صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: ◆◆◆ مسیحیان و نقد آرای اسکوفیلد ◆◆◆

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض ◆◆◆ مسیحیان و نقد آرای اسکوفیلد ◆◆◆













    چكيده


    اسكوفيلد نويسنده ي كتاب مقدس مرجع، چنان كه مسيحيان منتقد نوشته اند، در يادداشت هاي خود، دچار اشتباهات بزرگي شده است آرا و آموزه هاي او و تفسيرهايي كه از کتاب مقدس انجام داده است، با آموزه هاي حضرت عيسي عليه السلام منافات دارد.
    اين مقاله به روش كتابخانه اي و با هدف نقد آراي اسكوفيلد از ديدگاه مسيحيت، نگاشته شده و درصدد است تا ثابت كند تدبيرها يا دوره هاي هفت گانه و ديگر عقايد او، مورد تأييد كتاب مقدس و انديشوران مسيحي نيست.
    نداشتن نظام واحد، شخصي و خصوصي كردن آموزه ي نجات، رنگ سياسي دادن به ظهور مسيح و حكومت هزار ساله ي او، تأكيد بر پايه گذاري پادشاهي داود عليه السلام توسط حضرت عيسي عليه السلام و پادشاهي زميني او، از اشكالات جدي كتاب اسكوفيلد است.







    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    مقدمه


    عقايد اسكوفيلد و اصل موضوع مسيحيت صهيونيستي مدتي است كه در مطبوعات و مجلات داخلي كشور مطرح است.
    لشكركشي به خاورميانه و ايجاد خاورميانه جديد كه امروزه در ميان رهبران كشور ايالات متحده و دولتمردان آن كشور طرف دار زيادي دارد، به موضوع خطرناک و جدي منطقه ي خاورميانه تبديل شده است؛
    ولي متأسفانه سران كشورهاي منطقه هنوز احساس خطر نكرده اند.
    البته اين موضوع پيش از آن كه در ايران رايج شود، در كشورهاي عربي مطرح شده و اكنون نيز نويسندگان عرب، مقاله ها و كتاب هاي زيادي در اين موضوع مي نويسند. با توجه به اهميت اين موضوع، مي طلبد كه جريان مسيحيت صهيونيستي درپژوهش ها و مقاله ها، بيشتر نقد و بررسي شود. نقد و بررسي الهياتي اين جريان به وسيله ي انديشمندان مسلمان خيلي پررنگ نيست؛ از اين رو، در پايان به نقد و بررسي اصول عقايد مسيحيت صهيونيستي از ديدگاه اسلام مي پردازيم.
    ما در اين مقاله قصد نداريم كه از ديدگاه سياسي به اين موضوع بپردازيم، بلكه رويكرد ديني اين جريان و نقد آن از ديدگاه ديني ـ كه براي نخستين بار صورت مي گيرد ـ بسيار مهم تر است؛
    زيرا اشتباهات و خطرهاي سياسي يک جريان، به راحتي براي ملت آن كشور و ديگر ملت ها افشا مي شود؛
    ولي اگر عقيده اي رنگ ديني گرفت و جزو باورهاي پيروان يک جريان شد، به راحتي نمي توان با آن مقابله كرد يا نادرستي آن را براي آنان ثابت نمود.
    از يک سو، جاي بسيار تأسف است كه اين تفسيرهاي غير علمي ازمتون مقدس، در اختيار علاقه مند به مطالعه در اديان قرار مي گيرد و از سوي ديگر، خوشحاليم كه اين توفيق را داشته باشيم تا بتوانيم دست كم براي جوانان و جامعه ي فرهيخته ي خودمان ثابت كنيم كه ادعاها و تفاسير اين جريان حتي با مباني خود مسيحيان نيز سازگار نيست.
    پرسش اساسي در اين نوشتار اين است كه آيا عقايد اسكوفيلد كه مورد استناد جريان مسيحيت صهيونيستي است، با تفسير كتاب مقدس و نظريات انديشمندان مسيحت مطابق است يا نه ؟







