از جذبه تا حيرت
اكنون به چشم ديگر مي نگريم. معرفت پويان نام هاي خداوند را در دو رده و مقوله جلالي و جمالي جاي مي دهند. جمال به معنايي زيبايي، جذبه، كوشش، دعوت و تماشاست. اما جلال معناي ديگري دارد: شكوه، دافعه، گريز، هيبت، هيمنه، وقفه، حيرت و سيطره. نام هاي جمالي و جلالي خداوند، سويه هاي متباين، متفاوت و ناهمگن را اقتضا دارند و مي رسانند. آنچه به مهرباني، لطف و رحمت مي خواند و دري به باغ آشنايي و تماشا مي گشايند، صفت جمالي است. اما آنچه به قهر و ناز و گريز و عزت و دامن كشيدن و شكوه تعلق مي گيرد و راه را از اوج ناز به روي نيازمندان مي بندد، صفت جلالي است. جمال سازش مي كند و جلال مي ستيزد. جمال با نوازش معنا مي شود و جلال با كبريا. اما اين نيز تنها در سطح معنا به چشم مي آيد.