صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26

موضوع: (...◕✿◕◕✿◕ زن در نگاه قرآن و در فرهنگ زمان نزول ◕✿◕◕✿◕...)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض (...◕✿◕◕✿◕ زن در نگاه قرآن و در فرهنگ زمان نزول ◕✿◕◕✿◕...)





    عنوان مقاله




    زن در نگاه قرآن و در فرهنگ زمان نزول










    امضاء


  2. تشكرها 6

    فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (09-11-2012), مليکه (15-02-2013), مدير محتوايي (06-02-2013), مدير اجرايي (09-11-2012), شهاب منتظر (09-11-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    بخش نخست


    فرهنگى كه بر جامعه عرب عصر نزول حاكم بود فرهنگى به غايت منحط بود, بويژه زن كه چنان زبون شمرده مى شد كه در زندگى اجتماعى ارزشى براى وى, جز آن كه بازيچه مرد باشد نمى ديدند. هيچ بهره اى از ميراث و حق رأى نداشت و حسابى براى او بازنمى كردند. سپس اسلام آمد; دستان وى را گرفت و او را تا سرحد جايگاه انسانى والايش و همپايه مرد در عرصه بلند انسانيت بالا برد, و براى او در همه عرصه هاى زندگى ارزش قائل شد, و با اين كار سخت با آداب عرب جاهلى درگير شد. با اين همه اينك گفته مى شود كه اسلام در خوار شمردن شأن زن, از عادات و رسوم جاهلى تأثير پذيرفته است. اين نوشتار نگاهى است گذرا به جايگاه ارزشمند زن كه در پرتو تلاش هاى اسلام بدان دست يافته است.





    امضاء



  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    زن و منزلت او در قرآن

    قرآن مى فرمايد:

    (للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب ممّا اكتسبن)

    مردان را از آنچه به دست آورده اند بهره اى است, و زنان را از آنچه به دست آورده اند بهره اى.

    (و لهنّ مثل الذى عليهنّ بالمعروف)
    بقره / 228


    براى زنان است برابر آنچه بر ايشان است به نيكى.

    قرآن, آن گاه كه از انسان ـ كه در حقيقتِ آن زن و مردى در كار نيست ـ سخن مى گويد, تنها از ذات انسان سخن مى گويد كه زن و مرد در آن يكسان هستند. و آن گاه كه از مقام انسان و برترى او بر بسيارى از آفريده ها سخن مى گويد 1 و از امانتهايى كه به انسان سپرده شده است 2 و از روح خدا كه در او دميده شده است 3 و آن گاه كه خداوند خود را در آفرينش اين انسان مبارك مى شمرد 4 در همه اين موارد, از حقيقت بلند انسانى سخن مى گويد كه زن و مرد بدون هيچ فرقى در آن مشتركند; آن گاه كه مى گويد:

    (ليس للانسان إلاّ ما سعى) نجم / 39

    ييا مى گويد: (إنّ أكرمكم عند الله أتقاكم) حجرات / 13

    و در تعبير هايى از اين دست فرقى ميان ميان زن و مرد قائل نيست.

    (إنّى لا أضيع عمل عامل منكم من ذكر أوأنثى بعضكم من بعض) آل عمران / 195

    همانا من عمل هيچ عمل كننده اى از شما را ضايع نمى سازدم, چه زن و چه مرد, بعضى از بعضى ديگرند.

    هيچ تفاوتى در ويژگيهاى ذاتى انسانى و در تلاش در رسيدن به مراتب كمال نيست.

    (إنّ المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المؤمنات و القانتين و القانتات و الصادقين و الصادقات و الصابرين و الصابرات و الخاشعين و الخاشعات و المتصدّقين و المتصدّقات و الصائمين و الصائمات و الحافظين فروجهم و الحافظات و الذاكرين الله كثيراً والذاكرات أعدّ الله لهم مغفرة و أجرا عظيما) احزاب / 35

    همچنين آيه (يا ايها الناس إنّا خلقناكم من ذكر و أنثى) (حجرات / 3) دليلى قاطع بر هم سنگ بودن زن با مرد در اصل نژاد بشرى است كه اين اصل در گذر نسلهاى پى در پى محفوظ و پايدار خواهد بود.

