صفحه 15 از 19 نخستنخست ... 5111213141516171819 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 141 تا 150 , از مجموع 181

موضوع: زن در آينه جلال و جمال

  1. Top | #141

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    انسان كامل ، آيت كبراى حق


    انسان كامل ، آن موجودى است كه آيت كبراى حق است ، و چون آيت كبراى حق است ، هم مظهر هو الظاهر (285)است در مظاهر عالم ، و هم مظهر هوالباطن (286) است در غير عالم ظاهر، هم با ارواح حضور دارد و هم با ابدان حاضر است .

    اميرالمؤ منين - سلام الله عليه - درباره اصل خلافت سخن بلندى دارد كه همان معنا را خليفة اللهى بايد واجد باشد. او در يكى از دعاهاى سفر - كه شايسته است انسان مسافر آن را در آغاز سفر خود بخواند - مى فرمايد:

    اللهم انت الصاحب فى السفر والخليفة فى الاهل و لا يجمعها غيرك لان المستخلف لا يكون مستصحبا والمستصحب لا يكون مستخلفا (287)

    يعنى ، خدايا! تو هم همراه و همسفر من در سفر هستى ، و هم جانشين من در اهل و عيال ، يعنى هم با من هستى كه مرا در سفر حفظ كنى ، و هم كار مرا در غيبت ، و در خانه من ، به عهده مى گيرى ، هم خلفى ، و هم حاضر، هم مستصحب و مصاحبى هستى كه من در صحبت اويم ، و هم مستخلف و جانشين من هستى ، و غير تو جامع اين دو وصف نخواهد بود.

    لا يجمعها غيرك، هيچ موجودى غير تو، جامع اين دو وصف نيست كه هم رفيق مسافر باشد، و هم خليفه او، هم با حاضر باشد، و هم با مسافر، زيرا آن كه مستصحب و مصاحب مسافر است ، ديگر خليفه او در خانه اش ‍ نيست ، و آن كه خليفه و جانشين او است ، ديگر همسفر او نيست لان المستخلف لا يكون مستصحبا والمستصحب لا يكون مستخلفا .

    موجودى اين چنين ، خليفه اى آنچنان مى طلبد، يعنى اگر موجودى در كمال قرب اله ، بار يافت ، آيت كبراى حق مى شود، مثل آنچه كه از اميرالمؤ منين - سلام الله عليه - رسيده است كه فرمود:

    ما لله آية اكبر منى (288)

    هيچ موجودى بهتر از من ، خدا را نشان نمى دهد.

    چون عترت طاهره عليه السلام يك نورند، و حرف همه آنها اين است كه مالله آية اكبر منى قهرا اينها، از ديگر موجود به خداى سبحان نزديكتر هستند، و وقتى به خدا نزديكتر بودند، اوصاف الهى آنها نيز بيش از ديگران ظهور مى كند، و آن جامعيت را كه اينها دارند ديگران فاقدند.


    و چون اين ها جامع حضور و غياب ، و ظاهر و باطن هستند، مى توانند خليفة الله باشند. هم در زمان غيبت ما، و هم در مكان غيبت ما، و هم در زمان حضور و ظهور ما، خليفة الله باشند. آنجا كه ما هستيم ، آنها نيز با ما هستند، و مصاحب و حاضرند، و آنجا كه ما نيستيم ، باز آنها خليفه ما هستند، چون خليفه خدايى هستند كه هوالباطن است . اگر كسى به اين مقام رسيد، هم جز خير چيزى انجام نمى دهد، و هم بينش او محيط است ، و هم گرايش و كوشش او نامحدود، و چنين موجودى ، مى تواند خليفة الله باشد.

    اين معنا وقتى تحليل شد، روشن مى شود كه ذكورت و انوثت در اين مقام - اصلا - نقشى ندارد، زيرا آن كه با حفظ حال حضور غايب است و با حفظ حال غيبت حاضر، يعنى هم ظاهر است و هم باطن ، جان آدمى است ، نه بدن . بدن اگر در جايى حاضر باشد، در جايى ديگر حاضر نيست ، و اگر در زمانى حضور داشت ، ممكن است در زمان ديگر حضور نداشته باشد.

