مشاعره ▬◄فقط با اشعار عاشورایی►▬مشاعره

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

آن روز تو را یافـــــتم افتاده و تـــنها
در هیبت نخلی كه سرش گم شده باشد

پیچـــیده شمـــیمت همـــه جا ای تن بی سـر
چون شیشه ی عطری كه درش گم شده باشد

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

دگر به سایه نخواهم نشست، مدّت عمر
کز آفتاب کسی بر نداشت پیکر تو

نظر دگر به سوی آفتاب و ماهم نیست
چو بر سِنانِ سَنان بنگرم کنون سر تو

[عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*]

وقتى گذر کردند خیلی ها ازینجا
رفتند تا معراج تا بالا ازینجا

اینجا گرفته از خدا عیسى دمش را
اینجا خدا بخشید آخر آدمش را

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

امــام صابــران بـودم، خمیدم
جدا از شاخه شد یـاس امیدم

چو دست از جسم عباسم جدا شد
سـر خود را به نوک نیزه دیدم

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

مادرم گفت که مجنون شوی از عشق حسین
او دعــــــا کرد و شدم بر غم هجر تو دچار

کـــربلا آمده ام ، روز و شــبم رفته ز کـف
از بــــزرگی تو مبهوت شــــده لیل و نـهار

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

روضه هايي كه ميخونن اين شبا روضه خونا
اين شهادت نامه هاي شبنمه محرمه

ديدن كرب و بلا نهايت آرزومه
ضريح ششگوشه ي تو عشقمه محرمه

[*خادمه رقیه خاتون(س)*]

هر سال برای تو سیـــه می پوشیم
در دسته ی عاشقان علم بر دوشیم

ما، بعد هزار و چارصد سال هنوز
با یـــاد لــــب تو آب را می نوشیم

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

ماهی که آفتاب ازو نور می گرفت
جز ابر خشک دیده، به سر سایبان نداشت

گر تشنگی ز پا نفکندش، بعید نیست
آب آنقدر که دست بشوید ز جان نداشت

[طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*]

تا دوباره جان بگیرد در هوای روضه ات
بی تکبر می نشست عیسی بن مریم می گریست

پای مشک پاره ی آب آور مجروح تان
سلسبیل و کوثر و امثال زمزم می گریست

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

تا که ما همسفر عشق به افلاک شویم
بار الها مددی کن که همه پاک شویم

دست تقدیر چنان کن که پس از دادن جان
در جوار حرم عشق همه خاک شویم