همزمان با بهبود وضعيت زن، در صحنه هاى گوناگون اجتماعى، و بروز استعدادهاى نهفته و شايستگىهاى وى در اين زمينه، و نيز اثبات اين مطلب كه زن مىتواند به نيكوترين وجه در اجتماع حضور يابد، نقش وى در توانايى شركت در امور اجرايى و مديريت بيش از پيش روشن مىگردد.
هر چند زنان هنوز براى ابراز توانايىها و لياقت خويش در اين زمينه، راهى طولانى و دشوار پيش رو دارند؛ زيرا با وجود شايستگى زن در احراز پستهاى مديريتى، جامعه آن چنان كه بايد، نقش قابل توجهى براى او در اين سطح قائل نگرديده است. حتى در امورى كه مربوط به بانوان مىگردد نيز، اغلب مديران سطوح بالا را مردان تشكيل مىدهند و مديريت سطوح ميانى بر عهده زنان است.البته مهمترين علت اين مسأله، تأثير تفاوتهاى جنسيتى بين زن و مرد، و در برخى موارد عدم توجه جامعه به استعدادها و مهارتهاى ويژه در بانوان براى مديريت مىباشد، كه البته مىتوان اين مشكل را با سياستهاى صحيح و آگاهى بخشيدن به جامعه، بر طرف نمود.