    آرى ويژگيهاى نفسانى و عقلانى نيز هست كه اين دو جنس را در آفرينش ذاتى جدا ساخته و تفاوتهايى را در تقسيم وظايفى كه هر يك در عرصه زندگى بر عهده دارد ايجاب كرده است; تقسيمى عادلانه و متناسب با امكانات و توانمندى هاى هر يك از دو جنس, و عدالتى فراگير در عرصه تكليف و اختيارات. اكنون نگاهى خواهيم داشت به اين تفاوتها كه از مقام حكمت حضرت حق در عرصه آفرينش و تدبير سرچشمه گرفته است.


    امضاء



  6. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مردان, یک درجه برتر از زنان; (و للرجال علیهنّ درجه)

    درنگى کوتاه در اینجا لازم است, قرآن مردان را یک درجه برزنان برترى داده است! آیا این به معناى کاستن از ارزش زن است,یا آن که مرد از کمالى برخوردار است که زن از آن بهره ندارد, یا آن که نه این است و نه آن, بلکه این به نظرهماهنگى با نهاد و طبیعتى است که مرد و زن را بر آن سرشته اند. داده هاى آفرینشى و ذاتى مرد با زن تفاوت دارد, چنان که طبیعت زنانه نازک و لطیف او با طبیعت سخت و زمخت مرد تفاوت دارد. امیر مؤمنان نیز فرمود: (المرأه ریحانه, لیست بقهرمانه); (زن گل است, او قهرمان نیست.) ۵ نرمى طبع و لطافت خوى زن, او را در برخورد با رویدادها زود رنج مى سازد; بر خلاف مرد که بردبارتر و پایدارتر است. بنابراین زن در حقوق و بهره هاى انسانى هم سنگ مرد است, (و لهنّ مثل الذى علیهنّ بالمعروف) (بقره/۲۲۸). این همسانى در اصل آفرینش است تا براى مرد همسرى از جنس خود او باشد و با همیارى یکدیگر زندگى زناشویى را اداره کنند. پس او نیز از حقوق مشترک همسان برخوردار است و این همان همانندى و برابرى است که عقل آن را مى پذیرد و باور دارد. اما سهمى که مرد در این مسیر مشترک بر دوش دارد سنگین تر و دشوارتر است, جدا از وظیفه سرپرستى و رسیدگى که بار او را در چرخه زندگى سنگین تر نیز مى کند. این همان چیزى است که تفاوت در حقوق زناشویى و یک درجه امتیاز براى مرد را موجب گشته است (و للرجال علیهنّ درجه). این تفاوت ذاتى و امکاناتى نقش مرد را در خانواده نقش قوّامیت قرار داده است: (الرجال قوّامون على النساء بمافضّل الله بعضهم على بعض و بما أنفقوا من أموالهم)نساء/۳۴ خانواده نخستین بنیاد و نهاد زندگى بشرى است و نقطه آغازى است که در همه مراحل این مسیر تأثیر دارد و تا شکل گیرى و بالندگى عنصر انسان به عنوان برترین عنصر جهان وجود برپایه اسلام ادامه دارد. وقتى بنیادهایى کم اهمیت تر و کم ارزش تر مانند بنیادهاى مالى و صنعتى و تجارى و مانند آن, به طور معمول به کسانى که افزون بر استعدادهاى ذاتى مدیریت و سرپرستى, تخصص علمى و سابقه عملى در رشته مربوطه دارند سپرده مى شود, رعایت این مهم در بنیاد خانواده که به تولید و رشد ارزشمندترین عنصر وجود یعنى انسان مى پردازد سزاوارتر است. آنچه گفته شد, هم با برنامه و روش الهى سازگار است و هم با فطرت و استعدادهاى خداداد جسمانى و عقلانى جهت انجام وظایف مربوط به این دو ساحت, و هم با اصل عدالت در تقسیم وظایف دو رکن خانواده, و هم با رعایت عدالت در واگذارى تکالیف متناسب با فطرت و استعدادهاى جداگانه هر یک. آنچه نخست باید پذیرفت این است که مرد و زن هر دو آفریده خدا هستند و خداوند در حق هیچ آفریده اى ستم روا نمى دارد, او هر کسى را براى کارى ساخته و امکانات لازم براى حسن انجام آن کار به او بخشیده است بر این اساس کلى خداوند مردم را از مرد و زن آفریده, تا این بنیاد را بنا نهند. از جمله وظایف زن, باردارى و زایمان و شیردادن و نگهدارى از ثمره زندگى زناشویى را مقرر کرده است. اینها وظایف بزرگ و با اهمیتى هستند.