    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    معرفي اسكوفيلد


    سايرس اينگرسون اسكوفيلد (1843-1921م.) نويسنده ي كتاب مقدس مرجع يا انجيل مرجع بود.
    كتاب تفسير او از انجيل ـ كه امروزه معتبرترين تفسير انجيل براي پروتستان هاي سراسر جهان شمرده مي شود ـ موجب شد تا پديده ي مسيحيت صهيونيستي جان بگيرد؛
    ولي اكنون آرا و نوشته هاي او كه اشتباهات و تناقض گويي هاي بسياري در آن وجود دارد، مورد نقد و بررسي انديشمندان مسيحي قرار گرفته است.
    كتاب او راهنماي تدبيرگرايي يا مقطع باوري براي تفسير متون مقدس بود و يادداشت هاي او بر نسخه ي كينگ جيمزشيوه ي جديدي از فهم كتاب مقدس را ارائه داد.
    مسيحيت صهيونيستي، ريشه در مسيحيت پروتستان دارد و با كارهاي مارتين لوتر ـ كه به عقيده ي برخي ، يهودي بود و به وضعيت موجود در مسيحيت اعتراض داشت ـ شروع و پايه گذاري شد. اين نهضت در اواخر قرون وسطا و اوايل رنسانس (در قرن شانزدهم ميلادي)، در دل مسيحيت به وجود آمد و پروتستانتيسم نام گرفت. مذهب پروتستان، اكنون شاخه اي از آيين مسيحيت شمرده مي شود.
    با دقت در نوع نگرش پروتستان به جهان آفرينش، در مي يابيم كه اين نهضت، حاصل تفسير يهودي از مسيحيت است.
    اسكوفيلد پيش از آنكه تغيير كيش دهد، درباره ي كتاب مقدس هيچ آموزشي نديد و فعالانه به مدت سه سال به موعظه و شباني پرداخت و براي تبليغ اجتماعي مسافرت كرد. اما در سال 1901م به آرنو سي.گابلين گفت كه درباره ي تهيه ي كتاب مقدس مرجع مي انديشد. در سال 1904 م براي تحقيق، سفري به انگلستان، محل پايه گذاري مشيت گرايي انجام داد.
    در سال 1909م. كتاب مقدس او با لاف و رجز فوق العاده اي به بازار آمد.
    «چارلز گيلبرت وستون»، يكي از نويسندگان فعالي است كه مقاله هاي زيادي بر ضد مسيحيت صهيونيستي نوشته است. او در پايان يكي از مقاله هايش با نام «پاسخ به يادداشت هاي اسكوفيلد»مي گويد:
    «من به ملت يهود عشق مي ورزم و واقعاً مايلم تا ببينم كه آنها عيسي عليه السلام را به عنوان مسيحا مي پذيرند و زاده و پرورده ي ملكوت او هستند؛ اما نمي توانم فراتر از متون مقدس گام بردارم و اسرائيل ضد مسيح را به عنوان يک قوم بشناسم. من احساس مي كنم كه آموزه ي مشيت گرايي (15)، اميدي دروغين به يهوديان داده است و آنان با اعتقاد محكم به اين اميد، بايد همه چيزشان را از دست بدهند؛ چنان كه اجداد آنان در سال 70م از دست دادند».
    با مروري بر مستندات مسيحيت صهيونيستي، مي بينيم كه كتاب مكاشفه ي يوحنا سند مهمي براي آنان و پيروان افكار اسكوفيلد به شمار مي رود. اين كتاب، كتاب نشانه ها و نمادهاست و اگر مي بينيم كه چند بند از فصل بيستم آن درباره ي دوره ي هزار ساله و در تضاد با سخنان عيسي عليه السلام و موسي عليه السلام و پطرس و پولس است، ناشي از تفسير پيام است.
    اسكوفيلد، بدعت گذار بزرگ كل تاريخ كليساست و يادداشت هايش بر بخش وسيعي از تفكر كليسا در اين قرن تأثير گذاشته و حتي گاهي مهار آن را به دست گرفته است.