    ذات اقدس اله وقتى از انسانها خبر مى دهد، مى فرمايد: همه اينها مجازى فيض من هستند.

    كارى كه دست اينها انجام مى دهد، در حقيقت من انجام مى دهم ، منتها اينها مجراى فيض و نماينده و جانشين من هستند و رسالت مرا به عهده گرفته اند، با اين فرق كه من ديده نمى شوم ، ولى مظاهر من مرئى هستند.



    امضاء


  2. تشكرها 4



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #142

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پيك خداوند سبحان


    سخنى در همين زمينه از اميرالمؤ منين عليه السلام طبق نقل مرحوم رضى - رضوان الله تعالى عليه - در كتاب شريف نهج البلاغه آمده است ، كه مى فرمايد:

    ان المسكين رسول الله (289)

    سائل درمانده پيام رسان خداست .

    اين سخن نهج البلاغه براى آن است كه ما را به يك اصل كلى آشنا كند. حضرت على عليه السلام طبق اين نقل مى فرمايد: سائل مستمندى كه اهل مسكنت و نيازمندى است ، وقتى به سراغ شما مى آيد، او پيك خدا است به سوى شما، و خدا او را فرستاده است .

    منتها يك انسان عادى كه بينش ‍ توحيدى ندارد، و از شهود توحيد افعالى محروم و غافل است ، خيال مى كند سائلى آمده است كه چيزى طلب كند تا نياز مادى خود را برطرف نمايد. غافل از اين كه اين سائل از راه دور آمده است ، و پيام خدا را به همراه دارد، و خداى سبحان او را ماءموريت داده است كه از شما كه متمكن و توانمند هستيد، حق مسلم خود را بگيرد، و نيامده است كه شما، از حق خودتان ، چيزى به او بدهيد.


    از يك سو خداى سبحان به ما فرمود:

    و فى اموالهم حق للسائل و المحروم (290)

    در اموالشان حقى براى نيازمند و تهيدست قرار داده اند.

    براى كسى كه قدرت سؤ ال دارد، و يا قدرت سؤ ال ندارد، يك حق معلوم و مسلمى است ، و حق مسلم او در مال توانگران است ، و اگر كسى اين حق را ندهد غاصبانه زندگى مى كند فى اموالهم حق اين مطلب در دو بخش از آيات مطرح شده است كه در يك آيه مى فرمايد: و فى اموالهم حق للسائل والمحروم و در آيه ديگر مى فرمايد:


    فى اموالهم حق معلوم (291)

    و همانا در اموالشان حقى معلوم است .


    از سوى ديگر به صاحب حق مى فرمايد: برو از طرف من بگو كه : حق مرا بدهيد.

    لذا بر اساس سخن بلند نهج البلاغه ، كسى كه سائل است پيك خدا محسوب مى شود. و بايد انسان با اين بينش توحيدى با سائلين برخورد كند و چيزى كه به سائل مى دهد، سعى كند از پاك ترين اموالش باشد.

    انفقوا من طيبات ما كسبتم (292)

    از چيزهاى پاكيزه اى كه به دست آورديد انفاق كنيد.


    و نيز سعى كند مال را با اخلاص و احترام بدهد، نه با منت و ترحم .

    لا تبطلوا صدقاتكم بالمن والاذى (293)

    صدقه هاى خود را با منت و آزار باطل نكنيد.


    هم بدون منت و آزار اعطا كند، و هم با ادب و احترام بدهد، نه از روى ترحم . و هم خدا را شاكر باشد كه حق الهى را تاءديه كرده و سپاسگزار باشد كه پيك خدا به سراغ او آمده است . لذا بزرگان دين و ائمه عليه السلام ، هم دستور كمك به مستمند را دادند، و هم عملا اين كار را انجام مى دادند. - در روايات آمده است كه ائمه معصومين عليه السلام بعد از اعطاء مال به مستمند گاهى دستشان را بر بالاى سر مى گذاشتند، گاهى دستشان را به چشم مى ماليدند، گاهى دستشان را مى بوسيدند، و گاه دستشان را مى بوييدند (294) و مى فرمودند: دست ما به دست پيك خدا رسيده است . - اين يك بينش توحيدى است كه موحد، كل عالم را اين چنين مى بيند كه اينها خلفاى الهى و نماينده هاى حقند كه كارگردانى جهان را به عهده دارند.