    امضاء


  7. تشكرها 5


  8. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    که هرگز اندک و آسان نیستند و جز با آمادگى بدنى و ادراکى ژرف در کیان وجودى زن قابل تحقق نیستند. اکنون شایسته است که فراهم آوردن نیازهاى ضرورى و وظیفه پشتیبانى نیز بر عهده نیم دیگر ـ مرد ـ باشد تا زن بتواند وظیفه دشوار خود را با فراغت خاطر به انجام رساند, و وظیفه نداشته باشد هم باردارى و زایمان و شیردهى و نگهدارى فرزند را برعهده گیرد و هم کارکند; بیدار خوابى شبانه و رنج روزانه را براى تأمین پشتیبانى خود و فرزندش با هم تحمل کند. بنابر این عادلانه است که به مرد ویژگى هایى مربوط به جسم و اعصاب و اندیشه و روان ببخشد که تکالیف خود را که آنها هم مهم هستند, به انجام رساند. این کار درست است (و خداى تو بر هیچ کس ستم روا نمى دارد). اینجاست که زن از جمله ویژگیها به عاطفه و مهربانى و دلسوزى و واکنش و پاسخگویى سریع در برابر خواسته هاى کودک مجهز شده بى آن که نیاز به آگاهى یا اندیشه پیشین داشته باشد. زیرا نیازهاى اساسى به طور کلى گاه مجالى براى درنگ و تأمل و ترجیح جانب عقل نمى گذارند. بلکه باید به گونه ناخواسته و قهرى برآورده شوند; و با انگیزه درونى و نه بیرونى.و نوعاً خوشایندتر و مطلوب تر آن است که با پاسخگویى سریع و آرامش بخشى همراه باشد هر چند با دشوارى و فداکارى انجام شود. (صنع الله الذى أتقن کلّ شىء); (کار خداست که هر چیزى را استوار ساخته است). سید قطب مى نویسد: (این ویژگیها سطحى نیستند, بلکه ریشه در بافت جسمى و سلسله اعصاب و اندیشه و روان زن دارند. به تعبیر دانشمندان بزرگ متخصص, این ویژگیها ریشه در هر سلول او دارند, زیرا در نخستین سلولى که جنین از شکافتن و تکثیر آن پدید آمده ریشه داشته است.)۶ همچنین مرد از جمله ویژگیها به سرسختى و پایدارى و واکنش و پاسخگویى باحوصله و تأمل و درنگ و بهره ورى از اندیشه و آگاهى پیش از هر تصمیم و پاسخگویى مجهز شده, زیرا همه کارکردهاى او از آغاز حیات و مبارزه تنازع بقا یکسره نیازمند این ویژگیهاست۷ مرد نیز همانند زن, این صفات ریشه در اعماق وجود او دارند. ویژگیهاى یادشده مرد را توانمندتر براى وظیفه سرپرستى ومناسب تر در این میدان قرار مى دهند ـ چنان که وظیفه نفقه که یکى از وظایف ویژه اوست, او را به نوبه خود سزاوارتر براى سرپرستى قرار مى دهد. این دو عنصرى هستند که متن قرآن یادآور شده و سرپرستى مرد بر زن را در جامعه اسلامى مقرر داشته است. و این به دلیل استعدادها و قابلیت هاى وجودى مرد از یک سو و تکالیف و وظایف ویژه او از سوى دیگر است. که در نتیجه مرتبه وى را یک درجه بالاتر نسبت به زن قرار داده است. سید قطب مى نویسد: (این موضوعات, مسائل فطرى هستند; خطیرتر از آن که گرایشهاى انسانها در آنها حکمفرما باشند. و خطیرتر از آن که بر عهده آنها گذاشته شود تا در آن به بیراهه بروند. هرگاه در دوران جاهلى کهن یا جاهلیت هاى نوپیدا این گونه امور را انسان خود به عهده گرفته و به دلخواه خود عمل کرده. حیات او و ویژگیهاى انسانى اش به سختى با تهدید روبرو شده است



