست كردند كه ما درهاى شهر را بر روى شما مى‌ گشاييم، به شرطى كه حتى يك نفر از ما كشته نشود؛ اما لشكريان خليفه چه كردند؟ بلى، همه را كشتند جز يک نفر و گفتند كه ما گفته بوديم كه يك نفر از شما را نمى‌ كشيم.!!!

محمد بن جرير طبرى در تاريخ خود و ابن اثير در الكامل فى التاريخ مى‌نويسند:

فأتي جرجان فصالحوه على مائتي ألف ثم أتي طميسة وهي كلها من طبرستان متاخمة جرجان وهي مدينة على ساحل البحر فقاتله أهلها فصلي صلاة الخوف أعلمه حذيفة كيفيتها وهم يقتتلون وضرب سعيد يومئذ رجلا بالسيف على حبل عاتقه فخرج السيف من تحت مرفقه وحاصرهم فسألوا الأمان فأعطاهم على أن لا يقتل منهم رجلا واحدا ففتحوا الحصن فقتلوا أجمعين إلا رجلا واحدا ففتحوا الحصن وحوي ما في الحصن.(تاريخ الطبري، ج2، ص607،---- الكامل في التاريخ، ج3، ص7)

به گرگان وارد شدند و با گرفتن 200 هزار دينار با آنان مصالحه كردند. سپس به اطراف طميسه كه شهرى در كنار ساحل دريا و بعد از گرگان واقع و جزو مازندران بود، رفتند. با مردم آن‌جا جنگ كردند. نماز خوف كه حذيفه كه كيفيت خواندن آن را مى‌ دانست خوانده شد و با آنان نيز به مقابله برخواستند و سعيد با شمشير بر سر مردم كوبيد كه از زير بغل او درآمد و آنان را محاصره كردند. آنان درخواست امان كردند، به آنان اين امان داده شد تا كسى از آنان را نكشند و لذا قلعه را باز كردند؛ ولى آنان همه را كشتند به جز يك مرد. سپس در قلعه را گشودند و آن‌ چه كه در قلعه بود غارت كردند.

سبحان الله, آن‌ ها از فرمانده دين امان خواسته بودند، با چه مجوزى این فرماندهان به آن‌ ها امان دروغ داده شد؟ با چه مجوزى عهد خود را شكستند؟ با چه مجوزى همه آن‌ ها را كشتند؟

آيا در زمان پيامبر چنين جنايتى سابقه داشته است؟ پيامبر از بدترين دشمن خود ابوسفيان و از وحشى (غلام هند جگر خوار) قاتل عزيزترين كس خود گذشت

[قیام]

ببینید بحث بر سر این است که در یک قشر فکری است اینکه چه دلیلی داره واسه زنا یا شرای یک شخص این همه تازیانه بخورد؟!!
با توجه به هجمه ای که هست این حکم براشون سنگینه. در دنیایی که در اکثر کشور ها این کار عادی است اینجا باید از ترس انجام شود و گرنه تازیانه دارد. مسلما یکم ترس را ایجاد میکند.
البته بازم نظرم این است که رفتار های نادرست ماموران اجرایی ( در بعضی اوقات) باعث ایجاد یک نوع خشنوت کاذب شده است.

[معمار]

ببینید بحث بر سر این است که در یک قشر فکری است اینکه چه دلیلی داره واسه زنا یا شرای یک شخص این همه تازیانه بخورد؟!!
با توجه به هجمه ای که هست این حکم براشون سنگینه. در دنیایی که در اکثر کشور ها این کار عادی است اینجا باید از ترس انجام شود و گرنه تازیانه دارد. مسلما یکم ترس را ایجاد میکند.