    تنها فرشتگان نيستند كه مدبرات امر (295) هستند، بلكه انسانها هم به نوبه خود در هر گوشه اى خلافت الهى را به عهده دارند. منتها آن انسانى كه كاملتر است ، خلافت كاملتر، از آن اوست ، و آن انسانى كه متوسط است ، خلافت وسطى ، نصيب اوست ، و آن كه انسان نازلى است ، مرحله نازله خلافت بهره اوست

    بنابراين ، انسان مادامى كه در مسير فضيلت و حق ، قدم بر مى دارد خليفة الله است .

    و مساءله خلافت در هر سه بخش عالى و متوسط و دانى منزه از ذكورت و انوثت است .

    امضاء


  5. تشكرها 5


  6. Top | #143

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مراتب عدالت
    مراتب عدالت نيز متعدد است ، مرتبه نازله اى از آن به نام عدالت صغرى در فقه مطرح است و مرتبه متوسط آن عدالت وسطى در فلسفه ذكر شده است و عدالت كبرى مرتبه والاى عدالت است كه در عرفان مطرح مى شود.

    اگر انسان به عدالت كبرى رسيد، همه نيروهايى ادراكى و تحريكى و همه نيروهاى جذب و دفعش را تعديل مى كند و به جايى مى رسد كه مظهر تام اسماء حسنى و در هسته مركزى عدل قرار مى گيرد.

    در عدالت صغرى ، همين كه انسان كارهاى واجب را انجام مى دهد و از حرام مى پرهيزد، عادل است . كسى كه ترسو هست و سخى الطبع و شجاع نيست در فقه اوسط و عدالت وسطى ، عادل نيست ، چون بعضى از قوا را هنوز تعديل نكرده است .


    و اگر كسى اين قوا را تعديل نمود و در عدالت وسطى عادل و متعادل شد ولى مظهريتش نسبت به همه اسماء همتا و همسان نبود، اين چنين شخصى در فقه اكبر، يعنى عرفان ، عادل نيست . عادل بايد مظهر همه اسماى حسنا باشد و هر اسمى را در جاى خود اجرا كند. انسان كامل - چه مرد و چه زن - كسى است كه همچون على بن ابيطالب - سلام الله عليه - و فاطمه زهرا - سلام الله عليها - به چنين مرتبه اى از عدالت كبرى رسيده باشد.




    امضاء


  7. تشكرها 4


  8. Top | #144

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    زنان ، و رسيدن به مقام خليفة اللهى



    نكته اى در اينجا مطرح است كه : اگر انسان خليفة الله است ، و اين مقام انسانيت منزه از ذكورت و انوثت است چرا در بين مردان افراد فراوانى به اين مقام راه يافته اند، ولى در بين زنان فقط چهار نفر به اين مقام رسيده اند؟ در توضيح اين نكته بايد گفت :

    اولا، بسيارى از زنان هستند كه فضائلشان در تاريخ ثبت نشده است و ثانيا، اين چهار نفر بيانگر انحصار نيست .

    ثالثا، اگر جامعه رشد بيشترى داشته باشد، سعى مى كند امكانات ترقى و سعادت را در اختيار هر دو صنف قرار بدهد، و اگر جامعه اى عقب افتاده است نبايد اين تحجر فكرى جامعه را به پاى مذهب نوشت ، چرا كه مذهب راه را براى هر دو صنف باز كرده است ، و هيچ كمالى را مشروط به ذكورت ، يا ممنوع به انوثت نكرده است ، و مشروط بودن به ذكورت و انوثت مربوط به كارهاى اجرايى است .