    امضاء


  9. تشكرها 5


  10. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    شاید از دلائل فطرى حاکمیت این اصل در باره انسان ـ با آن که آن را باور ندارند و به رسمیت نمى شناسند ـ انحراف و تباهى و دگردیسى و فروپاشى است که زندگى بشرى با آن روبروست, و خطر نابودى و انقراض است که هرگاه با این اصل مخالفت شده بشریت را تهدید کرده و در نتیجه بنیاد سرپرستى خانواده متزلزل شده یا از مسیر اصلى و فطرى خود منحرف شده است. نیز شاید از جمله دلایل آن,تمایل فطرى خود زن به وجود این سرپرستى در خانواده است. تا آنجا که در همزیستى با مردى که به وظایف مهم سرپرستى نمى پردازد و به دلیل نداشتن مهارتهاى لازم این وظیفه را به او ـ همسرش ـ مى سپارد, احساس محرومیت و کمبود و اضطراب و ناخوشبختى مى کند. این واقعیتى است که حتى زنان غوطه ور در تاریکى انحرافات نیز باور دارند. همچنین شاید به همین دلیل, کودکانى که در خانواده هاى بى بهره از سرپرستى پدر به هر دلیل ـ مانند ضعف شخصیت پدر در برابر سیطره مادر, یا نداشتن پدر, یا تولد نامشروع ـ پرورش مى یابند کمتر تعادل دارند و بسیار اندک است که دچار پریشانى در روان و اعصاب یا اخلاق و رفتار نباشد. این همه از جمله دلایل حاکمیت اصل خانواده در ساختار بشرى هستند, هرچند بشر خود آن را نپذیرفته, به انکار و ردّ آن بپردازد.)۸ در نتیجه آنچه گذشت در مى یابیم که یک پله برترى مرد بر زن, نظر به سرپرستى مرد بر خانواده دارد و این سرپرستى به ویژگیهاى وجودى مرد و وظایفى که عرف زندگى زناشویى بر عهده او مى گذارد باز مى گردد. اکنون دوباره آیه را مرور مى کنیم:(الرجال قوّامون على النساء بمافضّل الله بعضهم على بعض و بما أنفقوا من أموالهم)نساء/۳۴ مردان بر زنان قوام هستند به دلیل آنچه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده است ـ به گونه تکوینى ـ و به دلیل آنچه از اموال خود انفاق مى کند ـ بر اساس وظایف خانوادگى ـ . شیخ محمد عبده مى نویسد: (اما این آیه (و للرجال علیهن درجه) یک چیز را بر مرد و چند چیز را بر زن واجب مى سازد; زیرا درجه در این آیه همان درجه ریاست و حفاظت بر مصالح خانواده است که با آیه (الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض و بما أنفقوا من أموالهم) تفسیر و تبیین شده است, پس زندگى زناشویى نوعى زندگى اجتماعى است و مصالح آن جز با وجود یک رئیس مطاع تأمین نمى شود. و در این میان مرد به این ریاست سزاوارتر است, زیرا او آگاه تر نسبت به مصالح است و بر اجراى آن با نیرو و امکان مالى توانمندتر است. به همین دلیل در برابر پشتیبانى از زن و نفقه از او بازخواست مى شود.)۹ علامه طباطبایى نیز واژه (معروف) را در آیه مبارکه, رفتارى دانسته که مردم بر اساس فطرت اصلى شان مى پسندند و با آن آشنا هستند. چنان که یک درجه برترى داشتن مرد بر زن نیز به دلیل استعدادهاى فطرى و نیروها و شایستگى ها و کارکردهاى زندگى اجتماعى در نظر آنان پسندیده و یادآشناست. علامه این مطلب را بر اساس اصولى استوار شرح داده است.۱۰