    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آموزه هاي اسكوفيلد

    بخش اول


    1. دوره هاي هفت گانه

    از دوره هاي هفتگانه ي تدبير گرايان، پنج دوره به دوره هاي عهد قديم بر مي گردد و دوره ي ششم، زمان كليساي مسيحي و دوره ي هفتم، زمان آمدن ملكوت است و آنان منتظر بازگشت قريب الوقوع مسيح اند.
    يكي از آموزه هاي اسكوفيلد اين است كه تاريخ به تدبيرها يا دوره هاي هفتگانه ي زير تقسيم مي شود:

    1.دوره ي بي گناهي؛ از زمان آفرينش تا زمان هبوط انسان (پيدايش :2 :16-17)؛
    2.دوره ي وجدان يا خودآگاهي؛ از سقوط انسان تا سيل و طوفان؛
    3.دوره ي حكومت انسان؛ از طوفان نوح عليه السلام تا زمان حضرت ابراهيم عليه السلام؛
    4.دوره عهد؛ از زمان حضرت ابراهيم عليه السلام تا زمان اعطاي «شريعت» در صحراي سينا؛
    5.دوره ي شريعت؛ از صحراي سينا تا مصلوب شدن مسيح؛
    6.دوره ي فيض الهي؛ از زمان مرگ مسيح تا داوري ها در مكاشفه؛
    7.دوره ي ملكوت؛ آخرين دوره و زماني كه مسيح، پادشاهي حضرت داود را باز مي گرداند و به مدت هزار سال حكمراني خواهد كرد.

    اما مسيحيان در نقد اين آموزه هاي اسكوفيلد مي گويند كه تدبيرگرايي يا مشيت گرايي الهي اسكوفيلد بر اساس تعليم كتاب مقدس نيست.
    او هيچ سندي از كتاب مقدس براي تأييد سخنانش نشان نمي دهد. تقسيم بندي هاي هفت گانه ي او از تاريخ، غير نظام مندند و كاملاً با هم تداخل دارند.
    چنان كه ديديم، اسكوفيلد تاريخ را به دوره هاي مختلف تقسيم و هر كدام را با عنوان خاصي (مانند: دوره ي فيض و دوره ي وجدان و...) نام گذاري مي كند. مسيحيان در رد اين ادعا مي گويند كه حضرت آدم عليه السلام نيز خودآگاهي و وجدان داشت؛ زيرا پس از نافرماني خدا‌، خود را پنهان كرد؛
    بنابراين، دوره ي اول را نيز مي توان دوره ي وجدان ناميد و همچنين، هيچ كس در هيچ عصري نمي تواند بدون فيض خدا نجات يابد.
    پس دوره هاي هفت گانه ي اسكوفيلد، تقسيم درستي نيست و نمي توان بر هر دوره اي نام خاصي نهاد.
    افزون بر اين، بنا بر عقيده ي بنيادگرايان كه عهد جديد را بر اساس عهد قديم تفسير مي كنند، نبايد معتقد باشند كه حضرت آدم عليه السلام سقوط كرده است، بلكه چنان كه عهد عتيق مي گويد: او از بهشت اخراج شد؛
    در حالي كه اسكوفيلد، در دوره ي اول عقيده دارد كه آدم عليه السلام سقوط كرده است.







    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    موضع مسیحیت در برابر آموزه هاي اسكوفيلد




    در برابر، به اعتقاد مسيحيت، خداوند با قومش بر اساس هفت عهد رفتار مي كند:

    1.عهد مربوط به عدن؛ مسئوليت و امتحان؛
    2.عهد مربوط به حضرت آدم عليه السلام؛ ورود در گناه مستلزم اميد و تأديب است ؛
    3.عهد مربوط به حضرت نوح عليه السلام؛ شروع عهد جديدي از ذريه ي زن ؛
    4.عهد ابراهيم؛ مجموعه اي از الهامات به ابراهيم كه اين عهد را ايجاد نمود؛
    5.عهد موسوي؛ اين عهد با خون نوشته و اهدا شد؛
    6.عهد داودي؛ بخش هاي عمده ي اين عهد در مزامير 16: 22؛ 89: 3-4؛ 37، 34، 110: 1-4 يافت مي شوند؛
    7.عهد جديد در خداوند ما.