    در پايان بحث اشاره به اين نكته لازم است كه قرآن همان طور كه در بدو پيدايش انسان ، سخن را در محور خلافت شروع كرده است ، و خلافت ، زن و مرد ندارد، در پايان پيدايش ، و در انجام عالم هم ، وقتى مساءله معاد، مساءله مواقف قيامت ، مساءله برزخ و حشر، مساءله سؤ ال و جواب ، و كتاب و توزين اعمال ، و عبور در صراط، و كوثر، و مانند آن را مطرح مى كند، هيچ گاه بين زن و مرد فرقى نمى گذارد، و در همه اين موارد زن و مرد با هم هستند




    امضاء


  9. تشكرها 2

    شهاب منتظر (20-05-2013)

  10. Top | #145

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چهره هاى خلافت



    لازم به ذكر است كه خلافت دو چهره دارد: يكى چهره راستين آن كه نه قابل نصب است و نه قابل غصب ، نه مردم مى توانند كسى را به عنوان خليفه نصب كنند و نه قهارى مى تواند با توسل به زور، اين مقام را غصب كند. و ديگر همان مقام اجرايى و مسووليت و خلاف ظاهرى است كه حضرت امير - صلوات الله و سلامه عليه - در خطبه شقشقيه از غصب آن گله مى كند.

    در اينجا نظر حضرت غصب آن خلافتى نيست كه محتواى انى جاعل فى الارض خليفةاست ، زيرا چنين خلافتى اساسا قابل غصب نيست ، همانطور كه قابل نصب هم نيست . بلكه اين مقام و خلافت را ذات اقدس ‍ اله بايد بدهد و ديگر هيچ

    اما چهره ديگر خلافت ، خلافت ظاهرى يعنى حكومت و كار اجرايى است . اين كار در بين كارهاى اجرايى در صدر كارهاست چون مقامى از نظر اجرا بالاتر از اين نيست ، اما موقعيت و ارزش اين را نيز اميرالمؤ منين - سلام الله عليه - به خوبى تبيين كرد و فرمود: خود اين مقام منهاى مساءله احقاق حق و ابطال باطل ، از دنيا محسوب مى شود و دنيا چيزى جز:

    عراق خنزير فى يد مجزوم(296

    - دنيا - استخوان خوكى كه در دست جذامى باشد.


    نيست . و همچون درباره همين مقام فرمود:

    كعفظة عنز(297)

    - دنيا - همانند عطسه بز است .

    پس لازم است اين مطلب روشن شود كه كارهاى اجرايى بهشت آور نيست ، تا گفته شود چرا در اين بخش زن سهم ندارد و مرد سهم بيشترى دارد


    امضاء


  11. تشكرها 2

    شهاب منتظر (20-05-2013)

  12. Top | #146

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    موفق ترين راه ترقى انسان



    راه هاى ترقى و تعالى انسان متفاوت است ، يكى راه فكر و ديگرى راه ذكر است ، و زنان در راه ذكر و مناجات كه راه دل است و راه عاطفه و شور و علاقه و محبت است اگر موفق تر از مردها نباشند يقينا همتاى مردها هستند. و آن راه ، راه اساسى است . اما راه فكر راه فرعى است زيرا كه راه فكر، راه گسترده و همه گير نيست . بسيارى از افراد جامعه هستند كه گرچه شهر نشينند اما توفيق فراگيرى درس و بحث را نداشته و ندارند، اما راه موعظه و راه دل و مناجات براى همه باز است . علم الدراسةبراى هم ميسور نيست ، ولىعلم الوراثةبراى همه مقدور است وعلم الفراسةبراى همه ميسور.

    علم الدراسه همين است كه انسان در مجامع علمى شركت كند، درسى بخواند و فاضل و عالم بشود، اصطلاحاتى را فرا بگيرد و بعد از مدتى هم دوران پيرى او فرا مى رسد و هر چه در مدرسه ها خوانده است همه آنها يكى پس از ديگرى از يادش مى رود. در دوران نوجوانى كمكم ياد مى گيرد و در جوانى اين معلومات را چند صباحى حفظ مى كند و بعد كه دوران كهولت فرا رسيد و به شيخوخيت سرازير شد به تدريج از ياد مى برد. اين سه مرحله همان سه مقطعى است كه براى همگان در قرآن كريم تنظيم گرديده است . خداى سبحان مى فرمايد:

    الله الذى خلقكم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوة(298)

    خداست آن كس كه شما را از آغاز ناتوان آفريد، آنگاه پس از ناتوانى قوت بخشيد. شما را اول از ضعف آفريد بعد از دوران ضعف براى شما قوت و قدرت خلق كرد.

    ثم جعل من بعد قوة ضعفا و شيبة(299)

    و پس از توانايى ناتوانى و پيرى داد.