    امضاء


  11. تشكرها 5


  12. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    برترى پسران بر دختران


    برخى گفته اند در قرآن تعبیرات بسیارى است که اشاره به ارزش پسران و برترى آنان بر دختران دارد و این نشانگر تأثیرپذیرى قرآن از فضاى عرب جاهلى دارد که دختران را از ترس ننگ زنده به گور مى کردند: (و إذا بشّر أحدهم بالأنثى ظلّ وجهه مسوداً و هو کظیم. یتوارى من القوم من سوء ما بشّر به أیمسکه على هون أم یدسّه فى التراب ألا ساء مایحکمون) نحل/۵۸ـ۵۹ و آن گاه که یکى از ایشان را مژده تولد دخترى مى دادند چهره اش سیاه مى شد و به غایت خشمناک. از شرم این مژده از مردمان پنهان مى شد ـ و در اندیشه ـ که آیا او را با خوارى نگاه دارد یا درخاکش پنهان سازد. هان چه زشت است آنچه مى کنند. چنان که مى بینیم قرآن در این آیه آنان را بر این اندیشه جاهلى زشت مى شمارد و به جهت تفاوتى که میان پسران و دختران نهادند, به سخت ترین شکل سرزنش و توبیخ مى کند. ولى با این حال گاه در مواردى مى بینیم تا اندازه اى با ایشان سرسازش دارد; عرب مى پنداشت برخى از فرشتگان مؤنث اند و دختران خداى سبحان هستند. در این زمینه مى گوید: (فاستفتهم ألربّک البنات و لهم البنون. أم خلقنا الملائکه إناثاً و هم شاهدون. ألا إنّهم من إفکهم لیقولون. ولد الله و إنّهم لکاذبون. أصطفى البنات على البنین. مالکم کیف تحکمون.أفلاتذکرون) صافات/۱۵۰ ـ ۱۵۵ در آیات یادشده رسوایى را از دو جهت مى داند; یکى اینکه برخى از فرشتگان را مؤنث پنداشته اند. دیگر اینکه آنان را دختران خدا و از صلب او دانسته اند. در اینجا هم نوا با عرب که دختر را خوار مى شمردند مى پرسد: چگونه دختران را بر پسران برگزید: (ألکم الذکر وله الأنثى. تلک إذا قسمه ضیزى) آیا پسران از آن شماست و دختران از آن او, این تقسیمى ستمکارانه و ناعادلانه است. یا مى گوید: (أم اتخذ ممّا یخلق بنات و أصفیکم بالبنین. و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرحمان مثلاً ظلّ وجهه مسودّاً و هو کظیم. أو من ینشّؤا فى الحلیه و هو فى الخصام غیرمبین) زخرف/۱۶ـ۱۸ آیا از آفریده هاى خود دختران را بر مى گزیند و شما را به پسران اختصاص مى دهد. و هرگاه یکى از ایشان به آنچه خود براى خدا مثال زده مژده داده مى شود چهره اش سیاه گشته خشمناک مى شود. آیا آن کس که در زیور نشو ونما یافته و در جدال ناروشن بین است؟