    گريس هالسل در كتاب خود مي گويد :
    بسياري از مسيحياني كه تازه به تدبيرگرايي گرايش مي يابد، مي دانند كه تدبير گرايي جزو عقيده ي مسيحيت نيست. يكي از آنان كراولي (پسر) ، مجري برنامه هاي مذهبي در واشنگتن است. او در بيان خاطراتش چنين مي گويد كه در سن جواني، وقتي كه دكتر جيمز آر. گراهام انجيل اسكوفيلد را در دست او ديد، نظريه ي تدبيرگرايي را به باد تمسخر گرفت و تمام گزاره هاي آن را مورد انتقام قرار داد.
    دكتر جيمز آر. گراهام اشكالات ديگري را نيز به تفسير اسكوفيلد وارد كرد.
    تفسير كتاب مقدس اسكوفيلد داراي نظام واحدي نيست. به عقيده ي او اين تفسير، محبت همه جانبه ي خداوند به بشريت در همه ي دوره هاي تاريخ را رد مي كند.
    چون تدبيرگرايان قايل اند كه دوره ي خاصي به نام دوره ي فيض است و فيض و لطف خداوند پيش و پس از آن، در زمين جايي ندارد.
    در اعتقاد مسيحيان، لازمه ي باورهاي اسكوفيلد، هتک حرمتِ معنا و مفهوم مسيح و مسيحيت است؛
    چون مسيحيان را اسير و برده ي اعمال يهوديان مي داند؛ همان كساني كه در نظر مسيحيان جهان، قاتلان خدا به شمار مي روند. نه تنها مسيح و مسيحيان برده ي يهود مي شوند، بلكه خدا نيز بايد برده ي آنان باشد؛
    چون خداوند زماني مي تواند به مسيح عليه السلام اجازه ي بازگشت را بدهد كه يهود نقش زميني خود را ـ كه اسكوفيلد طراحي كرده است ـ انجام دهند.






    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    آموزه هاي اسكوفيلد

    2. تقسيم سه گانه ملت ها


    گفتيم كه اسكوفيلد اين گزاره ي كتاب مقدس «يهوديان و يونانيان و كليساي خدا را لغزش مدهيد»را كليد آموزه هايش قرار مي دهد و جهان را به سه طبقة (يهودي، غير يهودي و كليسا) تقسيم مي كند.
    در مسيحيت سنتي عقيده بر اين است كه عهدهاي خدا به حضرت ابراهيم عليه السلام با آمدن مسيح محقق مي شود؛
    ملكوت معنوي (حكومت بر دل هاي مؤمنان، نه حكومت سياسي) به مسيح اعطا مي شود و بني اسرائيل در كليسا استمرار مي يابد؛ در نتيجه، ‌مسيحيان، فرزندان ابراهيم اند.
    در حالي كه اسكوفيلد بر خلاف عقيده ي مسيحيت مي گويد كه فقط داربي و پيروان او وعده هاي جداگانه اي از سوي خدا دارند، و ملت ها را به سه طبقه ي يهود، غير يهود و كليسا تقسيم مي كند و منظور او از كليسا در اين تقسيم، گروه كوچک داربي و پيروان اوست؛
    ولي كتاب مقدس، اين ايده را كه منظور از كليسا فقط همين گروه برادران داربي باشند، رد مي كند ؛ چون بنابر نظر منتقدان مسيحيِ اسكوفيلد، عهد جديد فقط دو طبقه را بيان مي كند:
    يک طبقه، كساني كه در كليسا هستند و طبقه ي ديگر كساني كه گمراه اند. مسيحيت قايل است كه نجات از آن كسي است كه كاري كند كه او را به كليسا (بدن مسيح) وارد كند.
    همچنين، مسيحيت سنتي عقيده دارد كه نجات، امري جهاني است، نه شخصي و خصوصي. (يوحنا 3 :16) (37) بنابراين، نجات فقط شامل گروه كوچكي از مسحييان نمي شود.
    پولس در روميان 2 : 28-29 با اشاره به حقيقت مسيحي بودن، يهودي بودن و اسراييلي بودن و معناي واقعي آنها مي گويد :
    زيرا آن كه در ظاهر است، يهودي نيست و آنچه در ظاهر در جسم است، ختنه ني؛ بلكه يهود آن است كه در باطن باشد و ختنه، آنكه قلبي باشد در روح، نه در حرف كه در مدح آن از انسان، بلكه از خداست.
    نيز روميان 9 :6-8 را ببينيد:
    ولكن چيزي نيست كه كلام خدا ساقط شده باشد؛ زيرا همه كه از اسرائيل اند، اسرائيلي نيستند و نه نسل ابراهيم تماماً فرزند هستند؛ بلكه نسل تو در اسحق خوانده خواهد شد؛ يعني فرزندانِ جسم، فرزندان خدا نيستند.
    عقيده ي اساسي مسيحيت اين است كه تمام بشريت از طريق خون مسيح عليه السلام مصلوب شده و دوباره رستاخيز دارند؛ ولي اين عقيده در انديشه ي اسكوفيلد جايگاهي ندارد.