    انسان گاهى در دامنه كوه است گاهى بالا مى رود بر روى قله كوه و گاهى هم از قله كوه به دامنه ديگرى بر مى گردد اين سه مقطع براى هر زن و مرد در قرآن تنظيم شده است كه اول ضعف است بعد قدرت است سپس ضعفى ديگر. او دوران فراگيرى ، بعد مرحله حفظ و نگهدارى ، سپس دوران از دست دادن تمام فراگرفته ها است .

    من هر چه خواندم همه از ياد من برفت اين عبارت حقيقت علم الدراسه است ولى آيا علم الورائه و علم الفراسه هم اينچنين است ؟ اين كه مى فرمايد:

    اتقوا فراسة المومن فانه ينظر بنور الله عزوجل(300)

    از تيزبينى مؤ من پروا نماييد، زيرا كه با نور الهى مى نگرد.


    همچنان است كه در دوران پيرى از ياد انسان برود؟ يا بايد گفت اين گونه علوم ايام پيرى شكوفاتر مى شود؟
    سخن ديگر اين است كه آيا:

    العلماء ورثة الانبياء(301)

    بدين معنا است كه علما وارثين انبيا عليه السلام در علم الدراسه هستند كه در دوران پيرى از يادشان برود يا داراى علم الوراثه اند كه در دوران پيرى شكوفاتر و زنده تر بشود؟



    امضاء


  13. تشكرها 3


  14. Top | #147

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    صلابت بدن يا سلامت قلب




    در علم الفراسه و علم الوراثه بين زن و مرد فرق نيست ، زيرا در آنجا سخن از بدن قوى و متصلب نيست بلكه سخن از قلب سليم است . انسان بايد از صلابت به سلامت بدن برسد و از سلامت بدن به سلامت دل راه يابد تا نتيجه بگيرد. در قرآن كريم مى فرمايد:

    يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من آتى الله بقلب سليم(302)

    روزى كه هيچ مال و فرزند سود نمى دهد مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بياورد. در اينجا نمى فرمايد:
    ببدن سليم تا چه رسد به اين كه بفرمايدببدن صليب، سخن از صلابت را بايد از ذهن ها دور كرد.

    در رسيدن به كمال روح صلابت بدن كارآيى ندارد بلكه قول سديد مؤ ثر است نه قول شديد. خداوند در قرآن مى فرمايد:

    و قولوا قولا سديدا يصلح لكم اعمالكم(303)

    سخنى استوار گوييد، تا اعمال شما را اصلاح گرداند.

    وقتى روشن شد كه از صلابت بدن نبايد توقع انديشه متين داشت بلكه منشاء بارورى انديشه سلامت بدن است ، به تدريج معلوم مى شود تنها انديشه نيست كه مشكل را حل مى كند بلكه دل است كه راهگشاست و سلامت دل مهم است . خداى سبحان بعضى از مردها را مريض القلب معرفى مى كند كه در آن بخش ، نامى از مرض قلب زن نيست .

    ذات اقدس اله به زنان پيغمبر - عليه آلاف التحية و الثناء - خطاب مى فرمايد:

    لا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض و قلن قولا معروفا(304)

    به ناز سخن مگوييد، تا - مبادا - كسى كه در دلش مرض است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد.

    به زنان دستور مى دهد كه هم خوب حرف بزنيد و هم حرف خوب بزنيد تا مردانى كه قلبشان مريض است طمع نكنند. اين مرض در قلب مرد است ، زيرا زن آنچنان نيست كه وقتى صداى مرد را بشنود، طمع كند. او از سلامت دل برخوردار است ، مگر آن كه بيمارى تبرج در او پديد آيد.


    صغراى قياس اين است كه زنان نوعا از سلامت دل برخوردارند. كبراى قياس اين است كه : در قيامت صاحبدلان و سالمندان سالمند
    الا من اتى الله بقلب سليم نتيجه ، آن است كه زنان موفق ترند. اگر قرآن مى فرمايد: اين كتاب شفاى درد دل است

    شفاء لما فى الصدور(305)

    بعد مى فرمايد: طمع در نامحرم مرض است و بعد مى فرمايد اين مرض در مرد است و در اين بخش سخنى از مرض زن به ميان نيامده است معلوم مى شود زنان از اين بيمارى مخصوص سالمندن اند .



