روح ، تمام حقيقت انسان
اگر در كتب عقلى مساءله ذكورت و انوثت را جزو صنف آورده اند - نه فصل - و به حريم ماده مرتبط كرده اند - نه محدوده صورت - مى توان شواهد قرآنى هم براى آن ذكر نمود. در قرآن كريم روح را مجرد دانسته و مى گويد: انسان كه مى ميرد ذات اقدس اله تمام روح را توفى مى كند (374) و اگر انسان ، بدن را از دست بدهد، باز تمام حقيقت او محفوظ مى باشد، و نتيجه اين سخن آن است كه : بدن عين ذات ، جزو ذات و لازمه ذات نيست ، بلكه ابراز ذات است . گرچه انسان چه در دنيا، يا در برزخ و يا قيامت ، بدن مناسب با آن عالم را دارد، اما در هر سه مرحله ، بدن ابزار كار است . دليل اين سخن آيات شهادت است ، در آيات شهادت مى فرمايد: گمان نكنيد شهيدانى كه بدن خود را از دست مى دهند، مرده اند، بلكه اينها حقيقتا زنده اند - با اين كه از بدن هيچ نمانده باشد -.
و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احيا (375)
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپندار، بلكه زنده اند.
اين حى همان شهيدى است كه بدنش در ميدال قتال افتاده است ، و اين كه خدا مى فرمايد: او زنده است يعنى با بدن زنده است ؟! آيا بدن تمام حقيقت يا جزو حقيقت يا لازمه حقيقت است ؟ او بدون بدن اين دنيايى زنده است و بدن ابزار كارى بيش نبوده ، لذا اگر اين بدن مفيد نشد، بدن ديگرى را بر مى گزيند، و به هر حال او زنده است . در آيه ديگر مى فرمايد:
و لا تقولوا لمن يقتل فى سبيل الله اموات بل احياء (376)
و كسانى را كه در راه خدا كشته مى شوند، مرده نخوانيد، بلكه زنده اند.
زيرا آنان بدون بدن زنده اند. و در جواب آنها كه گفتند: ما با مرگ ، در زمين گم و نابود مى شويم :
و قالوا ااذا ضللنا فى الارض ائنا لفى خلق جديد (377)
و گفتند: آيا وقتى در دل زمين گم شديم ، آيا ما در خلقت جديدى خواهيم بود؟
خداى سبحان فرمود:
قل يتوفا كم ملك الموت الذى و كل بكم (378)
بگو: فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده ، جانتان را مى ستاند.
شما گم نمى شويد بلكه متوفى مى شويد، تمام حقيقت شما را فرشته مرگ ، توفى و اخذ مى كند.
و در مقام پاسخ به اين شبهه كه اگر بدن نقشى ندارد، چرا آنرا مورد خطاب قرار داده مى فرمايد: بدن شما از خاك بود، دوباره به خاك بر مى گردد و سپس از خاك زنده مى شود:
منها خلقناكم و فيها نعيدكم و منها نخرجكم تازه اخرى (379)
از زمين شما را آفريديم ، و در آن شما را باز مى گردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مى آوريم .
بايد گفت : اين يك خطابى است كه به - علاقه ما كان - يا به - علاقه اول - به انسان اسناد داده مى شود وگرنه به دلالت آيات شهادت و امثال آن ، تمام حقيقت انسان را جان او تشكيل مى دهد، و بدين سبب مى گويد: شهيد همچنان زنده است .