    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    آموزه هاي اسكوفيلد

    3.ملكوت خدا و ملكوت آسمان

    بخش اول


    در كتاب مقدس دو تعبير مهم ملكوت خدا و ملكوت آسمان به كار رفته است. قاموس كتاب مقدس چند معنا را براي اين دو واژه بيان كرده است:

    1.حيات و تقواي قلبي (متي 6: 33) (39)؛
    2.نظم و قاعده، و قانون اصولي كه مسيح براي ترتيب آن آمد (1)؛
    3.برتري قوم خدا بر حسب اراده ي او (2)؛
    4.مجد و تسلّط مسيح؛
    5.اقتدار كلي خداي تعالي بر تمام موجودات (3)؛
    6.حالت سماوي (متي 8 :11 (4) و دوم پطرس 1 :11).

    فرهنگ موجز الهيات با تأكيد بر ارتباط مسأله ي نجات و ملكوت در اين باره مي گويد:
    پيام مركزي حضرت عيسي عليه السلام درباره ي حكومت خودش، ملكوت آسمان است و آن، نجات انسان و نوعي پاداش الهي و يک حقيقت فرجام شناختي است. معناي نزديک بودن ملكوت آسمان در كلام عيسي عليه السلام اين است كه خدا و نجات الهي نزديک هستند.

    اصل واژه ي «انجيل» نيز در زبان يوناني به معناي مژده (مژده به فرا رسيدن ملكوت آسمان يا پيمان تازه) است.
    در انجيل متي، بر خلاف ديگر اناجيل، عبارت ملكوت آسمان به جاي ملكوت خدا به كار رفته است.







    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    آموزه هاي اسكوفيلد


    3.ملكوت خدا و ملكوت آسمان

    بخش دوم

    عبارت ملكوت خدا در عهد عتيق وجود ندارد؛ ولي در عهد جديد دست كم هفت بار به كار رفته است. در اين بحث، ميان مسيحيت و يهوديت اختلاف است؛ ولي هر دو عقيده دارند كه سلطنت خداوند بر زمين، سلطنت اخلاقي است.
    اختلاف يهوديت و مسيحيت در اين است كه دين يهودي اين اميد را در دل مي ميراند كه روزي خدا با قدرت خودش بر زمين حكومت كند؛ ولي حضرت عيسي عليه السلام افزون بر اين، از پيروانش مي خواهد كه فعالانه اراده ي الهي را اجرا كنند و انجيل مسيحيت را در سراسر عالم گسترش دهند و براي اين امر دعا كنند.
    برخي اين ملكوت را همين جا در روي زمين و برخي آن را وراي تاريخ مي دانند. برخي قايل اند كه اين امر با تلاش انسان ها حاصل مي شود و برخي آن را نتيجه ي دخالت مستقيم خدا مي دانند.
    عقيده به ظهور مسيح و حكومت هزار ساله، زماني به وجود آمد كه اميدهاي كليساي اوليه از بين رفت.
    پس از كنستانتين (337-306م.) مقوله ي ملكوت خدا رنگ سياسي گرفت و با سخن اگوستين كه بين شهر خدا و شهر زميني تمايز قايل شد، حاكميت كليسا نيز به عنوان حاكميت سياسي يا حاكميت امپراتورگونه زير سؤال رفت.
    در نظر كاتوليک ها، كليسا و ملكوت خدا يكي است.
    متي در انجيل خود، مي گويد كه عيسي عليه السلام هرگز حكومت بر سرزمين هاي جهان را نپذيرفت و درخواست شيطان را در اين باره رد كرد؛ اما مسيحيت صهيونيستي با طرح جنگ هاي آخرالزمان و آرماگدون، قصد دارد پس از پايان جنگ و بازگشت از بهشت، با پادشاهي اين جهاني عيسي عليه السلام، بر جهان حكومت كند؛ يعني همان چيزي را دنبال مي كند كه عيسي عليه السلام آن را از شيطان نپذيرفت:
    پس ابليس او را به كوهي بسيار بلند برد و همه ي ممالک جهان و جلال آنها را بدو نشان داده به وي گفت: اگر افتاده مرا سجده كني، همانا اين همه را به تو بخشم. آنگاه عيسي عليه السلام وي را گفت: دور شو اي شيطان! زيرا مكتوب است كه خداوند خداي خود را سجده كن و او را فقط عبادت نما.
    در اينجا با تأكيد برمعنوي بودن ملكوت مسيحايي كه مورد تأكيد مسيحيت سنتي است؛ بخشي از نقدهاي نظريه ي اسكوفيلد و مسيحيان صهيونيست را نقل مي كنيم. اين نقدها برگرفته از مقاله ي «پاسخ به يادداشت هاي اسكوفيلد» نوشته ي چارلز گيلبرت وستون است.