نکته اول:

علت سنگین بودن مجازات این است که جرمی در جامعه انجام نشود,مجازات هایی که در دین تعیین شده جهت بازداشتن انسان ها از جرم است

نکته دوم:

اگر منکری در جامعه انجام شود مثل نوشیدن شراب(اگر چه اندک باشد)، ضررهای فردی و اجتماعی زیادی در جامعه ایجاد می شود.پس ضرر شکستن حرمت‌ های الهی فقط به فرد بر نمی‌ گردد بلکه مرتبط به جامعه هم می شود.چه بسیار کسانی بودند که در حال مستی مرتکب جنایات زیادی شده اند,طرف در حال مستی رانندگی می کرد,هم جان خود و هم جان افراد دیگر را گرفت

[معمار]

ببینید بحث بر سر این است که در یک قشر فکری است اینکه چه دلیلی داره واسه زنا یا شرای یک شخص این همه تازیانه بخورد؟!!
با توجه به هجمه ای که هست این حکم براشون سنگینه. در دنیایی که در اکثر کشور ها این کار عادی است اینجا باید از ترس انجام شود و گرنه تازیانه دارد. مسلما یکم ترس را ایجاد میکند.

اگر کسی مفاسد زنا را نگاه کند متوجه می شود که که مجازات تعیین شده برای زنا کاملا عادلانه است

قرآن در ضمن یک آیه ای از این عمل زشت نهی می کند
وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً
نزديك زنا نشويد چرا كه عمل بسيار زشتى است و راه و روش بدى است

این آیه نکاتی زیبا را بیان می کند از جمله:

نکته اول:

این عمل زشت به حدّى خطرناک است كه نزديك شدن به آن هم خطر دارد
آیه نمى‏ گويد زنا نكنيد، بلكه مى ‏گويد به اين عمل شرم‏ آور نزديك نشويد، بلكه از مقدّمات زنا هم بايد پرهيز کنید. گاهى يك نگاه، تلفن، نامه و تماس،و... مقدمه ارتباطهاى نامشروع مى‏ شود كه در آيه فوق با يك جمله كوتاه همه آنها را نهى مى ‏كند آن جایی که می فرماید: نزديك زنا نشويد(2)

نکته دوم:

منظور از كلمه (فاحِشَةً) در اينجا عملى است كه فوق العاده زشت و ننگ آور باشد، و شخصيت و حيثيت انسان را تباه کند(3)

نکته سوم:

در آیه می فرماید,زنا راه و روش بدى است,این قسمت از آیه بیان می کند که: زنا هم گناه است، هم راهى براى گناهان ديگر است یعنی زناكار براى ارضاى هوس خود، به سراغ گناهان زيادى مى ‏رود. مثلًا گاهى براى كاميابى خود، به تهمت، ارعاب و دزدى دست مى ‏زند و حتّى مرتكب قتل مى‏ شود.(4)

و اما مفاسد زنا از این قبیل است:

1- منشا بسيارى از درگيرى ‏ها، خودكشى ‏ها، فرار از خانه‏ ها، فرزندان نامشروع، بيمارى‏هاى مقاربتى و دلهره براى خانواده‏هاى آبرومند است.

2 -افراد زناکار چون براى شهوترانى سراغ يكديگر مى ‏روند، ميانشان انس و الفت عميق و آرامش نيست.

3- زناكار، طرف مقابل را شريك زندگى نمى ‏داند، وسيله‏ اطفاى شهوت مى ‏داند.

4- زنا، سبب كاهش تشكيل خانواده است

5- در زنا، احساس تعهّد و تكليف نسبت به بقاى نسل و تربيت كودك نيست و احساس پدرى و مادرى از ميان مى ‏رود.

6- زنا، نظام ارث ‏برى را بر هم مى ‏زند و وارث واقعى معلوم نمى‏ شود.

7- سبب از بين رفتن شخصيّت و هويّت انسانى مى ‏شود

8- نتیجه زنا فرزندان نامشروع و بى‏ هويّت ، كه زمينه‏ بسيارى از مفاسد و جرائم است (5)

آیا با وجود این همه مفسده آیا مجازات تعیین شده برای زنا کاملا عادلانه نیست

ضمن این که اگر کسی به کشورهای غربی نگاهی کند می بیند که در آن جا که آزادی جنسی وجود دارد, چقدر مشکلات و استرس ها و خودکشی ها زیاد است

پی نوشت ها:

1-اسراء آیه 32
2-تفسیر نمونه ج 12 ص 102
3- تفسير آسان، ج‏10، ص: 37
4-تفسیر نور ج 7 ص 54
5- تفسير نور، ج‏7، ص: 53

[معمار]

در دنیایی که در اکثر کشور ها این کار عادی است اینجا باید از ترس انجام شود و گرنه تازیانه دارد. مسلما یکم ترس را ایجاد میکند.

إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً (بقره آیه 199) ما تو را به حق، براى بشارت و بيم دادن (مردم جهان) فرستاديم

" بشارت" و" انذار" يا" تشويق" و" تهديد" در تربیت انسان خیلی اهمیت دارد ، آدمى هم بايد در برابر انجام كار خوب" تشويق" شود، و هم در برابر كار بد" كيفر" بيند

اگر تشویق به تنهایی باشد انسان در اين صورت مطمئن است انجام گناه خطرى براى او ندارد و با جرات گناه می کند و در این صورت جامعه و فرد به خطر می افتد,همانگونه كه افرادى كه تربیت انسان را در ترس و تنبیه می بینند و از جنبه‏ هاى تشويقى استفاده نمی کنند ,غافل و بی خبرند

اگر تشويق و اميد از حد لازم گذشت در این صورت باعث جرئت و غفلت است، و اگر بيم و انذار نیز از حد لازم بگذرد نتيجه‏ اش نوميدى و خاموش شدن شعله ‏هاى عشق و تحرك در فرد و جامعه است.پس هم تشویق و هم تنبیه باید باشد,هرکدام به اندازه لازم

[مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)]

فلسفه‌ حدود و تعزیرات در اسلام
شك نیست كه تشریع احكام الهی به خاطر دعوت مردم، به قسط و عدل و هدایت جامعه به طرق امن و امان است، تا انسان‌ها بتوانند به كسب فضائل و نفی رذائل و سیر الی الله و مقام قرب الهی كه مقصد اعلای آفرینش است بپردازند.
و از آنجا كه احكام الهی به تنهایی در همه نفوس مؤثر نمی‌شود، لازم است در كنار آن بشارت و انذار قرار گیرد تا انگیزه‌ی حركت مردم و انجام آن‌ها شود.
و از آنجا كه بشارات و انذار‌های اخروی برای بازداشتن گروهی از مردم از اعمال خلاف و وادار ساختن به انجام وظایف فردی و اجتماعی كافی نیست لازم است مجازات‌‌های دنیوی برای كسانی كه از حدود الهی تجاوز كنند و حق وعدالت را زیر پا بگذارند تعیین گردد، تا ضامن اجرای این احكام در میان كسانی شود كه تربیت كافی دینی و تقوای الهی ندارند.

شك نیست كه نظام اسلامی با نظام‌های مادی در این قسمت تفاوت دارد،چون در نظام‌های مادی هیچ ضامن اجرائی جز همان مجازات‌های دنیوی و مادی وجود ندارد، به همین دلیل هر حكمی كه فاقد عقوبت متخلف باشد، از نظر آن‌هاحكم و قانون شمرده نمی‌شود، بلكه آن را یك توصیه اخلاقی می‌دانند.

در حالی كه در نظام‌های دینی اعتقادات قلبی و تعهدات معنوی و ایمان به دادگاه بزرگ الهی در قیامت، و توجه به مراقبت پروردگار در دنیا، یكی ازانگیزه‌های مهم و ضامن اجرائی قوی است، ولی چون این انگیزه‌های الهی درهمه نفوس به تنهایی مؤثر نیست باید در كنار آن ضامن اجرا‌های مادی وعقوبت‌های دنیوی نیز قرار گیرد.

اهتمام شارع مقدس به اجرای حدود و مجازات‌های متخلفان تا آن حد استكه در روایات متعددی می‌خوانیم: حَد یُقامُ فی الارضِ اَزكی مِن مَطَرِاَربعینَ لَیلهً و اَیّامِها: «حدی كه در زمین اجرا شود پر بارتر از چهل شبانه روز باران است!» این حدیث هم از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله وسلّم ـ و هم از امام باقر ـ علیه السّلام ـ و از امام صادق ـ علیه السّلامـ نقل شده است و در بعضی از این متون به جای «اَزكی»، «اَفصلَ»، یا«اَنفَع» آمده است.
(وسایل ج18 )