    امضاء


  13. تشكرها 4


  14. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دراین آیه تفاوت میان مرد و زن را برخاسته از سرشت آنها مى داند که زن با انگیزه فطرت زنانه اش به زیورها گرایش بیشترى دارد تا واقعیتها. و از سوى دیگر طبعى نازک دارد که در برابر رویدادها پایدار نیست و زود واکنش نشان مى دهد. او چنان که سرشته و پرورده است رویارویى سختیهاى زندگى را بر نمى تابد و گشودن مشکلات پیچیده را نمى تواند. ظرافت و ناتوانى را با هم جمع کرده, به عکس مرد که از سرسختى و نیروى اراده برخوردار است. از اینجاست که آیه در ادامه, پندار آنان را درباره فرشتگان که دختر هستند ناپسند شمرده مى گوید: (و جعلوا الملائکه الذین هم عباد الرحمن إناثاً أشهدوا خلقهم ستکتب شهادتهم و یسألون)زخرف/۱۹ قرآن از فرشتگان با صفت مذکر یاد مى کند: (و إذ قال ربّک للملائکه إنى جاعل فى الأرض خلیفه… اسجدوا لآدم فسجدوا…)بقره/۳۰ـ۳۴ همه این ضمیرها ضمیر جمع مذکر است. و همچنین است در دیگر آیات قرآن۱۱ و به همین دلیل با توبیخى گزنده مى گوید: (أفأصفاکم ربّکم بالبنین واتخذ من الملائکه إناثاً إنّکم لتقولون قولا عظیماً)اسراء/۴۰ اگر چیزى از این همه استفاده شود تنها اندک شمردن ارزش مؤنث است که عادت عرب بر آن بود, اما آیا قرآن نیز با آنان در این همنوا شده است. در هیچ یک از این تعبیرات گزنده و سرزنشگر, نکوهشى یا خرده اى بر خود زن نیست ـ نه به تصریح و نه اشارت ـ بلکه همانا سرزنش بر عرب است که چنین نگرش نادرستى درباره فرشتگان داشتند که انسانهاى مؤنث دختران خدایند. (ایشان از سر دروغ پردازى شان مى گویند خدا فرزند آورده و فرزندان او دخترند)(صافات/۱۵۰) و این چنین (فرشتگان را دختر نام مى نهند) که نشان از نابخردى و نهایت ناآگاهى شان از پس پرده غیب دارد. (این است دار و ندارشان از علم, و ایشان تنها گمانه مى زنند.) آنچه نابخردى اینان را مى نمایاند آن است که چیزى را به خدا نسبت مى دهند که براى خود نمى پسندند. جنس برتر را براى خود قرار داده اند و آن را که زشت است ـ در پندارشان ـ براى خدا گذاشته اند, که این نامگذارى و تقسیمى ناعادلانه است; حتى در تاریکیهاى پندار و خیال.




    امضاء


  15. تشكرها 4


  16. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پس آنچه در آیه نکوهش مى شود این تقسیم ناعادلانه در فرض آنان است که در آن هیچ تأیید و ارزشداورى براى این برترى خیالى یا اقرار به اینکه در واقع نیز چنین است وجود ندارد. این هرگز هم داستانى با ایشان نیست, بلکه فرافکنى آشکار بر پایه اصول جدل در گفتمان است. اما تعبیر از ملائکه با صیغه جمع مؤنث سالم (با الف و تاء) در آیه هاى (والنازعات غرقا. و الناشطات نشطاً. و السابحات سبحاً. فالسابقات سبقا. فالمدبّرات أمراً)(نازعات/۱ـ۵) و آیه هاى (والمرسلات عرفا… فالملقیات ذکراً)(مرسلات/۱ـ۵) و آیه (له معقّبات من بین یدیه و من خلفه یحفظونه من أمرالله)(رعد/۱۱) بنابر اینکه آیه هاى یادشده درباره ملائکه باشند که وظایف یادشده را بر عهده دارند, دلیل آن این است که یادشدگان, گروه هاى فرشتگان هستند, نه افرادى از فرشتگان. پس چنان که جماعت را به صورت (جماعات) جمع مى بندیم, گروه نازعه نیز جمع آن نازعات مى شود, و همچنین دیگر کلمات جمع درآیه هاى یادشده, مانند شخصیت که جمع آن شخصیات است, و چنان نیست که هر کلمه اى که با الف و تاء جمع بسته مى شود مؤنث باشد, بلکه هر اسم مفرد که بیش از سه حرف داشته باشد ـ در مصدر به صورت قیاسى و در دیگر کلمات به صورت سماعى ـ با الف و تاء جمع بسته مى شود; مانند تعریفات و امتیازات. و از کلمات سماعى مانند: سماوات و سرادقات و سجلاّت و…. به همین دلیل در ادامه ضمیر مذکر براى معقّبات آورده فرمود: (یحفظونه من أمرالله) که دلیل بر همین حقیقت است. البته در اینجا ابومسلم محمد بن بحراصفهانى ـ بنابر نقل فخررازى ـ سخنى دارد که در آن ترجیح مى دهد صفات یادشده درباره فرشتگان نباشند. ۱۲