    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    آموزه هاي اسكوفيلد

    به طور كلي، اسكوفيلد در پي اين است كه ثابت كند هزاره، پس از دوران رنج و جنگ هاي آخرالزمان شكل مي گيرد؛
    پادشاهي حضرت عيسي عليه السلام پادشاهي زميني است، نه آسماني؛ او پادشاهي داود را پايه گذاري خواهد كرد و اين پادشاهي، همراه با قدرت شمشير و جنگ است ! اما مسيحيان، اين آموزه را ـ كه اكنون مسيحيت صهيونيستي با تأكيد، بر آن اصرار مي كند ـ مردود مي دانند.
    همه ي بدعت هاي اسكوفيلد مورد انكار مسيحيت سنتي است.
    آموزه هاي او حتي در جايي كه يادداشت هاي او ناشناخته مانده بود نيز نفوذ كرد. او در كتاب مقدس مرجع ، نسخه ي سال 1917 تا سال 1967م، از مقدمه ي كتاب تا بخش اناجيل چهار گانه گوشزد كرده است كه:
    «همه ي اناجيل، نوشته اند كه مسيح خود را پادشاه ناميده است».
    در نظر مسيحيت، اين گفته به روشني نادرست است. عيسي عليه السلام هيچ جا حتي به طور ضعيف، اشاره نكرده است كه براي پايه گذاري پادشاهي اش، منتظر شهرت يا موافقت ملي يا به دنبال پادشاهي زميني بوده است. مي گويد:
    «و امّا عيسي چون دانست كه مي خواهند بيايند و او را به زور برده پادشاه سازند، باز تنها به كوه برآمد»
    اسكوفيلد درباره ي «متي 4 :17» بر دو نكته تأكيد مي ورزد: وقتي عيسي عليه السلام براي قوم يهود ظهور مي كند، رسالت بعدي او پايه گذاري پادشاهي داود است.
    اين پادشاهي هنوز در تدبير پنهاني خداوند است و علم آن پيش خداست؛ ولي عقيده به پايه گذاري پادشاهي داود، همان اشتباه فريسيان است و لازمه اش اين است كه مسيح بايد مانند جنگ جوي مقتدر ظهور كند تا جهان را به سود اسرائيل و با هدف پايه گذاري چنين پادشاهي اي تسخير كند.
    يادداشت هاي اسكوفيلد چنين برداشتي را از پادشاهي ـ كه همان اشتباه ريسيان است ـ ارائه مي دهد.
    وي اظهار مي دارد طبق وحي، اين امر در آن زمان بايد محقق شد؛ ولي اين بيان بسيار دور از حقيقت است و بالاتر از آن تصور نمي شود. اين ارتداد مطلق است. اسراييل با چنگ زدن به اين اميد دروغين بود كه در سال هفتاد ميلادي، همه چيز را از دست داد و با تصور اين كه حضرت عيسي عليه السلام پادشاهي زميني دارد، از روميان شكست خورد.
    اسكوفيلد به دروغ تظاهر مي كند كه عهد داوودي، مربوط به تاج گذاري زميني براي حضرت عيسي عليه السلام بر روي تخت داوود و همراه با حكومت فراگير يهود است. شرح حال برخي از حوادث سال اول رسالت مسيح، در چهار فصل اول انجيل يوحنا آمده است.
    اين آغاز رسالت عيسي عليه السلام بود كه در آن، مردم را به پادشاهي موعظه مي كرد. اما پادشاهي او هرگز پادشاهي همراه با قدرت شمشير و مسيحاي جنگجو نبود! مسيحايي كه بلند خواهد شد؛ چنان كه موسي مار برنجي را در بيابان بلند كرد. در عقيده ي مسيحيت، مسيح كسي است كه هر كه به او ايمان داشته باشد، نبايد هلاک شود؛ بلكه حيات جاوداني دارد.
    حتي حضرت عيسي عليه السلام در جاي ديگر، به صراحت ايمان را شرط ورود در ملكوت خدا بيان مي كند:
    عيسي بديشان گفت: هر آينه به شما مي گويم كه باج گيران و فاحشه ها قبل از شما داخل ملكوت خدا مي گردند. از آن رو كه يحيي از راه عدالت نزد شما آمد و بدو ايمان نياورديد؛ امّا باج گيران و فاحشه ها بدو ايمان آوردند و شما چون ديديد، آخر هم پشيمان نشديد تا بدو ايمان آوريد.







    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    آموزه های اسکوفیلد و نظر مسیحیان

    بيان ديگر اسكوفيلد اين است كه عدم پذيرش اين پادشاهي زميني ـ كه عيسي عليه السلام فرمود:
    پادشاهي من اين جهاني نيست ـ هنوز در علم خدا آشكار نشده است.
    بدين وسيله، اسكوفيلد پيشگويي هاي بزرگ و صريح را انكار مي كند. پيشگويي هايي كه در آن پادشاهي زميني، مصلوب شدن، موت، دفن، رستاخيز و تخت نشيني عيسي عليه السلام در جلال خدا، همه مردود شمرده شده اند.
    آيا اسكوفيلد از اين نبوت هاي شگفت آور آگاه نيست!؟
    او درباره ي متي 6 :33 (20) بر اين عقيده است كه ملكوت خدا از ملكوت آسمان متمايز خواهد بود و ملكوت خدا عمدتاً باطني و روحاني است؛ در حالي كه ملكوت آسمان، جوارحي است و در جلال خدا بر روي زمين آشكار خواهد بود. او اشاره مي كند كسي نمي تواند با تولد دوباره در ملكوت آسمان داخل شود و اين شرط، فقط براي دخول در ملكوت خدا لازم است.
    پاسخ مسيحيان به اسكوفيلد اين است كه چنين ديدگاهي درست نيست، چون عيسي عليه السلام درباره ي دو تعبير ملكوت آسمان و ملكوت خدا مي فرمايد:
    ‌«... تا بازگشت نكنيد و مثل طفل كوچک نشويد، هرگز داخل ملكوت آسمان نخواهيد شد».
    «به تو مي گويم: اگر كسي از سر نو مولود نشود، ملكوت خدا را نمي تواند ديد».
    براي ورود در هر دو ملكوت، بايد تولد يافت، بنابراين، ملكوت آسمان و ملكوت خدا يک سان و شبيه به هم هستند.

    او با توجه به متي 11 :11 مي گويد كه عيسي عليه السلام در آن زمان ظهور يافت تا پادشاه زميني شود و اين وعده ي خدا بود؛ ولي مردم، او را نپذيرفتند و چون از او پشتيباني نكردند، مصلوب شد.
    اسكوفيلد تلاش مي كند پادشاهي زميني عيسي عليه السلام را ثابت كند. اين ملكوت كه مورد پرسش قرار گرفته است، ملكوت آسماني نيست؛ بلكه ملكوت مسيحايي است و بايد زميني باشد.
    اسكوفيلد مانند هميشه، پادشاهي اسراييل ضد مسيحي را بر خدا غلبه مي دهد. گويا مخالفت او، برنامه ها و اهداف خدا را برهم زده است. او بر اين عقيده ي پوچ، كاملاً اصرار دارد كه پادشاهي زميني بايد به تأخير انداخته شود و بايد منتظر تحقق آن در آينده بود. در حالي كه در اشعيا مي خوانيم كه اراده ي او هميشه برقرار است، نه اينكه در آينده چنين مي شود:
    «آخر را از ابتدا و آنچه را كه واقع نشده، از قديم بيان مي كنم و مي گويم كه اراده ي من برقرار خواهد ماند».









    امضاء


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi