مشاعره ▬◄فقط با اشعار عاشورایی►▬مشاعره

[خادمه زینب کبری(س)]

دلم را مثل پیمان ها شکستند
دو دستم را به عهدی تازه بستند

همان هایی که نامه می نوشتند
به استقبال تو خنجر به دستند

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

دوباره شــــوق حرم تا خدا دلم را برد
به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد

دوباره ماه محـــــرم، رسيده ماه عزا
غـــروب غــــربت جانکاه سيدالشهدا

[نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*]

ای ابرهای تیره شب گریه های ماست
ما آمدیم تا که شما کم بیاورید

از این به بعد نوبت دیوانگی ماست
باز این چه شورش است به عالم بیاورید

[طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*]

در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جنّ و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است

[مناجات**انتظار سبز مهدوی**]

با دست‌هایش زخم‌ها را می‌شمارد
سر روی پای عمه‌‌ی خود می‌گذارد

می‌گیرد از عمه سراغ اکبرش را
عباس و قاسم، عون و جعفر، اصغرش را

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

از سر دار کوفه می بینم

بر سر بام خانه ها سنگ است

ک وفه مشغول اسلحه سازی ست

فکر مردم تمامشان جنگ است

[حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)*]

ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند

یک باره بر جریده ی رحمت قلم زنند


ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر

دارند شرم کز گنه خلق دم زنند

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

دلم دریاچه ی غم شددوباره
قد آیینه ها خم شد دوباره

صدای سنج دمام آید از دور
بخون ای دل محرم شد دوباره

[حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)*]

هم حی علی الفلاح او خونین بود
هم سجده ی بی سلاح او خونین بود

افسوس که چند ساعتی بعد نماز
پیشانی ذوالجناح او خونین بود

[مدینه* خادمه یاس فاطمی *]

دیدنت در همه‌ی راه معما شده است


تو کجا؟ نیزه کجا؟ وای! چه با ما شده است


باورم نیست که بالای سرم می خندی
دل من سوخته تر از دل لیلا شده است