    امضاء


  15. تشكر

    شهاب منتظر (20-05-2013)

  16. Top | #148

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فرشتگان رحمت و غضب



    با توجه به اين كه ذات اقدس اله خود را، هم به اوصاف قوى معرفى كرده و هم به اوصاف نرم و ملايم و رافت و رحمت ، فرشتگانى را هم كه آفريده دو گروهند، گروهى مظهر صفات شديد حقند، چنانكه در اين آيه شريفه مى فرمايد:


    خذوه فغلوه ثم الجحيم صلوه ثم فى سلسلة ذرعها سبعون ذراعا فاسلكوه(306)

    بگيريد او را و به زنجير كشيد آنگاه در ميان آتشش اندازيد، پس در زنجيرى كه در ازاى آن هفتاد گز است وى را در بند كشيد.


    و نيز در جايى ديگر مى فرمايد:

    عليها ملائكه غلاظ شداد(307)

    بر آن آتش فرشتگانى خشن و سختگير گمارده شده
    .

    اين گروه از فرشته ها مشعل خشم حق و مظهر غضب الهيند. در بيان اميرالمؤ منين - سلام الله عليه - آمده است هنگامى كه اين فرشته ها عصبانى مى شوند، شعله جهنم افروخته مى شود، (308) گرچه خدا مى فرمود:

    كلما خبت زدناهم سعيرا(309)

    هر وقت آتش جهنم بخواهد افسرده شود ما افروخته اش مى كنيم ، اما دركيفيت افروخته شدن آتش جهنم عصبانيت فرشته يك نحوه از افزايش ‍ شعله جهنم است . عده اى ديگر از فرشتگان مظهر رافت حقند، اينها رؤ وفند، مهربانند، دربانان بهشتند و اين قدر خاضع و متواضعند كه نه تنها در آخرت مثل اعلاى رحمت حقند بلكه در دنيا پرها را مى گسترند كه طالبان علم روى پر اينها بنشينند، نه روى زمين ، اگر فرشته پر مى گسترد كه طالبان علم روى پر فرشته ها بنشينند.

    و ان الملائكة لتضع اجنحتها لطالب العلم(310)

    اين پر همان است كه در قرآن كريم در اول سوره فاطر از آن ياد شده است كه :

    الحمدلله فاطر السموات والارض جاعل الملائكة رسلا اولى اجنحة مثنى و ثلاث و رباع(311)

    سپاس خداى را كه پديد آورنده آسمان و زمين است و فرشتگانى را كه داراى بالهاى دو گانه و سه گانه و چهار گانه اند، پيام آوران قرار داد.


    يعنى بعضى از اين ملائكه دو تا بال دارند بعضى سه بال و پر دارند. نه نظير كبوترانى كه دو تا بال دارند، اين بالى است كه زير پاى طالبان علوم الهى مى گسترند، يعنى اگر دو نفر كنار هم بنشينند يكى منافق و ديگرى مؤ من ، آن فرشتگان مى دانند كه بال را زير پاى كه پهن كنند، بالى است كه نظير بال كبوتران نيست .

    وقتى بال ملائكه را در نهج البلاغه مى ستايد مى فرمايد:


    اولى اجنحة تسبح جلال عزته(312)

    بال دارانى كه تسبيح گوى مقام عزيز جلال حق است .


    با هاى فرشتگان اين خصوصيت را دارند كه اهل تسبيحند. البته نه آن تسبيح عمومى را كه بال هر مرغى دارد، كدام مرغ حرام گوشت است كه بالش تسبيح گوى حق نيست ؟

    و ان من شى ء الا يسبح بحمده(313)

    هيچ چيز نيست مگر اين كه در حال تسبيح و سپاس اوست .

    و يا كدام حيوان نجس العين است كه سراپايش تسبيح گوى حق نيست ؟

    كل قد علم صلوته و تسبيحه(314)

    همه ، ستايش و نيايش خود را مى دانند.

    پس گرچه فرشته ها داراى مراتبند اما هي چگاه نمى توان گفت فرشته هايى كه مظهر خشونت و صلابتند بالاترند از فرشته هايى كه مظهر رافت و رحمتند، زيرا اين ها در عين حال كه در جهنمند و سرپرستى جهنم و جهنميان را به عهده دارند خودشان فى روضة من رياض الجنةدر بهشت غرقند. همان گونه كه آن گروه ديگر از فرشتگان مثل رحمت و رافت حقند، و خود نيز در بهشتند.

    انسانها نيز اينچنين هستند بعضى مظهر خشونت حقند، در ميدان كارزار مشغول جنگ و ساير با كفارند، و بعضى ديگر مظهر رافت حقند، پشت جبهه را اداره مى كنند همان گونه كه در ستاد كمك رسانى به جبهه در هشت سال جهاد و دفاع مقدس ، زنها نقش مهمى داشتند. پرستارهاى زن در بيمارستهانها سهم بيشترى داشتند، يعنى هر صنفى كار مخصوص خود را انجام مى دهد. چون آن كه سلاح تيز مى كند، يك وظيفه دارد و آن كه پرستارى زخم خورده جنگ را به عهده مى گيرد مسووليتى ديگر دارد




    امضاء


  17. تشكر

    شهاب منتظر (20-05-2013)

  18. Top | #149

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقش دعا در رسيدن به تكامل






    كمالات انسانى در سايه عبادت و اطاعت حق است و اطاعت و عبادت ، بين زن و مرد مشترك است ، قهرا راه تكامل نيز مشترك خواهد بود
    .


    به عنوان نمونه ، دعاها و نيايش ها يكى از بهترين راه هاى تكامل انسانى است ، زيرا، كمال يك انسان در اين است كه به خداوند كه علم محض و هستى صرف و قدرت صرف است نزديك بشود و به اخلاق آن كامل محض ، متخلق بشود، و راه تخلق به اخلاق الهى و تقرب به آن كمال را، عبادت ها و نيايش ها به عهده دارند.

    در اين نيايش ها، هيچ فرقى بين زن و مرد نيست ، مهم ترين مناجات و دعا را براى زن ها و مردها يكسان تجويز و تعليم كرده اند، نگفته اند شما مردها دعاى كميل يا مناجات شعبانيه بخوانيد و زن ها توفيق اين گونه نيايش ها را ندارند. بنابراين ، در آنچه به نام كمال حقيقى است - كه مناجات ها، و دعاها، ثناها، نيايش ها، عبادت ها و اطاعت ها ظهور كرده است - سهم زن و مرد يكسان است . اگر زنى در خواندن مناجات شعبانيه يا جوشن كبير، موفق تر از مرد باشد توفيقش در تكامل نيز بيش از مرد خواهد بود، نصيب زنها در مساله مناجات و پند و اندرز گيرى ، اگر بيش از مردها نباشد كمتر نيست ، زيرا يك موجود عاطفى ، رقيق القب تر است و در راه ذات اقدس اله رقت دل و عاطفه و احساس نقش و مؤ ثرترى دارد، بنابراين او مى تواند در اين راه ، از مردها موفق تر باشد




    امضاء


  19. تشكر

    شهاب منتظر (20-05-2013)

  20. Top | #150

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تقوا، معيار كمال و سپر مؤ من





    در قرآن كريم ، يك اصل معيار كمال است و همواره ساير كمالات را در پرتو آن اصل مى سنجد و آن ، تقرب به خدا است كه از آن به عنوان تقوا ياد شده است .

    انسان متقى وقايه دارد - وقايه يعنى سپر -، تقوا به انسان بينش عارفانه مى دهد، انسان متقى نه تنها گناه نمى كند، بلكه اين سپر را كاملا به موقع در جهت خاص خود نگه مى دارد، كه اگر خيرى در جهان ديد فورا سپر را به طرف خود نگه دارد تا خير، ناشى از او و مستند به او نشود و مستقيما به خدا ارتباط پيدا كند، تا معلوم شود كه منشاء هر چيزى خداست ، و اگر شرى و آسيبى و آفتى در جهان پيدا شد مستقيما اين سپر را به طرف خدا نگه مى دارد كه مبادا اين شر و بدى ، و قبح و زشتى ، و آسيب و آفت به خدا اسناد يابد


    امضاء


  21. تشكر

    شهاب منتظر (22-05-2013)

صفحه 15 از 19 نخستنخست ... 5111213141516171819 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi