ندا مى رسد:
اى دختر حبیب من برگرد به سوى محشر نظاره كن! هر كس در سویداى قلب او مهر تو یكى از فرزندان معصوم تو است برگیر و او را وارد بهشت ساز.
سپس امام باقر علیه السلام فرمود:
هان اى جابر! به خدا سوگند! كه مادرم فاطمه آن روز شیعیان و دوستان خود را از میان مردم جدا مى كند، همانند پرنده اى كه دانه هاى سالم را از میان دانه هاى فاسد بر مى چیند. آنگاه پیروانش به همراه آن بانو به سوى بهشت روان مى شوند.
وقتى كه بر در بهشت مى رسند بر دلها یشان الهام مى گردد بایستند و آنها مى ایستند. در این وقت از سوى پروردگار ندا مى رسد:
اى دوستان من! چرا ایستاده اید شما كه مورد شفاعت فاطمه قرار گرفته اید.
پاسخ مى دهند:
بار پروردگارا! دوست داریم در این چنین روزى ارزش بندگى و محبت اهل بیت رسالت را ببینم و مقام ما شناخته شود.
ندا مى رسد:
دوستان من به سوى صحراى محشر بنگرید!
هر كس شما را به خاطر محبتتان به فاطمه دوست داشت و هر كس به خاطر محبتتان به فاطمه، شما را اطعام و احسان كرد و آن كس كه به خاطر محبتتان به فاطمه، به شما لباس پوشانید و هر كس به خاطر محبتتان به فاطمه، به شما آب گوارا داد و هر كس غیبت غیبت كننده را به خاطر محبتتان به فاطمه، ردّ مى كرد و از شما دفاع مى نمود... دست همه آنان را بگیرید و به همراه خود داخل بهشت جاوید بسازید.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منبع: بحارالانوار، ج 8، ص 51؛ نقل از کتاب « داستانهاى بحارالانوار» اثر محمود ناصرى، جلد سوم.