    امضاء


  17. تشكرها 4


  18. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    سهم مرد, دوبرابر زن; (للذکر مثل حظّ الأنثیین)


    از جمله موضوعات بحث برانگیز درباره نگرش اسلام به زن, مسأله تنصیف ارث اوست که چه بسا جدال سختى در کنگره هاى بین المللى و جهانى مربوط به موضوع زن برانگیخته است. و از جمله مسائل مورد توافق نمایندگان کشورهاى اسلامى با معارضان این بود که اسلام در برابر نظامهاى گذشته و برخى از نظامهاى قبیله اى که زن را یکسره محروم از ارث مى دانسته اند براى زن حق ارث را به رسمیت شناخته, و سپس به همین اندازه توافق درباره ارث زن قانع شده اند و از مقدار ارث وى و نقطه نظرات تفصیلى اسلام دراین باره چشم پوشیده اند. اما اسلام به عنوان دین جاودانه و فرانگر و فراگیر الهى سخن آخر را گفته و جاى معامله بر سر این قانون روشن و قاطع و همیشگى نگذاشته است. و ما هرگونه توافقى را که اندکى عقب نشینى از معیارهاى اسلامى باشد سازشکارى و عقب نشینى در برابر تهاجمات دشمن نادان مى دانیم که نشان از ضعف و سستى شکننده خواهد داشت. در فضایى که اسلام براى زندگى اجتماعى در سطح خُرد ـ خانواده ـ یا کلان ترسیم مى کند وظایف مرد سنگین تر و مسئولیت او فراگیرتر است, و این به دلیل توانایى و نگرش گسترده تر اوست که در شرایط طبیعى سهم او را از میراث بیشتر مى سازد. خداى متعال نخست رسم هاى جاهلى را که زن را از میراث محروم مى کرد به یک سو افکند: (للرجال نصیب ممّا ترک الوالدان و الأقربون و للنساء نصیب ممّا ترک الوالدان و الأقربون ممّا قلّ منه أو أکثر نصیباً مفروضاً)نساء/۷ مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشان برجا نهاده اند سهمى است, و زنان را از آنچه والدین و خویشان گذاشته اند ـ کم یا زیاد ـ سهمى است, سهمى تعیین شده. و بدین گونه عادتى جاهلى را در ضمیر فرزندان جزیره العرب بلکه در مراکز بین المللى حاکم در بیشتر نقاط جهان متمدن آن روز حکمفرما بود ملغى مى کند. از ابن عباس روایت شده که وقتى این آیه فرود آمد بر جماعت جاهلى سنگین آمد. پس آهسته با یکدیگر مى گفتند در این باب سخن نگویید شاید پیامبر(ص) آن را فراموش کند, یا به پیشنهاد ما آن را تغییر دهد. آن گاه برخى از ایشان نزد پیامبر آمده گفتند: چگونه دختر را سهمى از ارث مى دهى حال آن که او بر اسب سوار نشده و جنگ نکرده است. خود ایشان نیز به زنان و به پسران خردسال نیز ارث نمى دادند, مگر به آن کسى که سوارى و نبرد را مى توانست.۱۳ در مرحله بعد نوبت به تعیین سهم الارث براى زن مى رسد: (یوصیکم الله فى أولادکم للذکر مثل حظّ الأنثیین)نساء/۱۱ خداوند شما را سفارش مى کند درباره فرزندان تان, پسر به اندازه دو دختر سهم دارد. اینک این خداوند است که توصیه مى کند و تقسیم مى کند, که همه مقررات و آیینها از سوى اوست و همگان ریزترین دستورات زندگى را از او فرا مى گیرند. و این دین است.


    امضاء


  19. تشكرها 4


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi